فایل های مقالات و پروژه ها | ضرورت پدیدآیی طرحواره درمانی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
![]() |
طرحواره درمانی
بالغ بر ۳۰ سال پیش آرون تی بک(به نقل از حمیدپور، ۱۳۹۲) بر عملکرد طرحواره[۷۰] ها ی شناختی به عنوان بنیادی ترین عامل در نظریه ی اختلالات هیجانی تأکید کرد. طرحواره ها همچنین، نقشی اساسی در ایجاد و تداوم اختلالات روانشناختی و همچنین در عود[۷۱] و بازپیدایی[۷۲] دوره های اختلال دارد. علی رغم جایگاه مرکزی طرحواره های شناختی در نخستین نوشته های شناخت درمانی، تکنیک های شناختی و رویکردهای درمانی که بعدا از آن استخراج شدند تمایل به ردیابی شناختها در سطح افکار خودآیند منفی، عقاید واسطه ای[۷۳] و سبکهای اسنادی داشتند. در شیوه ای مشابه، برنامه های درمانی ایجاد شده گرایش به کوتاه مدت بودن داشتند و توجه نسبتا کمی به فرایندهای در سطح طرحواره میشد(حمیدپور، ۱۳۹۲). طرحواره درمانی که توسط یانگ و همکارانش به وجود آمد(۱۹۹۹)، درمانی نوین و یکپارچه است که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش های درمان شناختی – رفتاری کلاسیک بنا شده است. طرحواره درمانی اصول و مبانی مکتبهای شناختی – رفتاری، دلبستگی، گشتالت، روابط شی، سازنده گرایی و روانکاوی را در قالب یک مدل درمانی و مفهومی ارزشمند تلفیق کردهاست. این شیوه ی درمان، سیستم جدیدی از رواندرمانی را تدارک می بیند که مخصوصا برای بیماران مبتلا به اختلالهای روانشناختی مزمن و مقاوم که تاکنون یک مسئله ی بغرنج در درمان محسوب می شدند، مناسب است. تجارب بالینی ما نشان میدهد، بیمارانی که دچار اختلالات شدید شخصیتی هستند و نیز افراد مبتلا به مشکلات چشمگیر منش شناختی که چنین مسایلی شالوده ی اختلالات محور I آن ها را تشکیل میدهد به طرحواره درمانی خیلی خوب پاسخ میدهند( البته گاهی اوقات در ترکیب با سایر رویکردهای درمانی)(یانگ، کلوسکو[۷۴] و ویشار[۷۵] ، ۲۰۰۹). طرحواره درمانی از شناخت درمانی بک استخراج شده است(شارف[۷۶]، ۲۰۱۱). قبل از این که طرحواره درمانی به وجود بیاید، اختلال شخصیت مرزی و بسیاری از اختلال های روانشناختی، در ابتدا با دیدگاه روان تحلیلی درمان می شدند. استفاده از شناخت درمانی برای درمان اختلالات شخصیت در ابتدا به وسیله ی آرون بک و آرتور فریمن و همکارانشان در کارشان تحت عنوان شناخت درمانی اختلالات شخصیت(۱۹۹۰) معرفی شد( ارنتز[۷۷] و ون گندرن[۷۸] ، ۲۰۰۹). درمان اثربخش رفتاری- شناختی برای بساری از اختلالات محور ۱ شامل، اختلالات خلقی، اضطرابی، جنسی، خوردن، بدنی شکل و استفاده از مواد در دسترس است(بارلو[۷۹] ، ۲۰۰۱؛ به نقل از الدهام[۸۰] ، اسکودل[۸۱] و بندر[۸۲] ، ۲۰۰۷). با این حال اگرچه بسیاری از بیماران با این شیوه ی درمانی(رفتار درمانی شناختی کلاسیک) مشکلاتشان حل می شود، ولی بسیاری از آن ها به این نوع درمان جواب نمی دهند. شناخت درمان مبتنی بر طرحواره برای اختلالات شخصیت مانند اختلال مرزی و همچنین مشکلات دشواری مانند اختلال خوردن، سوءاستفاده از کودک و سوء مصرف مواد به وجود آمد(شارف، ۲۰۱۱).
چنانچه بخواهیم به تعریف طرحواره بپردازیم، آن را اینگونه می توان بیان کرد: طرحواره ساختاری شناختی به منظور میرسند، رمز گردانی و ارزیابی محرکی است که موجود زنده در معرض آن قرار گرفته است. بر اساس ماتریس طرحوارهها، فرد قادر می شود تا وضعیت خود را در ارتباط با زمان و مکان تعیین و تجربه های خود را به روش معنی داری طبقه بندی و تفسیر کند. بک و همکاران معتقدند که در حیطه آسیب شناسی روانی، واژه طرحواره ساختارهایی شامل محتوای شخصی سازی شده با ویژگیهای فردی هستند که در اثر اختلالهایی، از جمله افسردگی، اضطراب، حمله های هراس و وسواس ها فعال میشوند(آرنتز و جیکوب، ۲۰۱۳).
طرحواره تعمیم یافته ترین سطح شناخت است که در مقابل تغییر مقاوم است و تأثیر عمیق و قدرت مندی بر شناختارها و هیجانهای فرد دارد(یانگ، ۲۰۰۹). افکار خودایند منفی و فرض های بنیادین بینابینی به گونه چشمگیری تحت تأثیر طرحوارهها قرار می گیرند به ویژه، این تأثیر زمانی قدرتمندتر است که طرحوارهها فعال شوند.
در مجموع، طرحوارهها نسبت به تغییر بسیار مقاوم هستند(به نقل از یانگ، ۲۰۱۱)، چون:
۱-برخی از طرحوارهها پیوندی قوی با هیجانها و تجربه های گذشته فرد دارند؛
۲- طرحوارهها در طول زندگی فرد پایدار باقی میمانند، در نتیجه میتوان آنها را به عنوان قسمتی از هویت فرد در نظر گرفت؛
۳- این طرحوارهها ممکن است توسط افراد مهم زندگی فرد، تأیید یا تقویت گردند.
۴-نحوه تأثیر طرحوارهها بر رفتار فرد توسط پردازشهای فکری وی تعیین می شود.
۵-رفتارهای آموخته شده در نتیجه فعال شدن طرحوارهها امکان بروز پیدا میکنند.
ضرورت پدیدآیی طرحواره درمانی
نگاهی بر زمینه درمان شناختی-رفتاری کمک می کند تا دلیل این که چرا یانگ ضرورت طرحواره درمانی را احساس کرد، تبیین شود. متخصصان و پژوهشگران درمانهای شناختی-رفتاری پیشرفتهای چشمگیری در پدیدآیی و گسترش درمانهای روان شناختی مؤثر برای اختلال محور یک، از جمله اختلالهای خلقی، اضطرابی، جنسی، خوردن، جسمی سازی و سوء مصرف مواد ایجاد کرده اند. این درمانها در سنت خود کوتاه مدت بوده اند (در نهایت ۲۰ جلسه) و بر کاهش علامتها، مهارت ها و حل مسئله در زندگی جاری بیمار متمرکز هستند(رافائل و یانگ[۸۳]، ۲۰۱۲).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:00:00 ق.ظ ]
|