آتتوید

نشانه های اصلی عصب‌شناسی در این گروه، وجود حرکات غیرارادی می‌باشد. که حرکات ارادی طبیعی مثل نوشتن، راه رفتن و صحبت کردن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در حدود ۱۰٪ افراد دچار فلج مغزی مبتلا به آتتوید هستند.

آتاکسی

نشانه ‌های غـالب در این گـروه نـاهـمـاهـنگی حرکات ارادی، گام برداشتن بی ‌ثبـات وعـدم‌توانایی ‌در کنترل کامل بدن می‌باشد.درحدود ۵٪ ‌از کودکان مبتلا به‌ فلج مغزی این علائم را نشان می‌دهند. این حالت در مقایسه با حالات دیگر بسیار نادر است.

مختلط

در بسیاری از کودکان خصوصیات بیش از یک نوع فلج مغزی دیده می شود مثلاً در بعضی از کودکان علائم فلج مغزی اسپاستیک و آتتوید تواماً دیده می‌شود که ‌به این ها مختلط می‌گویند. درحدود ۱۰٪ کودکان مبتلا به فلج مغزی جزو این گروه هستند.

ب ـ طبقه بندی نوع دوم (درگیری اندام ها)

– مونو پلژی[۶] : یک دست یا گاهی فقط یک پا درگیر است.

– همی پلژی[۷] : نیمی از بدن کودک درگیر است.

– پارا پلژی[۸] : دو اندام تحتانی درگیر است که اکثراً بعلت ضایعات نخاعی به وجود می‌آید.

– دی پلژی[۹] : چهار اندام درگیرند ولی درگیری اندام تحتانی بیشتر از اندام فوقانی می‌باشد.

– تری پلژی[۱۰] : سـه انـدام درگیر است، دو اندام تحتانی و یک انـدام فوقانی یا دو اندام فوقانی و یک اندام تحتانی

– کوادر پلژی[۱۱] : چهار اندام از بدن درگیر است و درگیری تنه، سر و صورت هم وجود دارد.

– دابل همی پلژی[۱۲] : چهار اندام درگیرند ولی درگیری اندام فوقانی بیشتر از اندام تحتانی می‌باشد(صفری و آهویی، ۱۳۸۴).

ویژگی های کودکان معلول جسمی ـ حرکتی

بطورکلی کودکان معلول جسمی ـ حرکتی به دلیل مشکلاتی که در قوام عضلانی، اختلال بینایی، اختلال شنوایی، اختلالات تکلم ، اشکالات ارتوپدی (وجود دفرمیتی ) ، ناهنجاری های دهـانـی و عـدم تـطابق دندانی ، اشکالات درکی و عاطفی ، اشکالات رفتاری ، رفلکس های غیرطبیعی ، الـگوهـای غـلـط و وضعیت بدنی غیر عـادی، اخـتلالات حسی، ضعف در تصور بدنی دارند، مـوانعی را در امـر آموزش تجربـه مـی کنند که این موضوع بـه نحوی عـزت نفس و اعتماد به خود و رفتارهای مناسب هیجانی و اجتماعـی را در آنـان کاهش می‌دهد . لـذا معلمان باید بـا تکیه بـر توانایی دانش آموزان، برنامه ریزی مدونی را در جهت به حداقل رسانیدن موانع طراحی نمایند تا بواسطه آن فرصت‌های لازم در جهت رشد توانایی‌های دانش آموزان فراهم سازند.

ناتوانی های جسمانی برنگرش خود فرد و دیگران مانند والدین ، خواهران و برادران، همسالان،معلمان و…نسبت به بیمار تاثیر می‌گذارد. تاثیر ناتوانی در برخی از جنبه‌های اجتماعی ، تحصیلی و روانی قابل ملاحظه است. برای مثال کودکان و نوجوانانی که مدت قابل توجهی را به علت استفاده از خدمات و مراقبت های پزشکی از خانه و مدرسه دور می مانند، فرصت کمتری برای ایجاد دوستی ها، حضور در رویدادهای اجتماعی و رشد مهارت های اجتماعی دارند. بی توجهی به مسائل روانی و رفتاری گاه مشکلات عدیده ای را برای آنان به وجود خواهد آورد که ناتوانی های حرکتی او را تحت الشعاع قرار می‌دهد . این مسائل جایگاه خاصی را در تـوان بخشی یک کودک معلول بخود اختصاص می دهـد . میزان خدمـات و تلاش هایی که برای درمان به کار گرفته می شود به ماهیت مشکلات و توانمند ی های فرد یا کودک بستگی دارد . به طور کلی درمان ، معطوف پیشگیری از بد شکلی های جسمانی ، ایجاد وضعیت های بدنی و حرکتی مفید ، فراهم ساختن جراحی استخوانی مناسب و مورد نیاز، رسیدگی به مشکلات تغذیه و بلع، تامین ارتباط مکمل مناسب و وسایل کمکی، تجویز دارو های مناسب ( شل کننده های عضلانی ) و رشد تحرک و استقلال است. به علت ماهیت چند بعدی مشکلات ، ممکن است به خدمات تخصصی پزشکی و انسانی در قالب ‌گروه‌های درون رشته ای و بین رشته ای نیاز باشد. این گروه ها شامل متخصصان پزشکی ، کاردرمانگر ، شنوایی شناس ، متخصص گفتار و زبان، مددکار اجتماعی، معلم و …می‌شوند که با یکدیگر به کودک کمک می‌کنند تا به حداکثر توانمند های خود دست یابد(همان).

ملاحظات آموزشی

با توجه به محدودیت ها و تفاوت های فردی افراد معلول جسمی ـ حرکتی، تبیین هدف ها و برنامه های آموزشی یکسان برای آن ها غالباً ممـکن نیست، حتـی در میان کودکانی که از میزان معلولیت یکسانی برخوردارند ،هدف ها و برنامه های آموزشی را باید ‌بر اساس خصوصیات هوشی، جسمـانی ، حسی و عاطفی کودک پایه گذاری کرد . در اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی این دانـش آموزان، بـخصـوص آنـان که مبتلا به معلولیت های شدید و مزمن هستند، ممکن است با دو مشکل مواجه شویم. اول اینکه کودک ممکن است از تجربه هایی که کودکان سالم در تحصیل برخوردارند، محروم شود. دوم آنکه کودک ممکن است نتواند مانند سایر دانش آموزان وسایل آموزشی را به کار گیرد و در برابر وظایف آموزشی از خود واکنش منفی نشان دهد. مبنای آموزش کودکان معلول جسمی ـ حرکتی ‌بر اساس تفاوت های فـردی اسـت. هدف ها و برنامه های آموزشی آنان شبیه هدف ها و برنامه هایی است که برای کودکان عادی اجرا می شود مانند خواندن، نوشتن، حساب و تجربه هایی که به منظور آشنایی آن ها بـا دنیای اطرافشان صورت می‌گیرد. عـلاوه بـر این، بـرنامه هایی برای آموزش مهارت های حرکتی، مهارت های زندگی و مهارت های شغلی نیز لازم است تا در مجموعه برنامه های آموزشی و پرورشی آنان گنجانده شود.

در آموزش وپرورش کودکان جسمی ـ حرکتی، معلم باید به میزان بسیار زیادی آموزش را بر مبنای نیازهای خاص روانی و جسمی هر کودک بنیان نهد. لازم است تا یک طـرح یا برنامه دراز مدت برای هر کودک ‌بر اساس ارزیابی دقیق از او در زمینه‌های ارتباطی و توانـایی هـا، حالات عاطفی، ظرفیت ذهنی، اشکالات احتمالی یادگیری و مشخصات جسمانی تهیه و تنظیم شود.

کودکان این گروه مانند هر کودک دیگری نـیاز دارند که در انجـام تکالیف خـود مـوفـق شوند. اگر نیازهای آنان به طور مناسب ارزیابی و مورد توجه واقع نشود، در بسیاری از وظایف روزانـه و تکالیف مدرسه احساس عدم کفایت می‌کنند، و این مسئله غالباً به اختلال هیجانی در یادگیری می‌ انجامد و یا انجام موفقیت آمیز کارهایی که قبلاً در آن هـا تسلط داشته اند را با شکست روبرو می‌سازد. لذا معلم باید به تلاش های کودک به شکل مثبتی پاسخ داده و ارتباط با کودک را بهبود بخشد به طوری که آموزش را برای کودک امری لذت بخش، معنادار و هماهنگ با محیط اطراف او سازد، تا با تأکید بر نـکات مثـبت پیشرفت کودک، فرصتی پیش آید تا وی به توانایی‌های خود پی ببرد و در مراحل بعدی آموزش، بیشترتلاش کند. ‌به این منظور درک کامل توانایی‌ها و ناتوانی‌های کودک نه تنها در تعدیل واکنش ها موثرند، بلکه موجب تعدیل توقعات و انتظارات ما از فرد معلول و حتی از خودمان می شود(میرخان، ۱۳۹۲).

مبحث دوم

کتاب درسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...