مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | ۲-۶- دوره تاریخی اجرای امر به معروف ونهی از منکر – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲-۵- مراتب اجرای امر به معروف ونهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است که برابر تعالیم مذهبی و آموزه های فقهی
در اجرای این فریضه باید مراتبی طی شود:
۱-اظهار رضایت یا تنفر قلبی:
اصل احساس حسرت در قبال معروف و احساس نفرت با مشاهده منکر در قلب هر مسلمانی امری طبیعی است و باید باشد.لیکن اظهار این مسرت یا نفرت ، اولین مرتبه « امر به معروف و نهی از منکر» است که برای این مرحله از«امر به معروف » برای برانگیختندیگران و وادار کردن آنان به کار نیک با چهره ای بشاش و شاداب برخورد کند و در مقابل ، ناهی از منکر بایستی با مشاهده کسی که کار زشتی از او سر زده یا می زند .چهره در هم کشد و روی ترش کند که شخص و دیگران ا بفهماند.بنابرین برای این مرحله از نهی از منکر درجاتی هم ذکر شده که عبارتند از : چشم بستن ،چهره در هم کشیدن ، روی گرداند ، پشت کردن ، دوری کردن و خارج شدن از مجلس گناه ، ترک رفت و آمد و…(برگه ،بی تا :۹۳)
- امر و نهی گفتاری:
ساده ترین وسیله القای پیام به مخاطب است و انسان بدین وسیله بهتر میتواند مخاطب را از منظور خویش آگاه سازد گفتارها از نظر نرمی و شدت با هم متفاوت هستند لکن در اغلب موارد سخنی که با نرمی و ملایمت گفته می شود نافذ تر است و بهتر در قلب طرف می نشیند و اثر میگذارد .(رجب زاده،۱۵:۱۳۷۱: )
۳_ اقدام عملی:
گاه ممکن است منکر چنان ریشه دار شده باشد که نیازمند عمل باشد منتهی مراحل را باید در نظر گرفت و از مرحله سبک تر شروع کرد.(سلیمی وداوری ،۱۳۸۱: ۳۶).
۲-۶- دوره تاریخی اجرای امر به معروف ونهی از منکر
با نگاهی به شیوه های اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در طول تاریخ ، می توان سه دوره را از هم متمایز داست:
۱-دوره افرادی ۲-دوره سازمانی ۳-دوره تشریفاتی
۲-۶-۱-دوره انفرادی:
این دوره از زمان پیامبر اسلام (ص) آغاز شده و تا اوایل دوران خلافت عباسیان ادامه داشته است.در این دوره وظیفه نهی از منکر به صورت انفرادی انجام گرفته است به نحوی که نگرش به آن به عنوان یک وظیفه فردی مثل نماز و روزه بوده استو هر فرد مستقل از دیگران خود را موظف به انجام آن می دیده است.در این دوره ، این وظیفه را گاهی شخص پیامبر و گاهی مأموران خلیفه مسلمین به انجام رساندند و شیوه کار هم به صورت گشت زدن در خیابان ها و بازارها و نظارت بر اصناف و اقشار مختلف و دادن تذکرات لازم به آنها بوده گاهی هم وظیفه نهی از منکر زیر نظر قاضی یا به دست شخص قاضی انجام می شد و نهی از منکر مصداقی از مصادیق کار قضا به حساب میآمد.سایر آحاد مردم نیز خود را موظف به انجام این وظیفه میدانستند و بدان اقدام میکردند.ایفای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بر عهده همه افرادی است که دارای شرایط ویژه از قبیل عالم و مطاع بودن ،قادر بودن و …. باشند و بر این اساس از عهده کسانی که فاقد آن شرایط باشند ایفای این مهم ، مثل هر واجب مشروط دیگر رسماً ساقط است.(امام خمینی ،۱۳۸۷ ، ۴۶۷) با این اوصاف اگر این وظیفه را به روش انفرادی انجام دهیم به دلیل محدودیت واجدان شرایط حقیقی و محدودیت فرصت کافی در افراد واجد شرایط ف امکان توسعه و تعمیم این وظیفه میسر نمی گردد و این اصل نخواهد توانست در زوایای مختلف زندگی انسان ها تاثیر شگرفی که در روایات برای این اصل ذکر شده است انتظاری بی جا و دور از باور خواهد بود
اگر مشکل عدم تعمیم در روش انفرادی ، تاثیر آن را محدود و ناچیز می کرد، تعمیم آن و به کار گرفتن افراد غیر عالم و ناآگاه در این کار از جهاتی دیگر زیان بخش و دارای تاثیرات نامطلوب خواهد بود و حتی اگر برخلاف ماوردی اجتهاد را شرط لازم برای امر به معروف و نهی از منکر ندانیم و صرف نظر از اینکه اجتهاد را مصطلح (به تعبیر مرحوم امام خمینی) شرط باشد یا نباشد ، آگاهی های دقیق و پیچیده ای نیاز است که کوچکترین خطا در آن حوزه ، میتواند این اصل را به تاثیر نامطلوب گرفتار سازد که نهی از آن چنان نهی از منکری ، شایسته تر است تا توصیه کردن بدان(همان منبع)
داستان هایی واقعی و مستند حکایت از آن دارند که از صدراسلام تا کنون ، هرگاه افرادی متعصب اما ناآگاه ، متصدی این وظیفه خطیر گردیده اند ، علی رغم حسن نیت کامل و تنها به خاطر عدم آگاهی اط ظریف نهفته در این امر ، فجایعی به بار آورده اند که دل ها را به درد می آورد.(مطهری،۱۳۸۴: ۸۸ )
۲-۶-۲- دوره سازمانی:
به خاطر مشکلاتی که در روش انفرادی احساس می شد و بهدلیل نیازمندی نهیاز منکر به عذه ئ علم و مهارت های خاص همچنان که اشاره شد ،گاه حتی از عهده یک مجتهد هم به تنهایی بر نمی آید و نیز وابستگی این وظیفه به مسایل اجتماعی و امکان بروز هرج و مرج در جامعه در صورت عمومیت دادن و مردمی کردن آن و همچنین به سبب ضرورت های فراوان دیگری از این دست ،جامعه اسلامی به تدریج در اندیشه آن افتادکه به این مهم به شکلی سازمانی نگاه اندازد. ومفهوم حسبه عینیت یافت.حسبه یک سازمان است زیر نظر دولت که هماهنگی و اجرای نهی از منکر را عهده دار است.افراد متصدی وظیفه حسبه محتسب نام داشتند و از میان افراد ذی نفوذ جامعه و روحانیان واهل تقوی انتخاب می شدند وعلاوه بر انجام وظایف ساطمانی خود وظیفه نظارت بر رفتار عمومی را عهده دار بودنداین شیوه اگر چه به دلیل حمایت فکری مادی و معنوی دولت از آفات و عوارض شیوه انفرادی در امان بود به تدرج خود با مشکلاتی مواجه شد. .(رضایی راد ،۱۳۸۴،ص۸۱)
از جمله این مشکلات ظاهر گرایی است ،بی شک وظیفه نهی از منکر ، دفع منکرات چنهانی نیست و محتسب به جز در مواردی بسیار مهم مانند هتک ناموس در قبال خلوت ها ، وظیفه ای ندارد و یکی از شروط وجوب نهی از منکر آن است که منکر به صورت آشکار رخ داده باشد.
این دیدگاه ، گرچه به دلایلی چون « اهم بودن حکم حرمت تجسس از وجوب نهی از منکر » و این که امنیت از اخلاق بالاتر است و در « بی نظمی و هرج و مرج مفسده ای دار که از مفسده منکر بزرگتر است مستند گردیده است.با وجود این و علی رغم استحکام قابل قبول این دلایل ،آفتی که میتواند ایجاد کند آن است که مخفی کردن جنایت های بزرگ را به عنوان راهی برای استمرار جنایت ها و فسادها به فاعلان منکر بیاموزد و پس از زمانی نه چندان طولانی جامعه ای با اخلاق منافقانه به ارمغان بیاورد و از سوی دیگر محتسب را نیز دچار احساسی کاذب کند و بپندارد منکرها از بین رفته و تکلیف به انجام رسیده است و در بعضی موارد سخت گیری های بی مورد شبب رواج ریا در سطح جامعه می گردید. (امام خمینی، ۱۳۸۷ :۲۳۴)
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 11:10:00 ق.ظ ]
|