دانلود پایان نامه و مقاله | نظریه های روان شناختی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
نظریه ها
اغلب به خاطر عدم وجود نظریه جامع و کامل در مورد اعتیاد، درک و فهم اعتیاد کار بسیار پیچیدهای است (سارا فینو[۴۰]،۱۹۹۰، به نقل از پلوم[۴۱]،۲۰۰۹). به همین خاطر ناچاراً برای فهم آن باید از نظریه ها و مدلهای مختلفی که هر کدام از دیدگاه متفاوتی به اعتیاد پرداختهاند، بهره گرفت.
در اوایل جامعه را مسئول اعتیاد افراد را میدانستند، بیشتر باورهای شایع مبنی براین بود که اعتیاد، شکستن استانداردهای اخلاقی یا در نتیجه مشکلات اجتماعی مثل نابرابری است (کیلر، ۱۹۷۶: فیش بن، پیس، ۱۹۹۶ به نقل از پور[۴۲]، ۲۰۰۹). بعداً مسئولیت اعتیاد از جامعه برداشته شد وبه افراد نسبت داده شد و تجارب، یادگیریها و انتخابهای افراد را دخیل دانستند و در ادامه تمرکز از فرد برداشته و تقصیر به گردن ژنتیک و واکنش های غیرارادی بدن انسان افتاد (فیش بن، ۱۹۹۶ به نقل از پور، ۲۰۰۹). تحقیقات همچنان نه تنها در زمینه روانشناسی و زیست شناسی بلکه در زمینه جامعه شناسی ادامه یافته و نظریه های زیادی ارائه شده است. امروزه، مسئولیت اعتیاد مانند نقطهای در زنجیره شرایط اجتماعی، ویژگیهای فردی و آسیبپذیری افراد از اثرات مواد مخدر قرار دارد.
مقاله های اخیر تئوریهای مختلفی را ترکیب و ارائه کرده اند که در بهترین حالت میتواند ترکیبی روانی-زیستی-اجتماعی باشند.
برطبق وست[۴۳](۲۰۰۱) نظریه های اعتیاد را میتوان به پنج عنوان تقسیم کرد: اولین عنوان شامل تئوریهای گسترده ای درباره مفهوم اعتیاد است که شامل فرایندهای بیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی و ترکیبی از آن ها است. وست برای این طبقه بندی از ۴۳ مقاله منتشر شده تا سال ۱۹۸۰ استفاده می کند. دومین عنوان شامل نظریه هایی است که بررسی کرده اثرات مربوط به محرکهای خاص را که ممکن است تحریککننده اعتیاد باشند. این طبقه بیشتر مربوط به روانشناسی تجربی و نوروبیولوژیکی میباشد. سومین عنوان شامل نظریه های است که بر روی ویژگیهای فردی شخص که او را در معرض خطر اعتیاد قرار می دهند، تمرکز کردهاند. چهارمین عنوان شامل نظریه های است که بر شرایطی از محیط و جامعه متمرکز است که باعث افزایش خطر اعتیاد برای افراد جامعه میشوند. عنوان پنجم شامل نظریه های درگیر در درمان و عود است. .
نظریه های روان شناختی
۱-دیدگاه روانکاوی:
ازنظر فروید (۱۹۰۵) اعتیاد نوعی تثبیت دهانی بوده که ناشی از تجربه یک حادثه در مرحله دهانی (تا ۱۸ ماهگی) است (راموس، ۲۰۰۴). هنگامی که تثبیت دهانی رخ میدهد اختلالات روانی مرتبط با ناحیه دهانی انتظار میرود برای مثال سیگار کشیدن، وابستگی الکل، و یا پرخوری میتواند به دلیل تثبیت دهانی باشد.
این شیوه فرد برای سازگاری، خود مخرب است. اعتیاد تجلی پرخاشگری است. روانشناسان ایگو در سال ۱۹۷۰ ظهور کردند. آن ها استدلال کردند که اعتیاد ناشی از نقص در عملکرد خود است که این نقص خود ناشی از عدم حل شدن تعارضات و یا شکست در درونی کردن اعمال والدین میباشد (یالسیو، ۱۹۹۷ به نقل از پور، ۲۰۰۹).
فروید اولین روانکاوی بود که ریشه اعتیاد را در نوشته های خود مورد بررسی قرار داد. او در مقاله “از تمدن و ملالتهایش” بیان کرده بین شادی، لذت، اصل واقعیت، و مذهب رابطه وجود دارد. و نیز بیان کرده اعتیاد راهی برای فراهم کردن شادی و به طور همزمان پرهیز از درد است. همان طوری که فرد از دنیای بیرون رهایی مییابد بلافاصله اسیر لذتش می شود. از نظر فروید، در حالی که فرد به اوج لذت به دور از مکانیزم های مخرب بیرونی مثل جامعه و روابط انسانی میرسد که در این حالت انرژی زیادی از شخص مصرف می شود که این انرژی می تواند صرف دیگر مقاصد ترقیاش شود (یالسو، ۱۹۹۷ به نقل از پور، ۲۰۰۹).
بر طبق روانکاوی اعتیاد می تواند نتیجه “تصعید” باشد. تثبیت جابجایی انرژی جنسی، لیبیدو، از نهاد به خود است. از اینرو که انرژی جنسی از باطن (درون) به شی بیرونی مستقل مثل الکل انتقال مییابد (سوب کوسکی[۴۴]، ۲۰۰۶).
گورل[۴۵] (۲۰۰۴) بیان می کند که اعتیاد یک فرایند به دست آوردن و از دست دادن شئ مورد عشق است. از این رو اعتیاد به عنوان نتیجه نقص در روابط شئ اتفاق می افتد. فرد وابسته الکل و مواد را جستجو می کند. او برای دوره کوتاه مصرف آن را رها می کند. و پس از آن اثر دارو کاهش مییابد و فرد وابسته پس از، از دست دادن مواد احساس ناامنی و دو سوگرایی می کند. از دیدگاه روانکاوان این نوع از رابطه با مواد مخدر نتیجه تجربه آسیب روانی شدید در دوره نوزادی است. مثل یک کودک، شخص وابسته می تواند با یک شئ بیرونی غیر قابل کنترلی( مثل یک مراقبت کننده بیکفایت) روبرو شود. کودک نمیتواند عشق مادر را درونی کند. بر این اساس کودک تصمیم میگیرد که عشق مادری را بیرونی کند که آن را به عنوان مادر ایدهآل بیرونی تعریف کردهاست. و کودک شروع به خیالبافی در مورد کسی که دوستش دارد ولی در آن لحظه وجود ندارد، می کند. از آنجا که مراقبت مادر بیکفایت از کودک گهگاهی صورت میگیرد کودک نمی تواند عشق مادر را درونی کند زیرا کودک میداند که عشق مادر دائمی نیست. این نوع رابطه مادرانه نیاز عشقی کودک را برآورده نمیکند. این شبیه رابطه وابستگی به داروست در دور باطل به دستآوردن و از دست دادن شئ مورد عشق است.
یکی دیگر از ویژگی های مشاهده شده در افراد وابسته به مواد، همدلی بیش از حد و یا عدم همدلی کافی از طرف مادر است (گورل، ۲۰۰۴). در حالی که مادر نیازهای فرزند را برآورده میسازد تنها ابزار در دست او همدلی است زیرا کودک نمی تواند احساسات و نیازهای خود رابه صورت شفاهی بیان کند. اگر مادر بیش از حد همدلی کند کودک یاد نمیگیرد چگونه خودش نیازهای خودش را برآورده سازد واگر مادر به انداز کافی همدلی نکند، تکرار آن ممکن است باعث تجربه آسیب روحی در کودک شود. ظرفیت خود مراقبتی یک کودک در اعتیاد تعیینکننده است زیرا اگر فرد در کودکیاش آن را یاد نگیرد او در بزرگسالی به دنبال راههای خارجی (بیرونی) برای انجام خود مراقبتی است. راموس[۴۶] (۲۰۰۴) استدلال می کند که نالیاقتی مادر برای ارضاء کودک در حد بهینه منجر به مشکلاتی مربوط به خود شیفتگی درسن بلوغ می شود. بههر حال مطالعات انجام شده در مورد علل اعتیاد در الکلیها نقش پدر را کم اثر نشان میدهد که به سبب ضعیف و شکننده بودن، ایگو است.
به هر حال می توان نتیجه گرفت که بسیاری از نظریه های روانکاوی در مورد بعضی نقاط همگرایی دارند و این نقاط در مورد ناکارامدی خود و مشکلات مربوط به ارضاء امیال میباشد.
۲-دیدگاه رفتارگرایان
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:56:00 ق.ظ ]
|