۲-۵-۳-۲-پلیس علمی و شناسایی عاملین معضل

 

حل معضلات معمولاً مستلزم همکاری فعالانه اشخاص و سازمان‌هایی اسـت کـه پس از قبول مسئولیت، در رفع معضلات ناموفق عمـل کرده‌اند. این دسته از اشخاص و سازمان‌ها مسئولیت حل معضلات را از دوش خود برداشته و آن را روی دوش مردم و پلیس می‌گذارند. از این رو، یکی از امور مهم در این زمینه وادار کردن این اشخاص به قبول مسئولیت است. به همین خاطر حل هر معضلی مستلزم پاسخ گویی به سؤالهای زیر خواهد بود:

 

الف) عامل اصلی به وجود آمدن معضل کیست؟ در مواقعی که معضل در محـیط خاصی به وجود می‌آید، شناسایی عامل اصلی آن کار چندان سختی نخواهد بـود، زیرا در این گونه محیط ها عامل اصلی بروز معضل، صاحب آن مکان است. بـرای مثال، مسئول به وجود آمدن یـک مـشکل در یـک پـارک، سـازمان متـصدی آن خواهد بود.

 

ب) چرا معضل حاد شده است؟ این پرسش چهار مرحله توضیحی دارد که هم به تنهایی و هم در کنار یکدیگر، اکثر معضلات به وجود آمده را توجیه می‌کند:

 

.۱گاهی اوقات یک سازمان قادر به پیشگیری از جرم نیست. ایـن مسئله از نبـود منابع کافی ناشی می‌شود. از این رو، پی بردن به اهمیت رویه‌های نهادینه شـده بسیار حیاتی خواهد بود.

 

۲٫ برخی سازمان‌ها پیشگیری از جرایمی را که ‌وقوعشان به واسطه فعالیتهـای آن ها آسان شده رغبت چندانی نشان نمی‌دهند، زیرا معتقدند پیشگیری از جـرایم صرفاً وظیفه پلیس است.برخی اشخاص به جای آنکه نقش فرصت را در ارتکاب جرم مورد توجه قرار دهند، فقط روی نقش پلیس تمرکز می‌کنند

 

۳٫ برخی سازمان‌ها به خاطر هزینه های پیشگیری نسبت ‌به این مسئله بی میلی نشان می‌دهند؛ این سازمان‌ها از نادیده گرفتن جرم بیشتر سود می‌کنند نه ضرر. از دید آن ها هزینه های رفع معضل از منافعی که نصیب آن ها می‌شود بسیار بیشتر خواهد بود(مقیمی و رفعتی:۱۳۸۹، ۷۴).

 

۲-۵-۳-۳-فرصت ارتکاب جرم

 

جرم شناسی سنتی عوامل روان شناختی و اجتماعی بزهکاری را معرفی می‌کند، ‌به این امید که راهکارهایی تا بتوان این عوامـل را تغییر داد. اما در پیـشگیری وضعی ‌به این امر توجه نمی‌شود که آیا فرد بزهکار زاده می شـود یا در جامعه بزهکار می‌شود، بلکه بحث را فارغ از فرایند بزهکار شدن فرد، به «رونـد ارتکـاب جرم» معطوف می‌کند. این علم در جـستوجوی راه‌هایی است که بتوانـد فرصت‌های جرم زا و وسوسه های ارتکاب جرم را کاهش دهد. نظریـه پردازی در این نوع جرم شناسی به تعامـل طیف گسترده‌ای از رشته ها از جملـه، روان شناسی، جرم یابی نیـاز دارد. شـالوده یافته های جرم شناسان محیطی، عبارت است از «فـراهم شـدن فرصـت‌هـای مناسب، باعث ارتکاب جرم می شود». آن ها معتقدند اگر زمینه ارتکاب جرم وجـود داشته باشد به تبع آن، میزان ارتکاب جرم نیز افزایش می‌یابد. تصور کنید هیچ کنترل و نظارتی بر اماکن وجود نداشته باشد، هیچ قفلی نباشد، گمرکها کنترل نشوند، وجه نقد در جایی تنها گذاشته شود، هـیچ نظارتی بر کتابخانه‌ها نباشد، ‌بلیط‌ها، ‌چمدان‌ها و وسایل مسافران در ایستگاه قطار کنترل نشود، چراغ راهنمایی وجود نداشته باشد و…. آیا میزان جرایم تغییر نخواهد کرد؟

 

۲-۵-۳-۴-تحلیل منافع بزهکار

 

برای تحلیل جرایم باید جرم را از دیدگاه بزهکار نگریست و دریافت که چرا بزهکار مرتکب جرم شده است. منظور ما یافتن دلایل روان شناسـی و جامعـه شناسی نیست، بلکه منافعی است که بزهکاران در جستوجوی آن هستند. در بسیاری مواقع تأثیر ژنتیک نیست که سارقان را به سمت بانک می کشاند، آن ها از بانک سرقت می‌کنند، زیرا می‌خواهند پولی به دست آورده یا امرار معاش کنند. دانستن اینکه بزهکاران چگونه مرتکب جرم می‌شوند به همان انـدازه از اهمیـت برخوردار است که بدانیم چرا مرتکب جرم می‌شوند. نظریه انتخاب عاقلانه ‌به این سؤالها پاسخ می‌دهد. فرض این تئوری این است که بزهکار با ارتکاب جرم، تنها در جستوجوی منافعی (هر چند اندک و کوتاه بینانه) است کـه از نظـر عقلایـی مقرون به صرفه باشد. در این تئوری ‌به این موضوع توجهی نمی‌شود که آیا بزهکار در نهایت موفق به کسب منافع مورد نظر خواهد شد یا خیر؟ این نیز بدین خاطر است که به ندرت پیش می‌آید که بزهکاران همه اطلاعات مورد نیاز را در اختیار داشته و روند ارتکاب جرم را به دقت برنامه ریزی کنند. رفتار ارتکابی آن ها متضمن مواجهه با خطر بوده و در بسیاری از موارد به هدف خود نمی‌رسند. اما باید دانست که بزهکاران برای ارتکاب جرم، لااقل لحظاتی تفکر می‌کنند(مقیمی و رفعتی: ۱۳۸۹، ۸۲).

 

۲-۵-۳-۵-ارزیابی کارآمدی تدابیر پیشگیرانه

 

جرم شناسی دانشی تجربی است که می‌کوشد با اتخاذ یک نگاه آزاد و فراگیر، از همه دانشها، فنون و ابزارها برای شناسایی علل وقوع جرم بهره‌گیری کند. بدیهی است اجرای تدابیر ‌پیشگیرانه نیز که شاخه کاربردی این دانش به شمار می‌آید، مسیر مخالفی را نمی‌پیماید و دلیل محور عمل می‌کند. حفظ رویکرد دلیل محوری در حوزه پیشگیری ایجاب می‌کند اولاً هیچ تدبیری بدون آزمون و ارزیابی پذیرفته نشود و به اجرا در نیاید، ثانیاًً چنانچه به مرور زمان و به دلایل گوناگون، تدبیر مورد آزمون کارایی خویش را از دست داد یا تدبیر نوآورانه جایگزین دیگری، توانمندی خویش را ثابت و نقاط ضعف تدبیر پیشین را بر طرف کرد، درنگ جایز نیست. ‌بنابرین‏، پذیرش یا رد یک تدبیر پیشگیرانه، بر پایه دلایل ملموس و مشهود صورت می‌گیرد و از اجرای تدابیر برآمده از نگاه های ذهنی و انتزاعی پرهیز شود. برای تحقق این امر، پیشگیری همانند دانش پایه خود یعنی جرم شناسی، به آمار جنایی نیاز دارد اما آماری که در این مقطع به کار می‌آید، نه تنها به سادگی آمار به دست آمده از دستگاه عدالت کیفری قابل استخراج نیست بلکه، لزوماًً با داده ها و اطلاعات حاصل از مطالعات جرم‌شناسی هم سازگاری ندارد و باید معیارهای مختص به خودش را تعریف کرد و مبنای تولید و گردآوری اطلاعات قرار داد(آتش زر و دیگران:۱۳۹۳، ۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...