مقالات و پایان نامه ها – ۶-۱تعریف نظری و عملیاتی متغیرها – 4 |
امروزه خانواده های بسیاری از داشتن فرزند کم توان ذهنی به سبب مسائلی مانند هزینه های اقتصادی سنگین، اجبار در پذیرفتن، محدودیت در روابط اجتماعی، ترحم دیگران، بروز ناسازگاری اجتماعی های رفتاری در سایر فرزندان، دشواری در تصمیم گیری برای بچه دار شدن مجدد و فشارهایی که بر خانواده وارد می شود، رنج میبرند. حضور این کودکان به اعتقاد مینوچین(۱۹۷۴) به سلامت و تعادل خانواده آسیب می رساند و خطر بروز عملکرد نادرست خانواده و والدین را افزایش میدهد. رضایت زناشویی در حفظ تعادل زندگی و جو عاطفی خانواده نقش حیاتی دارد. ارتباط زناشویی والدین خوب و رضایتمند عامل مؤثر برای مقابله با فشارهای زندگی و داشتن عملکرد مناسب در زندگی والدین به شمار میروند.والدین کودکان ناتوان دارای حالات هیجانی ناپایدار، بیماریهای روان شناختی، سوگ پایدار، ناسازگاری اجتماعی و انزوای اجتماعی هستند.به اعتقاد تامپلین و همکاران بیماری های مزمن و معلولیت های کودکان گاهی اوقات منجر به خستگی والدین و بروز مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی، تنش در خانواده، نارضایتی زناشویی و مشکلات اجتماعی – اقتصادی در خانواده می شود.
شیوع کم توانایی ذهنی در حوزه آسیب شناسی روانی اجتماعی خانواده همواره از مسائل قابل توجه و بحث برانگیز بوده است، زیرا تولد کودک کم توان ذهنی در خانواده موجب ایجاد بحران و آشفتگی و افزایش سطوح استرس در والدین می شود. افزایش استرس میتواند منجر به بروز پیامدهای روانشناختی نامطلوب و کاهش شرایط عمومی بهزیستی روانی افراد گردد و به رضایت زناشویی صدمه برساند(کوهسالی، ۱۳۸۵)
امروزه چگونگی ارتباط والدین – کودک، بویژه در زمینه آموزش و توانبخشی کودکان دارای نیازهای ویژه از اساسی ترین زمینههای پژوهش است. متخصصان بر این باورند که خانواده در برنامه های مداخله و در تحول کودک معلول خود نقش بسزایی دارد.یکی از برنامه های آموزشی مداخله ای، آموزش مهارت های زندگی است. مهارت های زندگی، مهارت هایی است که به منظور ارتقای سطح ارتباطات، افزایش قدرت تصمیم گیری، روابط بین ، فردی، مدیریت، درک خود و کار کردن در گروه مورد استفاده قرار میگیرد.
موضوعات اساسی مورد تأکید در آموزش مهارت های زندگی برای دستیابی به اهداف فوق عبارتند از بهداشت روان، آموزش ارزش ها، حل مسئله، اجتماعی شدن، پیشگیری، خودآگاهی، مقابله با افسردگی، مهارت های مقابله ای، تصمیم گیری، مقابله با تنیدگی و خودانگاره.به دلیل تاثیر متقابل و دوجانبه والدین و فرزند کم توان ذهنی و سایر اعضای خانواده آموزش مهارت های زندگی گامی پیشگیرانه و مؤثر در بروز انواع مشکلات روانشناختی محسوب می شود(آقاجانی، ۱۳۸۱).
در این تحقیق هدف، بررسی تأثیر این آموزش ها بر سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی میباشد.
۳-۱ضرورت تحقیق:
هرچند فقدان فشار روانی مساوی با سکون و بی حرکتی و نتیجه آن مشکل رشد و بالندگی در انسان است و علی رغم اینکه مقداری فشار روانی برای ایجاد تحرک و تلاش در انسان ضروری است، لکن فشار روانی مداوم و شدید میتواند سلامت همه جانبه فرد را درمعرض خطر قرار دهد. فشار روانی زیاد یا مداوم تأثیرات منفی فراوانی برعملکرد و فعالیت های فرد خواهد داشت. افرادی که دچار فشار روانی میشوند و توان مقابله با آن را از دست میدهند، از نظر جسمانی، روانی و رفتاری دچار مشکل میشوند (فتی، ۱۳۹۱).
والدین در برابر این مشکل میتواند ناموفق یا ناقص باشد؛ بنابرین بسیاری از والدین از مشکل سلامت فکری رنج میبرند. رسیدگی به امورکودک مستلزم شکیبایی زیاد و فداکاری از جانب والدین است. بسیاری از والدین، عقب ماندگی کودک را به مثابه نشانه ای از شکست خود تصور میکنند. بسیاری از والدین هدف هایی را که خود قادر به رسیدن به آن ها نبوده اند در فرزندان خود جست و جو میکنند. والدینی که در رسیدن به این هدف ها ناکام میشوند به نوعی دچار مشکل و فشار روانی میشوند. حال مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی، نه تنها احساس میکنند که به این اهداف نمی رسند، بلکه آگاهی از عقب ماندگی ذهنی کودک آنان را با فشار روانی مضاعف روبه رو میسازد (حسینی، ۱۳۶۳).
۴-۱فرضیه های پژوهش
۱-۴-۱فرضیه اصلی:
آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می شود.
۲-۴-۱فرضیه های فرعی:
۱- آموزش خودآگاهی موجب افزایش سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می شود.
۲- آموزش مقابله با استرس موجب افزایش سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می شود.
۳- آموزش ارتباط مؤثر موجب افزایش سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می شود.
۵-۱اهداف پژوهش
۱-۵-۱هدف اصلی:
تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی
۲-۵-۱هدف فرعی:
تعیین اثربخشی آموزش خودآگاهی بر سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی
تعیین اثربخشی مقابله با استرس بر سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی
تعیین اثربخشی ارتباط مؤثر بر سازگاری اجتماعی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی
۶-۱تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱تعریف نظری
مهارت های زندگی
سازمان جهانی بهداشت، مهارت های زندگی را چنین تعریف نموده است: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی کنار بیاید(سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۴).
مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مؤثر و مناسب، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض و کشمکش های بدون توسل به اعمالی که به خود و دیگران صدمه میزنند(علوی، ۱۳۸۳).
مهارت های زندگی، عبارتند از مجموعه ای از توانایی ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت ومفید را فراهم می آورد،این توانایی ها فرد را قادر میسازد تا مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود ودیگران با خواست ها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی به شکل مؤثری رو به رو شود(طارمیان، ۱۳۷۹).
خودآگاهی[۱]
توانایی و ظرفیت فرد در شناخت خویشتن، و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات خویش است. در این مهارت فرد همچنین می آموزد که چه شرایط و یا موقعیت هایی برای وی فشار آور هستند. (فتی، موتابی، محمدخانی، کاظم زاده، عطوفی، ۱۳۹۱).
مقابله با استرس[۲]
شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آن بر فرد است(حمیدی، ۱۳۸۷).
ارتباط مؤثر[۳]
به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی به صورت کلامی و غیرکلامی است (فتی، ۱۳۹۱).
سازگاری
عبارت است از مکانیسم هایی که توسط آن یک فرد تواناییهای تعلق به یکدیگر را پیدا میکند. بنابرین لازمه سازگاری اجتماعی بروز تغییراتی در فرد بوده و لازمه آن یکپارچگی و مکانیسم هایی است که توسط آن ها گروه یک عضو جدید را می پذیرد (ساروخانی، ۱۳۷۰).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:37:00 ق.ظ ]
|