در زمینه ایدئولوژی، عقاید گذشته‌اش را مجددا ارزشیابی می‌کند و به راه‌حل می‌رسد که او را آماده عمل می‌کند. به طور کلی اگر در معرض تغییرات ناگهانی محیط قرار گیرد، خود را نمی‌بازد. قدرت انعطاف، ‌توصیف کننده روش این افراد با جهان است. آنان متفکر و درون‌نگر هستند و تحت تاثیر استرس، از نظر شناختی عملکرد بسیار خوبی دارند. آنان حس شوخ‌طبعی دارند و پذیرای تجارب جدید هستند(کارور، شی‌یر، مایکل[۹۸]، ترجمه رضوانی، ۱۳۷۵).

مارسیا هویت دستیابی را تقریبا شامل رویارویی با بحران‌های شخصی و تصمیم‌گیری متفکرانه می‌داند. فرد نسبت به انتخاب‌های گوناگون و دشواری که زندگی برایش فراهم نموده، آگاه می‌گردد و این تقریبا رسیدن به میان واگرایی است که پیاژه مطرح می‌کند. اریکسون (۱۹۹۵) ‌در مورد این پایگاه هویت واضح‌ترین تعریف را می‌کند: «هنگامی که فرد بتواند بین تصوری که از یگانگی و ثبات درونی خود دارد و آن تصوری که دیگران از یگانگی و ثبات وی دارند هماهنگی ایجاد کند، اعتمادبه‌نفس حاصل می‌گردد».(همان منبع)

تعلیق[۹۹]: این پایگاه پیش‌درآمدی به دستیابی هویت است. فردی که در پایگاه هویت تعلیق قرار دارد در حال گذراندن دوره‌ای از جستجو (بحران) است. تعهدهایی به شکل نسبتا مهم دارد. این نوع هویت نتیجه تصمیم‌گیری سنجیده یا تعلیق می‌باشد که فرد به خود فرصتی می‌دهد تا از فشار ناشی از مدرسه، دانشگاه یا اولین شغل تا حدی خلاص یابد و طی آن خود را در تجارب بیازماید تا به شناخت عمیقی ‌در مورد خود برسد. این فرد کوشش فعالی برای ایجاد تعهد دارد و سعی دارد که بین منابع گوناگون هویت هماهنگی و همخوانی ایجاد کند. این نوجوانان ظاهری، گاه گیج و سردرگم دارند که حاکی از دلمشغولی حیاتی و منازعه درونی‌اش با پرسشهایی است که در بعضی مواقع به نظر می‌رسد برایش غیر قابل حل است. مارسیا تصویر منش آن ها را به دو صورت نشان می‌دهد: بعضی از آنان ممکن است در منازعه هویتشان برانگیخته و مضطرب باشند و سایرین بسیار متفکرند. آنان تقاضای همنوایی را به آسانی اجابت نمی‌کنند و احساس پایداری از عزت‌نفس دارند(شولتز و شولتز[۱۰۰]، ترجمه سیدمحمدی،۱۳۷۵).

ممانعت[۱۰۱]: این افراد در عقاید خود راسخ هستند و از هر نوع جستجوی جدی اجتناب می‌کنند. پیامد آن شکل‌گیری ساختارهای هویت سختی است که در مواجه شدن با موقعیتهای جدید زندگی نفوذناپذیر است. اطمینان و امنیت، پاداش این افراد است. برای اینکه انتظار پیروی از نقشهای از پیش تعیین شده را برآورده ساخته‌اند. این افراد به ندرت به درمان رجوع می‌کنند، مگر هنگامی که رویدادهای خارجی آن ها را مجبور به ارزیابی مجدد عقاید و اهداف بررسی نشده گذشته‌شان کند یا هنگامی که این عقاید تهدید می‌شوند. این افراد در برابر شرایط محیطی متقاضی سازگاری جدید، بسیار آسیب‌پذیرند و نیز تصمیماتی که بسیاری از نوجوانان این پایگاه از آن اجتناب می‌کنند (به دلیل ترس از دست دادن تأیید)، ممکن است باعث کاهش عملکردهای دوران بزرگسالی و محدود کردن امکان رشد شود. محیط تربیتی که از جستجوی دوباره جایگزین‌های شغل و ایدئولوژیک حمایت می‌کند و به تعهدهای نابالغ پاداش نمی‌دهد، می‌تواند در خدمت رشد افراد این پایگاه قرار گیرد (کروگر، ۱۹۹۶، ص ۴۵).

پراکندگی[۱۰۲]: پراکندگی هویت از نظر رشدی پایگاه، دارای کمترین پیشرفت است و پایگاه فردی است که به هیچ وجه جهت معینی در زندگی خود متعهد نشده باشد. اگر در گذشته دوره‌ای از بحران را تجربه کرده باشد، بدون آن که در پی آن تعهدی را ایجاد کرده باشد، او ‌در مورد هیچ چیز تصمیم نگرفته است. او به موضوعات ایدئولوژیک بی‌علاقه است یا یک رویکرد درهم‌وبرهم دارد که در آن یک نظریه همانقدر خوب استکه نظریات دیگر و او جرات آن را ندارد که از میان این دو نماهای متعدد یکی را برگزیند (مارسیا، ۱۹۷۶، ۱۹۹۴؛ به نقل از کروگر، ۱۳۷۸).

۲-۳- ابراز وجود

ابراز وجود یکی از مهارت های اجتماعی است که در محیط ها ی تخصصی و در تعاملات روزمره بسیار مفید است. وقتی دیگران حقوق ما را رعایت نمی کنند، آزرده، خشمگین و ناراحت می‌شویم، اما برخی از ما نمی توانیم ابراز وجود کنیم. این مشکل ریشه‌های تربیتی دارد و ناشی از پرورش یافتن ما توسط والدینی بسیار سختگیر است که «فرزندان خود را می بینند، اما حرفهای آن ها را نمی شنوند» این گونه کودکان در مدرسه یاد می گیرند که معلمان بچه های ساکت را دوست دارند ولی آن ها بعدها من سختی می‌توانند بر سلطه پذیریهای بازمانده از دوران تحصیل و آموزش‌های خانوادگی خویش فائق آیند اما پژوهش‌ها نشان می‌دهند که ما می‌توانیم مهارت ابراز وجود را در خودمان بهبود بخشیم(استاک، دی ویل و پنل[۱۰۳]؛ ١٩٨٣).

لنج و جاکوبسی[۱۰۴]، مهارت ابراز وجود را این گونه تعریف کرده‌اند:

«ابراز وجود شامل گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش من گونه ای مناسب مستقیم و صادقانه است من نحوی که حقوق دیگران را زیر پا نگذاریم.» ابراز وجود متشکل از هفت دسته پاسخ است که سه دسته از آن ها پاسخهای منفی هستند: ۱- ابراز عقاید نامعقول و متفاوت ۲- تقاضای تغییر رفتار از دیگران ۳- رد درخواستهای معقول آن ها. چهار دسته پاسخ مثبت عبارتند از: ۱- قبول ‌کاستی‌های خود ۲- رد بدل کردن تعارف ۳- شروع و ادامه تعاملات ۴- ابراز احساسات مثبت(دو بیا و مک ماری[۱۰۵]، ١٩٨۵).

برای درک کامل مفهوم ابراز وجود ابتدا باید بین آن و سبک‌های پاسخ دهی تمایز قائل شد.

آلبرتی و وامونزر[۱۰۶] ( ۱۹۷۵) بین سه سبک پاسخ تفاوت قائل شده که این سه سبک عبارتند از: ۱-عدم ابراز وجود ۲- ابراز وجود ۳- پرخاشگری.

۱ – عدم ابراز وجود: یعنی در نظر نگرفتن خود و اتخاذ سبکی انفعالی، من نحوی که دیگران افکار احساسات و حقوق ما را من راحتی نا دیده بگیرند. اشخاصی که از این شیوه خاضعانه استفاده می‌کنند، افرادی مردد، در ظاهر آرام و در واقع بی قرارند که از مسائل فرار می‌کنند و بدون توجه من احساسات خود با دیگران موافقت می‌کنند، افرادی اهل ابراز عقیده نیستند، خود را دست کم می گیرند، اعتماد من نفس ندارند و برای به دست آورذن دل دیگران خود رامن رنج و زحمت می اندازند. در این سبک هدف فرد آن است که من هر قیمتی که شده دیگران را خوشنود سازد و از ابراز هر گونه تعارض جلوگیری کند(ای ملک م پ، واندرهات و دوریز[۱۰۷] ، ١٩٨٣).

۲- ابراز وجود: یعنی ملاحظه حقوق دیگران و در عین حال گرفتن حق خود. ویژگی‌های این سبک عبارتند از: دادن پاسخهای خود انگیخته با لحنی دوستانه اما قاطع، نگاه کردن من دیگران، ذکر مسائل مهم، ابراز احساسات و عقاید، منا دادن من خود و نرنجاندن خود و دیگران. در این سبک هدف شخص رعایت عدالت برای تمامی طرفهای رابطه است(مارشال، کلتنر و مارشال[۱۰۸]، ١٩٨١).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...