دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه | ۲-۱۳٫ سرمایه گذاران نهادی و نوسان پذیری بازده سهام – 9 |
برای کشورهای سرمایه داری، کارا بودن بازار از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که در صورت کارا بودن بازار سرمایه، هم قیمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعیین می شود هم تخصیص سرمایه، که مهم ترین عامل تولید و توسعه اقتصادی است، به صورت مطلوب و بهینه انجام می شود.
وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع اطلاعات بر روی قیمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با کارایی بازار دارد. در بازار کارا، اطلاعاتی که در بازار پخش می شود، به سرعت بر قیمت تأثیر میگذارد و در چنین بازاری، قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیک است.
یکی از عمده ترین پیامدهای کارایی بازار این است که از منابع موجود به بهترین وجه، و به شکلی بهینه و مطلوب، بهره برداری می شود. یکی از وظایف مهم بازار سرمایه باید تأمین مالی شرکت ها و نهادها باشد و بازار سرمایه باید این ویژگی ها را داشته باشد که شرکت های نیازمند بتوانند سرمایه لازم خود را تأمین کنند و شرکت هایی که به راستی نباید منابع تازه به دست آورند، و پروژه های آن ها توازی معقولی از بازده و خطر ندارد، از دستیابی به منابع جدید در بازار محروم شوند.
تخصیص هنگامی بهینه است که بیشترین بخش سرمایه متوجه سودآورترین فعالیت ها شود. پس تخصیص سرمایه هنگامی درست انجام می شود که ببینیم شرکت هایی که فرصت های سرمایه گذاری بهتر دارند، سرمایه مورد نیاز خود را تأمین میکنند و از آن بخش های اقتصادی که بازدهی کمتری دارند، با محدودیت بیشتری روبرو هستند، و از استفاده از سرمایه محروم میشوند.
مهم ترین مفاهیم در تصمیم گیری سرمایه گذاری، ریسک و بازده میباشد. هر سهم و یا هر پرتفویی از سهام، اگر در فاصله خاصی از زمان خریداری، نگهداری و فروخته شود، بازده خاصی را نصیب دارنده آن می کند که این بازدهی، شامل تغییر قیمت و منافع حاصل از مالکیت است(راعی و سعیدی، ۱۳۸۳). از طرفی، بازده سهام در دوره های متفاوت، متغیر است و روند ثابت و یکنواختی را به همراه ندارد. بنابرین نوسان و تغییرپذیری، جزء لاینفک بازدهی سهام در طی زمان است. تغییرپذیری و نوسان بازده دوره های آتی سهام، سرمایه گذاری را با ریسک همراه می کند. بنابرین سرمایه گذار همیشه به دنبال کاهش ریسک و افزایش اطمینان بازدهی است(راعی، ۱۳۷۷).
در سال ۱۹۸۱ بنز[۹۹] بیان کرد که بازده شرکت های کوچک و بزرگ با هم متفاوت است.
در سال ۱۹۸۵، روزنبرگ[۱۰۰]، چنین بیان کرد که شرکت هایی که نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام بالایی دارند، متوسط بازده بالایی نیز دارند.
فاما و فرنچ[۱۰۱]، (۱۹۹۳) به این نکته اشاره کردند که اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به بازار، یک نقش اساسی در توضیح تفاوت های موجود در بازده شرکت ها ایفا میکنند.
در سال ۱۹۹۵، مارونی[۱۰۲] به این نتیجه رسید که وقتی نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بالا باشد، متوسط بازده ها نیز بالا خواهد بود.
گومز[۱۰۳]، (۲۰۰۱) چنین نتیجه گیری کرد که بازده های بالا به وسیله خرید نسبتاً ارزان سهام و فروش به قیمت گران تر به دست میآید.
باری، لاک ود و رودری گواز[۱۰۴] (۱۹۹۹) اظهار داشتند که اثر اندازه شرکت در بعضی از ماه های سال بر بازده سهام محسوس است؛ در حالی که اثر نسبت ارزش دفتری به بازار در کل دوره فراگیر و معنی دار است.
احمد پور و رحمانی (۱۳۸۶) اظهار داشتند که اندازه و نسبت ارزش دفتری بازار دو عامل تأثیرگذار بر بازده سهام میباشند.
مشایخ و حراف عموقین(۱۳۹۰) اظهار داشت که بین نوسانات بازدهی سهام و اندازه شرکت، زمانی که شرایط بازار در مدل دخالت داده شود یا وقتی شرایط بازار در نظر گرفته نشود؛ رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و شرایط بازار (رونق یا رکود) تأثیری بر رابطه بین اندازه شرکت و نوسانات بازده سهام ندارد.
دونالد کیم[۱۰۵]، (۱۹۹۳) پیرامون بررسی تأثیر اندازه شرکت و نسبت سود به قیمت بر بازدهی سهام اظهار داشت که شرکت های با ارزش بازار کوچکتر بازده بالاتری از شرکت های باارزش بازار بزرگتر دارند. پرتفوی شرکت های کوچکتر با نسبت سود به قیمت پایین تر، متوسط بازده بیشتری از پرتفوی تشکیل شده با نسبت سود به قیمت بالاتر داردو بازده رابطه معکوس با ارزش بازار دارد. همچنین پرتفوی شرکت های کوچکتر که نرخ سود به قیمت پایین تری دارند دارای متوسط بازده بالاتری نسبت به پرتفوی با سود به قیمت بالا هستند.
لم، (۲۰۰۲)؛ پیرامون بررسی ارتباط بین اندازه، نسبت ارزش دفتری به بازار و نسبت سود به قیمت با بازدهی اظهار داشت که نسبت ارزش دفتری به بازار قدرت پیشبینی بازدهی سهام را دارد. نسبت سود به قیمت و اندازه ارتباط مثبتی با بازدهی دارد.
شریعت پناهی و خسروی، (۱۳۸۶) پیرامون بررسی ارتباط بین اندازه، نسبت ارزش دفتری به بازار و نسبت سود به قیمت با بازدهی اظهار داشتند که ارتباط منفی و معنی داری بین اندازه شرکت و بازدهی سهام وجود دارد. ارتباط مثبت و معنی داری بین نسبت ارزش دفتری به بازار و بازدهی سهام وجود دارد.در حالی که نسبت سود به قیمت بر بازدهی سهام تأثیر ندارد. آن ها با ایجاد وقفه بین متغیرهای خود تأثیر همزمان این سه متغیر بر بازدهی را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که بین این سه متفیر و بازدهی سهام رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
۲-۱۳٫ سرمایه گذاران نهادی و نوسان پذیری بازده سهام
نوسان پذیری بازده سهام، یکی از موضوعات بحث برانگیز مالی است که در سال های اخیر مورد توجه محققان بازار سرمایه در بازارهای نوظهور قرار گرفته است(لیلداکیس[۱۰۶]، ۲۰۰۴). دلیل این گرایش به ارتباط بین نوسان پذیری قیمت و به تبع آن بازده و تأثیر آن بر عملکرد بخش مالی و همچنین کل اقتصاد بر میگردد. از طرف دیگر، فایده مندی مطالعه نوسان پذیری بازده سهام از طرف سرمایه گذاران از این جهت است که آن ها نوسان پذیری بازده سهام را به عنوان معیاری از ریسک در نظر می گیرند و همچنین خطی مشی گذاران بازار سرمایه میتوانند از این معیار به عنوان ابزاری برای اندازه گیری میزان آسیب پذیری بازار سهام استفاده نمایند(ظفر و همکارانش[۱۰۷]، ۲۰۰۸). امروزه نقش سرمایه گذاران نهادی به عنوان واسطه انتقال وجوه و پس اندازها به بازار سرمایه و مدیریت منابع در بازارهای مالی سایر کشورها روز به روز اهمیت بیشتری پیدا کردهاست، به طوری که افزایش معاملات سرمایه گذاران نهادی در بازارهای جهانی سهام از اواخر دهه ۱۹۸۰، منجر به افزایش توجه محققان مالی به بررسی تأثیر این نهادها بر تغییرات قیمت سهام شده است، به گونه ای که سرمایه گذاران نهادی را می توان به عنوان گروهی از سهامداران شرکت تلقی کرد که بر تغییرات قیمت و متعاقباً نوسان بازده سهام نقش دارند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 09:54:00 ق.ظ ]
|