تعاریف اصطلاحات

تعریف نظری وابستگی خاص نسبت به همسر :


وابستگی خاص نسبت به همسر یک نوع وابستگی هیجانی افراطی در روابط زناشویی است که به عنوان شیوه ای که از همسر آزاری انگیزش در نظر گرفته می شود . وابستگی به طور عمده به عنوان تکیه کردن های افراطی در روابط بین فردی تعریف می شود، به عنوان مثال ، تلاش های بسیار زیادی در جهت کسب و حفظ روابط نزدیک با دیگران انجام می‌دهند . ( بک [۱]، ۱۹۸۲ ، بلات و همکاران ۱۹۸۲ ، هیرسفلد[۲] و همکاران ۱۹۷۸ )

تعریف نظری سبک دلبستگی :


دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود داریم که باعث می شود وقتی به آن ها تأمل می‌کنیم لذت ببریم و ‌در مواقع استرس از نزدیکی آن ها احساس آرامش کنیم(لورابرگ،۱۳۸۷) واژه دلبستگی برای توصیف تمایل کودک به نزد افراد خاص ماندن و احساس امنیت بیشتر درخصوص این افراد به کار می رود. الگوهای دلبستگی ممکن است منعکس کننده ی تعامل بین خلق وخوی کودک وپاسخ دهی والدین باشد (اتکینسون ،۱۳۸۵)

تعریف نظری رضایت زناشویی :


ورف،یونگ ، کومن[۳] (۲۰۰۰) . در تعریف رضایت زناشویی می‌گویند : انطباق رفتارهای زناشویی زوجها با یکدیگر و وجود تفاهم و همدلی و عشق بین آن ها‌ است . به عبارت دیگر رضایت زناشویی وجود یک رابطه همراه با منطق ، تفاهم درک یک دیگر ، ،ارضای نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است .

تعریف عملیاتی وابستگی خاص نسبت به همسر


وابستگی خاص نسبت به همسر نمره ای است که به وسیله آزمون وابستگی خاص نسبت به همسر در دو جنس ( زن – مرد ) اندازه گیری شده است[۴]

– پرسشنامه وابستگی خاص نسبت به همسر ( جنس زن )[۵]

– پرسشنامه وابستگی خاص نسبت به همسر ( جنس مرد )[۶]

تعریف عملیاتی رضایت زناشویی

منظور از رضایت زناشویی نمره ای است که توسط آزمون رضایت زناشویی (( Enrich)) سنجیده شده است .

تعریف عملیاتی سبک دلبستگی

منظور از سبک دلبستگی نمره ای است که آزمودنی ‌در پرسشنامه سبک دلسبتگی سیمپسون کسب ‌کرده‌است .


فصل دوم

پیشنه پژوهش

این فصل به بررسی مبانی نظری وپژوهش های پیشین اشاره دارد که توضیحاتی درمورد وابستگی خاص نسبت به همسر و نظریه های درمورد سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی اشاره شده همچنین درپایان به پژوهش های انجام شده داخلی وخارجی سال‌های اخیر متغییرهای این پژوهش اشاره شده است

وابستگی :


تعریف زیادی از وابستگی وجود دارد که امروز استفاده می شود و غالباً از این اصطلاح بیشتر از استفاده می‌کنند و به غلط به کار می‌برند. سازه نخستین وابستگی در حدود ۱۰ سال پیش در نتیجه سالها مطالعه روابط بین فردی درخانواده های افراد الکلی شکل گرفت. در طی این سالها وابستگی بسط یافته است در تعریفی که بیانگر یک الگوی ناکارآمد از زندگی و حل مسأله که در دوران کودکی شکل می‌گیرد رفتار مرد وابسته به واسطه تماشا و تقلید دیگر اعضای خانواده که این نوع از رفتار را روال عادی زندگی به نمایش می‌گذارند آموخته می شود . ( برگر[۷] ، ۲۰۰۵).

ویکیپیدیا [۸]فرد را به عنوان شخصی تعریف می‌کند که نسبت به اشخاصی که به او وابسته اند نگرانی و توجه بسیار زیاد و نادرستی ابراز می‌کند. وابستگی در واقع الگوی رابطه ای است که با زندگی کردن به خاطردیگری ، کنترل دیگران ، حل مشکل دیگران و نگرانی بیش از حد درباره ی صمیمیت مشخص می شود. وابستگی هنگامی رخ می‌دهد که شخص ( همسر ، شریک ،همکار،خواهر یا برادر و یا دوست ) با رفتارهای اعتیاد گونه و نا کارآمدش ، افسار و احساسات و رفتار اشخاص دیگر را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.

انجمن بهداشت روانی ملی اظهار می‌دارد که وابستگی یک رفتار اعتیادی و یک الگوی روانی است که دست کم ۸۰ میلیون انسان به آن گرفتارند و یک رفتار آموخته شده است که می‌تواند از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود . وابستگی یک وضعیت هیجانی و رفتاری است که بر توانایی فرد برای داشتن یک رابطه متقابل رضایت بخش و سالم اثر می‌گذارند .وابستگی با عنوان « اعتیاد رابطه » نیز شناخته می شود، زیرا افرادی با این شکل اغلب روابطی را شکل می‌دهند یا حفظ می‌کنند. که یک طرفه ، به لحاظ هیجانی مخرب و یا متجاوزانه است(هاریس[۹]، ۱۹۹۰).

وابستگی را می توان به عنوان مجموعه ای، از رفتارهای ناسازگارانه و وسواسی دید که شخص یاد می‌گیرد تا در خانواده ای که درد واسترس هیجانی فوق العاده را تجربه می‌کند ، مثل اعضای الکلی خانواده یا دیگر اعتیاد ها ، سواستفاده جنسی و یا سایر بد رفتاری ها در خانواده یا اعضای مبتلا به بیماری های مزمن یک خانواده ؛ روزگار را سپری می‌کند .

افراد وابسته تمایل شدیدی به ورود به رابطه با افرادی را دارند که به لحاظ هیجانی ( در استرس) نیازمند هستند . فرد وابسته تلاش می‌کند تا یک رابطه را کنترل کند بدون آنکه نیازها و تمایلات خود را ابراز کند. این شیوه ، همواره افراد را در یک حالت عدم کامروایی مداوم قرار می‌دهد. افراد وابسته همیشه احساس می‌کنند که برای فرد مورد علاقه خود دست به عمل می‌زنند ، برای آن ها دشوار است که ماهیت کنترل کنندگی رفتار خود را ببینند . ( باتی[۱۰]، ۲۰۰۱).

آن ها نیات خوبی دارند آن ها سعی می‌کنند از شخصی که دچار یک وضعیتی بحرانی، است ، مراقبت کنند. اما مراقبت و توجه به یک وسواس و ناکامی تبدیل می شود. فرد وابسته غالباً نقش یک فداکار را ایفا می‌کند و به یک حامی مهربان برای فرد نیازمند تبدیل می شود . یک همسر ممکن است بر الکلی بودن شوهرش سر پوش بگذارد . یک مادر ممکن است بابت فرزند مدرسه گریزش عذر و بهانه بیاورد ، یا یک پدر از فرزندش در قبال نتایج ارتکاب رفتارهای بزهکارانه حمایت و پشتیبانی کند. مشکل اینجا است که این تلاش های رهائی بخش مکرر موجب می شود که فرد نیازمند به روند مخرب خود همچنان ادامه داده و حتی به مراقبت های ناسالم درحامی مهربان ، وابسته تر شود. همچنان که این اتکاء وابستگی افزایش می‌یابد فرد وابسته به دلیل مثمر بودن احساس ثواب ورضایت بیشتر می‌کند، هنگامی که مراقبت به صورت وسواس در می‌آید ، فرد وابسته احساس بیچارگی و درماندگی در رابطه می‌کند اما قادر به کنار گذاشتن این چرخه رفتاری که سبب این وضعیت شده ، نیست . افراد وابسته به چشم یک قربانی به خود می نگرند و در روابط دوستانه و عاشقانه جذب افراد ضعیف و بی دست و پا می‌شوند . یک شخص وابسته حتی وقتی که با یک شخص سالم مواجهه می شود ، باز هم به شیوه خودش رفتار می‌کند. این افراد علاقه چندانی به بر قراری ارتباط با افراد دارای شخصیت سالم ندارند.

یک نمونه ، زنی است که برای الکل نوشی شوهرش عذر و بهانه می آورد حتی حالات خماری او را علائم بیماری تعبیر می‌کند چنین رفتارهایی که ممکن است در کوتاه مدت تعارض را کم کند و تنش موجود در خانواده راتسکین دهد، در بلند مدت مخرب و نابارور هستند. چون در چنین مواردی زن ، حامی(اجازه دهنده ) رفتار الکل نوشی شوهرش است. این رفتار ستیزی ارزش است چرا که زن در چنین مواردی وابسته به رفتار الکل نوشی شوهرش است. در صورتی که وی به روشنی متوجه بروز و پدیدار شدن وابستگی شوهرش بشود. ممکن است واقعاً احساس آشفتگی و سردرگمی ، تهدید شدگی بکند ، تهدید جایگاه اش به عنوان یک شخص قابل اتکاء و مورد نیاز باعث می شود که به طور نا خوداگاه در برابر حرکت رو به بهبودی شوهرش مقاومت کند. به طور مشابه یک والدین وابسته نیز ممکن است در برابر گام‌های فرزندانشان به سمت استقلال سر بگذارند. (برگر، ۲۰۰۵).

علائم و نشانگان :


ظاهراًً وابستگی با درجات مختلفی نمود پیدا می‌کند ‌به این نکته توجه داشته باشید که فقط یک متخصص خبره می‌تواند وابستگی را تشخیص بدهد. برخی از این ویژگی‌ها و نشانگان وابستگی عبارتند از :

    • زیاده روی در خوش گذرانی و تفریح کردن

    • حساسیت بیش از حد به انتقاد

    • عدم انعطاف پذیری و حفظ کنترل

    • تلاش مستمر برای گرفتن تأیید دیگران حتی در هنگام به مخاطره افتادن

    • فقدان اعتماد به نفس در تصمیم گیری ها

    • بی اردادگی در انتخاب

    • کناره گیری و ترس از مردم ، تنفر از اقتدار طلبی

    • وابستگی به دیگر ان و ترس از تنهایی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...