مطالب این فصل شامل سه قسمت می‌باشد،مبانی نظری پژوهش و مبانی تجربی پژوهش و جامعه آماری پژوهش. هر کدام از این قسمتها به چند بخش تقسیم می‌شوند.

بخش اول پیرامون موضوع آموزش عالی و شامل مطالبی در رابطه با تاریخچه وفلسفه آموزش عالی،نقش ها و رسالت های آموزش عالی،عوامل کلیدی موفقیت آموزش عالی، رهبری و مدیریت آن،رابطه آموزش عالی و توسعه فرهنگی،چالش هاو سایر مؤلفه‌ های آموزش عالی می‌باشد.

بخش دوم پیرامون موضوع توسعه فرهنگی، شامل مطالبی در رابطه با تعاریف ،توسعه ، فرهنگ ،توسعه فرهنگی ،رابطه توسعه با فرهنگ و اهمیت توسعه فرهنگی و مؤلفه‌ های آن از جمله ،حفظ ارزش های فرهنگی دانشگاه ،گسترش کارکردها و فعالیت های فرهنگی دانشگاه ،اشاعه و انتقال فناوری اطلاعات و ارتباطات جهت ارائه خدمات فرهنگی در میان دانشگاه و دانشگاهیان می‌باشد. مبانی تجربی پژوهش هم به دو بخش تقسیم می شود ، بخش اول پژوهش های داخلی که شامل مقاله های نویسندگان داخلی است ، بخش دوم نیز پژوهش های خارجی شامل مقالات نویسندگان خارجی است. و قسمت سوم این فصل شامل جامعه آماری پژوهش یعنی دانشگاه پیام نور می‌باشد.

۲-۲- مبانی نظری پژوهش:

۲-۲-۱- فلسفه آموزش عالی

فلسفه آموزش عالی همواره از زمینه فرهنگ و تاریخی نشآت می‌گیرد که نظامی خاص از آموزش عالی از دل آن بر می‌آید.این فلسفه به اندیشه‌های رهبران جامعه و صاحب نظران آموزش عالی نیز وابسته است.فلسفه آموزش عالی تقریبا بر تمامی محورهای آموزش عالی تاثیر می‌گذارد،که از آن جمله می توان به برنامه ریزی آموزشی ،درسی ، فعالیت های فرهنگی،ورزشی،سازمان های دانشجویی،زندگی دانشجویی،پژوهش های علمی و مساعدت های اجتماعی اشاره کرد.(نوروز زاده ، فتحی واجارگاه ،۱۳۸۷ :۳).

‌در مورد آموزش عالی فلسفه ها و دیدگاه های متعددی وجود دارد که تفاوت این دیدگاه ها در نحوه پاسخ گویی آن ها به مجموعه ای از پرسش هاست.آموزش عالی باید در خدمت چه کسانی باشد؟ دانشجویان باید از تجربه دانشگاهی خود چه چیزهایی یاد بگیرند تا پس از پایان تحصیلات شان بتوانند آن ها را انجام دهند؟مدارس عالی و دانشگاه ها چه مسئولیت های دیگری را بر عهده دارند؟پاسخ ‌به این پرسش های اساسی در دیدگاه های مختلف فلسفی زیر بیان شده است.(همان منبع : ۷-۴)

  1. رویکرد آزادمنشانه[۱۷]

در این رویکرد ،آموزش عالی ساخت ذهنی را که به جستجوی همیشگی حقیقت می‌ انجامد در انسان پرورش می‌دهد.در اوایل دهه ۱۸۷۰، جان هنری [۱۸]آموزش عالی را جامعه آرمانی فراگیران شامل مدرسان و دانشجویان– که از طریق مباحثات علمی با هم تعامل می‌کنند– می‌داند که بر فلسفه،ادبیات و دین متمرکز است.

  1. رویکرد پژوهشی[۱۹]

هدف اولیه آموزش عالی،ایجاد انگیزه و حرکت به منظور رشد و گسترش جدید و پژوهش علمی– که دانش جدید بر آن استوار است– می‌باشد.آموزش، در بهترین حالت، هدف ثانویه را تشکیل می‌دهد. دانشگاه ها باید به نخبگان خردمندی اختصاص یابند که توانایی انجام پژوهش علمی را که منجر به پیشرفت دانش می شود، دارند.

  1. رویکرد حرفه ای[۲۰]

این رویکرد از منظر فایده گرایانه به هدف آموزش عالی می نگرد و بر اهمیت رشد مهارت ها و آمادگی های لازم در اشتغال موفق تأکید دارد.تمام مقاطع تحصیلی،از جمله مقطع آموزش عالی،باید موجب رشد توانایی ها مهارت های کل جامعه شوند؛از این رو آموزش فنی و حرفه ای باید در کانون توجه آموزش عالی قرار گیرد.

۴٫رویکرد رشد دانشجویی [۲۱]

اهداف و راهبرد های آموزش عالی،از منظر رشد انسانی، باید با نیازهای دانشجویان که در طی مراحل مشخص رشد فیزیکی،روان شناختی،ذهنی و اخلاقی پرورش می‌یابند،منطبق باشد.مدافعان اصلی رویکرد رشد دانشجویی بیشتر تحت تاثیر آثار و تحقیقات ژان پیاژه [۲۲] بوده اند. اهمیت نظریه در آموزش عالی،مبتنی بر این اکتشاف است که همه افراد به سطحی از رشد نمی رسند که واجد توانایی‌های تفکرانتزاعی شوند. نظریه رشد در آموزش عالی،در اواخر دهه۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ پایه گذاری شد.

۵٫رویکرد های افراطی

از دیدگاه اصلاح طلبان افراطی،که در میانه قرن بیستم میلادی وارد عرصه آموزش عالی شدند،تمامی نهادهای آموزشی،از جمله آموزش عالی،چنان نامناسب جهت داده شده اند که باید بر چیده شوند،و بر مبنای این اعتقاد که انسان ها ذاتا خود گردان هستند و هر گونه اقتداری به آنان صدمه می رساند، بازسازی (مفهومی ) شوند. در دهه ۱۹۶۰ ، پال گودمن [۲۳] و کارل راجرز[۲۴] ، هر یک به طور جداگانه،ایجاد اجتماعاتی از فراگیران را که به صورت گروهی در باره موضوعاتی مهم به بحث بپردازند به مثابه بنیانی برای آموزش و پرورش پیشنهاد کردند.

۶٫رویکرد تعهد اجتماعی[۲۵]

تمرکز این دیدگاه بیشتر بر مسئولیت و وظایف مدارس عالی و دانشگاه ها در خدمت به جامعه است.طرفداران این دیدگاه بر این باورند که دیدگاه تعهد اجتماعی را نیز،همچون دیدگاه حرفه ای،نمی توان به افراد نسبت داد،به عکس این دیدگاه برخاسته از نیازها ی اجتماعی،و توان و استعداد مدارس عالی و دانشگاه ها در فرایند مساعدت در حل معضلات و مسائل اجتماعی است. منتقدان این دیدگاه معتقدند مدارس عالی و دانشگاه ها از آن رو به وجود آمده اند که دانشجویان را تربیت کنند و به انجام پژوهش های علمی همت گمارند. بر همین اساس ارائه خدمات اجتماعی را از وظایف سایر نهاد ها،به ویژه سازمان هایی که برای خدمات اجتماعی تأسيس شده اند،می‌باشد.

۷٫رویکرد دانشگاه های چند منظوره[۲۶]

دانشگاه های پژوهشی و جامع جدید که در زمینه رشد ذهنی دانشجویان فوق العاده متفاوت، توسعه و توزیع دانش جدید،وخدمت به جامعه فعالیت می‌کنند، دانشگاه های چند منظوره نامیده می‌شوند. این دانشگاه ها می کوشند تمامی نیازها و انتظارات را تحقق بخشند. دانشگاه های چندمنظوره به بهترین وجه آرمان های آموزش عمومی را عملی می‌کنند. این دانشگاه ها ابزار خوبی برای پژوهش های علمی‌آموزش حرفه ای،و خدمت به جامعه اند، و همین پیچیدگی آنهارا به موسساتی مهیج تبدیل ‌کرده‌است. منتقدان این رویکرد بر این باورند که بسیاری از دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی می کوشند تا همه نیازها ی تمامی اقشار را برآورده سازند.(باربارا،۱۳۸۳: ۶۸۲)

۲-۳- تاریخچه و سیر تحول آموزش عالی در ایران

قرن‌هاست که جوامع مختلف و اغلب پیشرفته برای تربیت افراد طراز اول کشور در زمینه‌های مختلف به آموزش عالی توجه داشته اند.درحقیقت آموزش عالی علاوه بر پرورش متخصصان مورد احتیاج صنایع و فنون ‌مختلف، مسئولیت‌های‌ دیگر ‌نیز ‌بر ‌عهده‌ دارد، ‌به‌ طوری ‌که ‌علاوه ‌بر ‌رفع‌ حوایج ‌موجود در جامعه، مسیر ‌‌تکامل‌ انسان را‌ برای ‌آینده‌ مشخص‌می‌سازد(روشن نهاد،۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...