طبق نظریه ای دیگر سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود ( ایزنبرگ ، ۲۰۰۷ ) .

در سال‌های اخیر ، انجمن کانادایی بهداشت روانی ، « سلامت روانی » را در سه بخش تعریف ‌کرده‌است :

بخش اول : بازخوردهای مربوط به خود ، شامل :

الف ) تسلط بر هیجان های خود

ب ) آگاهی از ضعف های خود

ج ) رضایت از خوشی های خود

بخش دوم : بازخوردهای مربوط به دیگران ، شامل

الف ) علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی

ب ) احساس تعلق به گروه

ج ) احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانیو مادی

بخش سوم : بازخوردهای مربوط به زندگی ، شامل

الف ) پذیرش مسئولیت ها

ب ) ذوق توسعه امکانات و علایق خود

ج ) توانایی اخذ تصمیم های شخصی ( گنجی ، ۱۳۸۶) .

سلامت روان به معنای آن است که افراد حس خوشایندی نسبت به خود داشته باشند مهارت‌های لازم برای برقراری ارتباط مؤثر را کسب کرده باشند احساساتشان را مدیریت کنند و بتوانند مشکلات را از میان بردارند ،سلامت روان به معنای از میان رفتن و ناپدید شدن مشکلات و اختلالات روحی روانی نیست به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پیشگیری نوین سلامت روان فراتر از عدم وجود اختلالات روحی –روانی افسردگی اضطراب ،دلشوره است سلامت روان به معنای داشتن شخصیت مثبت-احساس خوب داشتن به زندگی و مسائل و مشکلات روزمره است ( یوسفی ، ۱۳۸۷ ) .

الگوهای رفتاری مرتبط با سلامت روان

چاهن به ذکر ۵ الگوی رفتاری در ارتباط با سلامت روان مبادرت ‌کرده‌است :

۱- حس مسئولیت پذیری : کسی که دارای سلامت روان است ، نسبت به نیازهای دیگران حساس بوده و در جهت ارضای خواسه ها و ایجاد آسایش آنان می کوشد .

۲- حس اعتماد به خود : کسی که واجد سلامت روان است ، به خود و توانایی هایش اعتماد دارد و مشکلات را پدید ه ای مقطعی می انگارد که حل شدنی است . از این رو ، موانع ، خدشه ای به روحیه او وارد نمی سازد .

۳- هدف مداری : به فردی اشاره دارد که واجد مفهوم روشنی از آرمان‌های زندگی است و از این رو ، تمامی نیرو و خلاقیتش را در جهت دستیابی ‌به این اهداف هدایت می‌کند .

۴- ارزش‌های شخصی : چنین فردی در زندگی خود ، از فلسفه ای خاص مبتنی بر اعتقادات ، باورها و اهدافی برخوردار است که به سعادت و شادکامی خود یا اطرافیانش می‌ انجامد و خواهان افزایش مشارکت اجتماعی است .

۵- فردیت و یگانگی : کسی که دارای سلامت روان است ، خود را جدا و متمایز از دیگران می شناسد و می کوشد بازخوردها و الگوهای رفتاری خود را توسعه دهد ، به گونه ای که نه همنوایی کور و ناهشیارانه با خواسته ها و تمایلات دیگران دارد و نه توسط دیگران مطرود و متروک می شود ( چاهن ، ۱۹۹۱ ) .

عوامل مؤثر بر سلامت روان

  • همه متخصصان معتقدند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقشی بنیادین دارد . تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلاما روان غیرممکن است . بی شک ، عوامل متعددی بر سلامت روان تأثیر می‌گذارند که فهرست کردن همه آن ها دشوار است ؛ چرا که وجود تفاوت‌های فردی ممکن است به تنوع در عوامل مؤثر بر سلامت روان بینجامد . با این حال ، یافته های حاصل از پژوهش‌ها در زمینه‌های زیست شناسی و علوم اجتماعی ، دانش ما را درباره عواملی که ممکن است سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهند ، وسعت بخشیده اند . ( چاهن ، ۱۹۹۱ ) . چاهن( ۱۹۹۱ ) عوامل مؤثر بر سلامت روان را به شش دسته عمده طبقه بندی می‌کند که هر کدام از این عوامل کلی نیز، به عوامل جزئی تری تقسیم می‌شوند:

چاهن (۱۹۹۱) عوامل مؤثر بر سلامت روان را به شش دسته عمده طبقه بندی می‌کند که هر کدام از این عوامل کلی نیز، به عوامل جزئی تری تقسیم می‌شوند:
الف- محرومیت های جسمانی
۱ – تغذیه بد:
نداشتن درآمد کافی و رژیم غذایی ناسالم یکی از عواملی است که در نگهداری و مراقبت جسمانی اثر سوء می‌گذارد و با ایجاداختلالاتی همچون ضعف عمومی، سردرد، سرگیجه و غیره از توانایی انسان برای احاطه شدن بر مشکلات و تفکر صحیح میکاهد.
۲ – محرومیت از خواب و خستگی روانی
نداشتن خواب کافی و راحت که می‌تواند از شرایط بد محیطی یا مشکلات فردی ناشی شده باشد عامل مهمی در داشتن روحیه شاداب و توانایی مقابله با مشکلات محسوب می شود.
۳ – فرآیندهای عاطفی آسیب زا
منظور از این فرآیندها نوع و شیوه تعامل فرد با نیازهای خود و شرایط اجتماعی حاکم بر محیط زندگی است که چگونگی سازگاری فرد را تعیین می‌کند.
۴ – آسیب مغزی
آسیب مغزی نیز یکی از عوامل جسمانی است که در صورت بروز آن کل زندگی بدنی و مهمتر از آن سلامت روانی- اجتماعی شخص را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
ب- عوامل روانی- اجتماعی
۱ – محرومیت ذهنی
یکی از مهمترین عوامل رشد و تحول روانشناختی سالم برای انسان لزوم برخورداری انسان از محیطی آرام، طبیعی و نشاط انگیز است تا با مواجهه با محرک‌های سالم و متنوع بتواند عواطف و احساسات مثبت خودش را بپروراند.
۲ – مؤسسه‌ ای کردن
امروزه ایجاد مؤسسه های نگهداری که در آن اشخاص با محیط ارتباط سالم و مؤثری ندارند باعث شده تا سلامت روانی افراد تا حدودی به مخاطره بیفتد.
۳ – محرومیت در خانه
مکان های مسکونی بسته و نبودن امکانات رفاهی و سرگرمی سالم در محیط خانه نیز از عوامل روانی- اجتماعی مخل سلامت روان به شمار می‌آید.
ج- الگوهای بد خانوادگی
۱ – فقدان رابطه والد- کودک
در صورتی که والدین در محیط خانه رابطه صمیمانه و تؤام با تعامل مثبت با فرزندان خود نداشته باشند، تحول عاطفی و شناختی کودک دچار اختلال شده و سبب می شود که فرزند آن ها در بزرگسالی از سلامت روانی رضایت بخش برخوردار نباشد.
۲ – طرد کردن
کانون خانواده به عنوان هسته اصلی برطرف کننده نیازهای روانی و جسمانی فرزندان به حساب می‌آید و چنانچه والدین نتوانند به نیازهای فرزندانشان پاسخ مثبتی بدهند و به دلایل مختلف آن ها را طرد کنند، این شرایط زمینه ساز بروز اختلال روانی و جسمانی شده و آن ها را از داشتن شخصیت سالم محروم می‌سازد.
۳ – فزون حمایت گری و محرومیت های عاطفی
توجه بیش از حد به نیازهای فرزندان سبب ایجاد روحیه توأم با وابستگی بیش از حد فرزندان به و الدین می شود که این خود آن ها را از مقابله مؤثر با مشکلات و داشتن

اختلال شخصیتی و بالعکس محرومیت های عاطفی و صحبت نکردن با فرزندان آن ها را با مشکل ناپختگی عاطفی و نداشتن سلامت روانی مواجه می‌سازد.
۴ – خود مختاری بیش از حد کودک:
چنانچه کودک بیش از اندازه خودمختار باشد و توجهی به امر و نهی و راهنمای های والدین نشان ندهد، سبب الگوبرداری نامناسب با محیط اجتماعی شده و سلامت روانی وی را مختل می‌سازد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...