خودآگاهی مبنای اعتماد به نفس است، افرادی که نسبت به شناخت عواطف خود اطمینان بیشتری دارند؛ ضعف‌ها و قدرت‌های خود را می‌شناسند. خودارزیابی واقعی دارند و دارای حس قوی از شایستگی خود هستند؛ ‌بنابرین‏، بهتر می‌توانند عواطف خویش را هدایت نموده و در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی احساس اعتماد به نفس بیشتری دارند. در یک مطالعه‌ ۶۰ ساله که بیش از هزار مرد و زن از اوایل کودکی تا بازنشستگی تحت مطالعه قرار گرفته بودند، نشان داده شد که آنهایی که دارای اطمینان به خود در اوایل زندگی بودند بعداً‌ در شغلشان موفق‌تر بودند (هولاهان وسیرز[۴۳]، ۱۹۹۵).

۲٫ مؤلفه‌ مدیریت خود (کنترل عواطف): کنترل و اداره عواطف، مناسب و به جا بودن آن ها در هر موقعیت، مهارتی است که بر پایه خودآگاهی شکل می‌گیرد و عبارت است از: توانایی اداره کردن واکنش‌های عاطفی، کنترل تکانه‌ها و آشفتگی‌ها‌ی زندگی،کسانی که از اداره و کنترل احساسات خود عاجزند، به طور دائم در اضطراب و افسردگی دست و پا می‌زنند، در حالی که آنهایی که از این لحاظ قوی‌تر هستند خیلی سریع خود را از چنگال غم و اندوه بیرون می‌کشند. همچنین افرادی که به میزان بالایی از این توانایی برخوردار هستند، با سرعت بیشتری ناملایمات زندگی را پشت سر می‌گذارند و در تسکین خود در جلوگیری از واکنش‌های سریع و شتاب زده عاطفی و تعدیل اضطراب و افسردگی ناشی از ناکامی موفق ترند (گلمن، ۱۹۹۵، به نقل از منصوری، ۱۳۸۰).

تحقیق (کنت[۴۴]، ۲۰۰۲) نشان داد که وسعت دادن به عواطف مثبت، وانمود کردن یا افراط کردن در عواطف مثبت به وسیله لبخند زدن و سرحال و شاد رفتار کردن واقعاً رضایت کار شخصی کارکنان را افزایش می‌دهد و قصد ترک کردن کار را کاهش می‌دهد. و این تحقیق نشان می‌دهد که ابراز هیجان‌های مثبت، محیط کاری خوشایندتری را ایجاد می‌کند.

هوش عاطفی در رابطه با این است که در محیط کار بدانیم چه موقع و چطور احساس را بیان کنیم؛ همان طور که آن را کنترل می‌کنیم.

مدیریت خود، سرمایه بزرگی است که به فرد این امکان را می‌دهد که چگونه، چه زمان و در چه مکانی عواطف خود را ابراز کند و بدین ترتیب فرد را قادر می‌سازد، به گونه‌ای که به روابط او با دیگران آسیب نرسد به اهداف نایل شود و هیجانات خود را اظهار کند.

۳٫ آگاهی اجتماعی (همدلی): شعور اجتماعی یا همدلی توانایی دیگری است که بر اساس خودآگاهی شکل می‌گیرد و نوعی «مهارت مردمی» اساسی محسوب می‌شود.

همدلی، داشتن حساسیت عاطفی نسبت به دیگران، استعداد برای دقیق شدن در احساسات دیگران و توانایی خواندن پیام‌های غیر قابل بیان آن ها است.

این مؤلفه‌ با احساس مسئولیت در قبال دیگران نسبت بیشتری دارد؛ زیرا، هر چه افراد پیرامون یا مقابل برای ما اهمیت بیشتری داشته باشند، سعی بیشتری خواهیم کرد که واکنش مناسب در مقابل آن ها نشان دهیم وشرط واکنش مناسب درک نوع احساس طرف مقابل می‌باشد.

در بین مؤلفه‌‌های هوش عاطفی، تشخیص همدلی از همه راحت‌تر می‌باشد. همه ما همدلی یک دوست یا یک معلم را تجربه کرده ایم و تشخیص داده‌ایم که واکنش او تا چه حد باعث دلگرمی ما شده است (منصوری،۱۳۸۰).

همدلی ‌به این معنی نیست که تمام احساسات طرف مقابل را تأیید و تحسین کنیم، همدلی بیشتر به معنی ملاحظه احساسات دیگران می‌باشد. (گلمن، ۱۹۹۷).

در تحقیقات مختلف، همدلی در موفقیت شغلی مؤثر شناخته شده است. تحقیقات روزنهال[۴۵] و همکارانش (۱۹۹۷) در هاروارد[۴۶] دو دهه پیش نشان داد؛ افرادی که در تشخیص هیجان‌های دیگران بهترین بودند، هم در کار و هم در زندگی اجتماعی، موفق‌تر بودند (کری[۴۷]، ۲۰۰۰). کسانی که همدل و غمخوار دیگران‌اند با پیام‌های اجتماعی مشخص، که بیانگر نیاز و خواسته دیگران است آشنا ترند. این گونه اشخاص برای مشاغلی چون پرستاری، آموزگاری، فروشندگی و مدیریت مناسب ترند. به عقیده نظریه پردازان هوش عاطفی، نکته کلیدی جهت افزایش حس همدلی پرورش توانایی گوش دادن در خود می‌باشد؛ زیرا، هر چه افراد احساس مسئولیت بیشتری بکنند، تحمل بیشتری برای گوش دادن به حرف‌های دیگران خواهند داشت و در نتیجه به درک بهتری از احساسات طرف مقابل خواهند رسید.

عدم وجود همدلی و عواقب ناگوار آن در خیلی از افراد مثل جنایتکاران و کودک آزارها زیاد به چشم می‌خورد. آنچه مهم است ذکر شود این است که افراد به ندرت احساسات خود را در قالب کلمات بیان می‌کنند و بیشتر از طریق نشانه های غیر کلامی از جمله طنین صدا،حرکت دست و صورت و حالات چهره ابراز می‌کنند و هر چه ما از نظر هوش عاطفی، قوی‌تر باشیم بهتر می‌توانیم این گونه پیام‌های غیر کلامی را تشخیص دهیم.

گلمن (۱۹۹۷)، همدلی را ریشه نوع دوستی و ترمزی برای خشونت بشری می‌داند. به اعتقاد او، همدلی را می‌توان یاد گرفت و یادگیری انسان از سال‌های اولیه زندگی شروع می‌شود. حتی کودکان خردسال خانواده های مهربان که فرزندانشان را از نظر عاطفی مورد توجه قرار می‌دهند، غالباً برای آرام کردن و تسکین دوست غمگین و ناراحت خود تلاش می‌کنند.

بدین ترتیب افراد با همدلی بالا، توان شنیدن و پذیرفتن حالات عاطفی دیگران (آشفتگی، ناراحتی ویا شور و اشتیاق و…) را دارند و در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران موفق‌اند.

استعداد آنهایی که در شایستگی مدیریت تعارض، مهارت یافته‌اند؛ شامل در نظر گرفتن مشکل همان طور که جریان دارد و قدم‌هایی را برای آرام کردن تعارض بر داشتن است. اینجا هنرهای گوش دادن و همدلی کردن برای سرو کار داشتن با مردم و موقعیت‌های مشکل با بهره گرفتن از دیپلماسی اساسی است. تشویق گفتگو و بحث باز و هماهنگ کردن موقعیت‌های «پیروز – پیروز»، مدیریت و مذاکره مؤثر در تعارض برای رابطه های تجاری با همزیستی طولانی مدت مهم هستند (منصوری، ۱۳۸۰).

۴٫ مؤلفه‌ مهارت‌های اجتماعی (مدیریت روابط)

عبارت است از: داشتن جذابیت و ظرافت در تماس با دیگران، هنر مراوده و ارتباط با مردم به مقدار زیاد و توانایی مدیریت روابط، با خود و دیگران می‌باشد. مهارت اجتماعی تسهیل کننده زندگی اجتماعی افراد است که به آن‌ ها کمک می‌کند تا با بهره گرفتن از روش های مؤثر و مناسب به تعامل اجتماعی بپردازند(بویاتزز، ۲۰۰۰).

مهارت اجتماعی یا مدیریت روابط، توانایی است که بر مبنای مدیریت خود و همدلی ساخته می‌شود؛ که هر یک به نوبه خود نیاز به خودآگاهی دارند. یعنی مهارت کنترل احساسات دیگران و عمل کردن به طریقی که به آن هیجانات بیشتر شکل دهد، به فرد امکان می‌دهد تا با دیگران ارتباط برقرار کرده، احساسات آن ها را برانگیزد و برای آنان الهام بخش باشد. (حسن‌زاده و ساداتی کیا، ۱۳۸۸)

مهارت‌های اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی‌شود؛ اگر چه افرادی که این مهارت را زیاد دارند، خیلی سریع یک جو دوستانه با افراد ایجاد می‌کنند؛ ولی، این مهارت بیشتر به دوست یابی هدفمند مربوط می‌شود. افرادی که مهارت‌های اجتماعی قوی دارند به راحتی می‌توانند مسیر فکری، رفتاری دیگران را در سمتی که می‌خواهند، هدایت کنند. خواه به توافق او برای ایجاد رفتار جدید، خواه به برانگیختن او برای ایجاد رفتار و عملکرد با تولید جدید باشد (گلمن، ۱۹۹۵، به نقل از منصوری، ۱۳۸۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...