در ایران ابزارهایی برای سنجش ولع مصرف با بهره گرفتن از روش های القایی طراحی و اعتباریابی شده‌اند. از جمله این ابزارها میتوان به تهیه و ارزیابی پنج آزمون تصویری ارزیابی ولع مصرف در ‌گروه‌های مختلف معتادین اوپیوئیدی و آزمون تصویری ولع مصرف برای مصرف‌کنندگان متآمفتامین اشاره نمود. واژگانی که القاکنندهی ولع مصرف مت آمفتامین هستند و واژگانی که برای ولع مصرف در میان سوء مصرف کنندگان مواد در ایران رایج هستند، مورد مطالعه قرار گرفته اند(هارت و همکاران،۲۰۰۱؛ دزفولی و همکاران،۲۰۱۰).

معادل گذاری برای ارزش تقویتی مواد

اگر بتوان ولع مصرف را به عنوان بازتابی از انگیزه ی مصرف مواد در نظر گرفت، میزان این ولع مصرف را میتوان ‌بر اساس میزان پیش‌بینی فرد معتاد از لذت حاصل از مصرف مواد (اثر تقویتی مثبت ) ارزیابی نمود. این میزان پیش‌بینی یا پیشگویی را می توان با روش های مختلف سنجش نمود(گاردنر[۹۱]،۱۹۹۳؛به نقل از معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

یکی از روش های ارزیابی این شاخص، بررسی مقدار کل یا تلاشی است که انسان یا حیوان برای به دست آوردن و استفاده از مواد، حاضر است انجام دهد)مارلات و همکاران،۱۹۷۳؛به نقل از معارف وند و همکاران،۲۰۱۱). واضح است که به کارگیری این الگو در نمونه های انسانی مشکل است. ‌بر اساس الگوهای اقتصاد رفتاری، کمیت این شاخص را می توان با بررسی انتخاب فرد بین گزینه دریافت مقداری پول و یا دریافت مواد تعیین نمود. هر چقدر آزمودنی حاضر باشد از مقادیر پول بالاتری در مقایسه با دریافت مواد صرف نظر کند، ارزش تقویتی مواد در آن فرد بیشتر خواهد بود. هم چنین در این روش وجود انگیزه های دیگر نظیر انگیزه ی ترک مواد، تناظر یک یه یک انگیزه دریافت پول و انگیزه دریافت مواد را بر هم می زند(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

خود مصرفی مواد

در نظر پژوهشگرانی که ولع مصرف را در واقع بازتاب قصد رفتاری برای مصرف مواد می دانند، در واقع میزان مصرف مواد در مقایسه با گزارش های فردی از تجربه ی شخصی، شاخص بهتری برای سنجش ولع مصرف می‌باشد(کاشینسکی[۹۲] و همکاران،۱۹۹۵؛به نقل از معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).تأکید بر رفتارهای مصرف مواد همچنین در افرادی که اصلاً به مفهومی به عنوان ولع مصرف اعتقاد ندارند، افرادی که از مدل‌های حیوانی برای بررسی ولع مصرف استفاده می نمایند و همچنین پژوهشگرانی که معتقد به ابعاد غیرآگاهانه در پدیده ی ولع مصرف هستند، جایگاهی ویژه دارد . البته باید ‌به این نکته توجه داشت که بسیاری از پژوهشگران معتقدند لزوماًً ولع مصرف، موجب مصرف مواد نمی شود و هم چنین وجود ولع مصرف برای مصرف مواد ضروری نیست)کارتر[۹۳] و همکاران،۱۹۹۳؛به نقل از معارف وند و همکاران،۲۰۱۱). ‌بنابرین‏ رابطه بین رفتارها مصرف مواد و ولع مصرف در قالب یک رابطه علی و معلولی قوی زیر سوال است. در پژوهش‌های گوناگون از شاخص‌های مختلف رفتار مصرف مواد به عنوان نشانگر ولع مصرف استفاده شده است. برای مثال، فاصله زمانی بین خروج از درمان، تا اولین دفعه ی مصرف مجدد، یکی از رایج ترین این شاخص‌ها می‌باشد. همچنین در مطالعات مختلف از متغیرهای مقدار داروی مصرفی، دفعات مصرف شدت پکهای زده شده به سیگار و فاصله ی زمانی بین پکها (در مطالعات روی ولع مصرف سیگار) در این جهت استفاده شده است(اختیاری و همکاران،۲۰۰۸).

پاسخ دهی سایکو-فیزیولوژیک

تغییرات سایکوفیزیولوژیک مانند ضربان قلب، دمای بدن، فشار خون و هدایت پوستی و ترشح بزاق می‌توانند به عنوان شاخص ولع مصرف به کار روند. در استفاده از این شاخص ها فرض بر این است که این مقادیر کمتر تحت کنترل آگاهانه آزمودنی ها بوده و ‌بنابرین‏ نسبت به گزارش‌های فردی، از اعتبار بالاتری بر خوردارند(اختیاری و همکاران،۲۰۰۶).

البته استفاده از این روش‌ها نیز تا اندازهای زیر سئوال است زیرا تغییرات این شاخص ها لزوماًً ارتباط مستقیمی با ولع مصرف ندارند. برای مثال، افزایش ضربان قلب در حین آزمون‌های تحریک ولع مصرف می‌تواند ناشی از تلاش فیزیکی فرد برای مقابله با مواجهه با نشانه های تحریک ولع مصرف باشد (کیز و همکاران،۱۹۵۰؛به نقل از معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

پاسخ دهی نوروبیولوژیک

یکی از ابزارهای عینی و بسیار مناسب در بررسی تاثیرات ولع مصرف بررسی تغییرات نوروبیولوژیک تحت تاثیر تحریکات ولع مصرف می‌باشد.استفاده از تکنولوژی های تصویربرداری مغزی نوین در سال های گذشته در شناخت زیرساخت های عصبی فرایند ولع مصرف ایجاد ‌کرده‌است. استفاده از روش تصویر برداری fMRI در مطالعات مختلف نشان داده که در فرایند پردازش علائم تصویری القا کننده ولع مصرف نواحی مخنلف مغزی شامل قسمت هایی در بخش پیش پیشانی میانی و همچنین هسته‌های قاعده ای مغز و نواحی پیش حرکتی دخالت دارند(زیتلان[۹۴] و همکاران،۱۹۹۴؛به نقل از معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

پردازش شناختی

در این رویکرد اعتقاد بر این است که با توجه به محدود بودن ظرفیت شناختی افراد اگر آزمون تحریک ولع مصرف به همراه آزمونی که نیازمند پاسخدهی سریع است، همزمان صورت گیرد، میزان افزایش زمان پاسخدهی افراد در آزمون دوم به علت همراهی با فرایند ولع مصرف می‌تواند به نوعی نشانگر شدت ولع مصرف باشد(حسنی ابهریان و اختیاری،۲۰۰۸). استفاده از پارادایم هایی مانند استروپ رنگی با لغت های خنثی و یا مرتبط با سوء مصرف مواد و بررسی میزان تفاوت زمانی در پاسخدهی به رنگ این دو گروه لغت، مثالی از به کارگیری این روش ها، البته با تأکید بر پردازشهای ناخودآگاهانه ولع مصرف و ایجاد جهت گیری های توجهی ناشی از آن می‌باشد. به منظور ارزیابی ولع مصرف مواد با بهره گرفتن از ارزیابی پردازشهای شناختی، انحراف توجه، به عنوان یک پردازش شناختی و واسطه میان محرک‌های هیجانی گرایش نسبت به مواد (ولع مصرف مواد)و رفتارهای مربوطه مطرح است. انحراف توجه خود بدین معنا است که یک عامل ثانویه اجازه نمی دهد توجه را بر روی اطلاعات دیگر متمرکز کنیم که در این مقوله این عامل ثانویه چیزی نیست مگر همان نشانه های مربوط به مواد. برای ارزیابی و سنجش انحراف توجه، دو ابزار کاربردی عمده وجود دارد که عبارتند از: آزمون استروپ ویژه ی اعتیاد آزمون کامپیوتری جستجوی نقطه(Dot Probe) تصویری و واژگانی (دزفولی و همکاران،۲۰۱۰؛ویلیامز و همکاران،۲۰۰۹).

بیان عاطفه در چهره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...