مکانیسم‌های مختلفی برای همکاری میان این ارگانها ایجاد شده است مانند حضور فعال ICRCدر دپارتمان مسائل بشردوستانه (DHA) در سازمان ملل یا در ECHO ICRE نه تنها از ‌ارگان‌هایی مختلف سازمان ملل در خصوص فعالیت‌های مشترکشان مشورت می‌کند بلکه با جوامع صلیب سرخ ملی و هلال احمر و فدراسیون آن ها و سایر سازمان‌های غیردولتی مهم نیز مشورت می‌کند. و با آن ها تبادل اطلاعات و برنامه های اجرایی می کند. و سایر سازمان‌های اجرایی را نیز از فعالیت‌هایش مطلع می‌سازد. کارکنان ارگان‌های مختلف نیز در محل اجرای عملیات با یکدیگر همکاری می‌کنند.

گرچه در شرایطی که مخاصمه ای رخ نداده همکاری میان سازمان‌های غیردولتی و سازمان‌های منطقه ای و سازمان ملل الزامی است، اما در شرایط جنگ ممکن است این ارگانها اهداف متفاوتی را دنبال کنند.

اصولاً ارگان‌های سازمان ملل در چنین شرایطی قادر به رعایت اصول بی طرفی و عدم تبعیض در اعطای کمک‌ها به اطراف درگیر نمی باشند. در اینگونه شرایط ممکن است شورای امنیت از یکسو ‌تحریم‌هایی را علیه یکی از اطراف قضیه اعمال کند و از طرف دیگر فعالیت‌های بشردوستانه تابع سیاست‌های کلی بین‌المللی در جهت حفظ صلح و امنیت بین‌المللی باشد. سازمان‌های غیردولتی نیز ممکن است از یک طرف درگیر به دلیل اینکه بیشتر از اطراف دیگر قربانی نقص حقوق بشر بوده حمایت بیشتری بعمل آورند. در چنین شرایطی دشوار به نظر می‌رسد که ICRC بتواند شهرت و اعتبار خود را در حفظ موضع بی طرفانه خود حفظ کند چرا که در برخی موارد ناگزیر از همکاری با سایر ارگانها در شرایط جنگ می‌باشد.

تفکیک صحیح و دقیق وظایف این ارگانها جنگ ضروری است. دولت‌ها و سازمان ملل باید با مسائل مربوط به جنگ و حل و فصل آن از طریق دیپلماسی و در شرایط اضطراری با برخوردهای نظامی و تعقیب و محاکمه و مجازات مرتکبین جرائم ضد بشری برخورد نمایند. مسائل مربوط به اقدامات بشردوستانه در قلمرو صلاحیت ICRC می‌باشد که بی طرفی، عدم تبعیض و استقلالش برای اطراف درگیر محرز است. در هر حال ICRC نباید مجری اقدامات سازمان ملل یا مقاصد دولت‌ها در جنگها باشد و ‌به این ترتیب صلاحیت و اعتبار خویش را در این عرضه حفظ نماید.

چنانچه تفکیک به گونه درست رعایت شود، هر یک از این ارگانها در ایفای نقش خود موفق خواهند بود. در دنیای پرمخاصمه امروز، با وجود تنوع شکل درگیریها، برای اجرای صحیح اقدامات بشردوستانه، باید اصول مربوط به اینگونه کمک‌ها مراعات شود تا در کاهش آلام بشری و اجتناب از التفاط اینگونه کمک‌ها با مسایل سیاسی و نظامی جلوگیری شود.

گرچه هر یک از این اقدامات سیاسی و نظامی و بشردوستانه به نوبه خود ضروری می‌باشند و لزوم همکاری ارگان‌های دست اندر در هر یک از این اقدامات بیش از پیش احساس می شود و گام‌های مثبتی نیز در این زمینه برداشته شده، اما باید به خاطر داشت که تعریف مسئولیت‌های هر یک از ارگانها در حیطه اقتدار و اختیارشان جهت انجام همکاری‌های مؤثر ضروری است.

مبحث دوم: کیفیت و چگونگی کمک های بشر دوستانه در جنگ های غیر بین‌المللی

گفتار اول: حق یا تکلیف بودن اعطا یا دریافت کمک های بشردوستانه

در سالیان اخیر بحث‌های فراوانی در خصوص حق کمکهای بشردوستانه به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر صورت گرفته است. این حق در اسناد مبین حقوق بشر مندرج نشده است اما می‌تواند آن را از اختلال نحوه اجرای اینگونه حقوق استنتاج نمود. تمایل فراوانی برای تعریف این حق و به رسمیت شناخته شدن آن وجود دارد. در حقوق بین الملل بشر دوستانه (بخصوص جنگ‌های بین‌المللی) این حق برای ‌گروه‌های مختلفی از قربانیان جنگ به رسمیت شناخته نشده است. اما در خصوص جنگها و اغتشاشات داخلی هنوز این حق به صورت مدون شناخته نشده است. در شرایط بحران که جان عده زیادی از مردم در خطر است باید این حق را برای آنان به رسمیت شناخت. این حق ‌به این مفهوم است که اشخاصی که نیاز به کمکهای بشردوستانه دارند در شرایط تعریف شده و مشخص بتوانند طلب کمک نمایند و از امکاناتی که سازمان‌های ملی و بین‌المللی صلاحیتدار در این زمینه به آنان ارائه می‌کنند استفاده نمایند. سازمان‌های فوق نیز بماید بتوانند در چهارچوب مقررات مدون و تعریف شده به افراد نیازمند کمک دسترسی داشته باشند.

این حق را باید در کلیه شرایط بحران، صرف نظر از علت بروز بحران-یعنی علل طبیعی، تکنولوژی، بشری برای کسانی که خواستار استفاده از آن هستند. و حقوق اساسیشان رعایت نمی شود قائل شد. این حق باید بدون تبعیض اعمال شود. آنچه مسلم است این است که صرف اعطای این حق کافی نیست بلکه باید مقرراتی اجرائی آن نیز تعیین شود. رویه و سوابق فعالیت بسیاری از سازمان‌های بشردوستانه می‌تواند مبنای چنینی تدوینی به شمار آید.

در خصوص اینکه آیا انجام عملیات بشردوستانه حق است یا تکلیف باید میان اعطای این کمک‌ها در زمان جنگ و در زمان صلح تفاوت قائل شد.

در زمان صلح هیچ الزامی برای اعطای چنین ‌کمک‌هایی توسط کشورها وجود ندارد مگر در صورتی که قراردادهای دو جانبه ای در این زمینه میان کشورها منعقد شده باشد. عده ای می‌گویند این تکلیف به دلیل وحدت منافع بین‌المللی و حمایت از حقوق بشر بر عهده کشورها می‌باشد اما راهی برای اثبات این تکلیف اخلاقی در قالب حقوقی وجود ندارد.

در زمان مخاصمات مسلحانه، در کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو تکلیفی برای کشورها در زمینه این کمک‌ها مقرر نشده است اما در ماده ۷۰ پروتکل اول و ماده ۱۸ پروتکل دوم مقرر شده است که در شرایط خاص، عملیات تامینی «باید» انجام شود. چنین واژه ای برای اعضای پروتکل تکلیف وضع می‌کند که به انجام این اقدامات راسا مبادرت ورزند یا در آن مشارکت نمایند.

در خصوص پذیرش این کمک‌ها در زمان صلح باید گفت که اجباری در این خصوص وجود ندارد و موارد متعددی از رد این کمک‌ها به چشم می‌خورد. ‌به این مسئله که آیا این کمک‌ها قانونی است یا خیر متعاقبا خواهیم پرداخت. در عین حال دشوار به نظر می‌رسد که بگوییم اولین و اصولی ترین وظیفه هر کشوری حفظ جان اتباع آن کشور است و از طرف دیگر بگوییم به موجب ماده ۳۸ تبصره ۱ بند c اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری این وظیفه بر عهده اعضای جامعه بین‌المللی است. تنها توجیه که می توان برای اجبار در پذیرش این کمک‌ها بیان نمود وظیفه کشورها در ارتقاء احترام به حقوق بشر ماست و وظیفه خاص مندرج در ماده ۲ منشور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که حق حیات، حق گرسنه نبودن و حق ازادی رأی‌ کلیه ابنا بشر به رسمیت شناخته و بیان می‌دارد که وظیفه کشورهاست که کمکهای خارجی را در زمان به خطر افتادن این حقوق بپذیرند.

در زمان جنگ‌های مسلحانه، ماده ۵۹ کنوانسیون چهارم ژنو، قدرت‌های اشغالگر را ملزم می‌سازد که کمک‌ها را در سرزمین تحت اشغال بپذیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...