خرید متن کامل پایان نامه ارشد – تفاوت این نظریه با نظریه های دیگر به شرح زیر است: – 10 |
فرایند درمان
در SCET مداخلات درمانی در سه سطح انجام می شود: فیزیولوژیکی، شناختی و معنوی. این سه سطح با یکدیگر در ارتباط هستند. درمانگر SCET بر اساس نوع مشکل هر یک از مراجعین میتواند در مورد اینکه کدامیک از سطوح را به کار برد و یا هرکی از این سطوح چند جلسه از درمان را به خود اختصاص دهند، تصمیم گیری نماید. برای مثال درمانگر SCET میتواند برای درمان فردی با اختلال اضطراب تعمیم یافته که نشانه های فیزیولوژیکی، خطاهای شناختی، احساس ناامیدی و پوچی همراه با فقدان معنای زندگی و بحران هویت دارد، از هر سه سطح درمان استفاده نماید.
اما مراجع دیگری که احساس سردرگمی، غمگینی، و از دست دادن معنای زندگی را بدون علائم جسمی دارد، درمانگر ممکن است تنها سطح شناختی و معنوی درمان را به کار گیرد.
پس از مصاحبه اولیه درمانگر ابتدا مدل کی درمان و سه سطح فیزیولوژیکی، شناختی و معنوی در آسیب شناسی روانی و درمان اختلالات را برای مراجع روشن میسازد. درمانگر تعامل این سطوح را در تعیین احساس، رفتار و سلامت روان انسان برای مراجع تشریح میسازد.
در سطح فیزیولوژیکی :درمانگر واکنش های جسمانی و هیجانی مراجع که احساسات ناخوشایندی را در مراجع به وجود می آورد و از طریق شرطی سازس کلاسیک شکل میگیرد، را برای مراجع نشان میدهد و سپس از طریق آموزش آرامش دهی و کنترل تنفس به مراجع کمک میکند تا احساس ناخوشایند را کنترل و کاهش دهد.
در سطح شناختی درمان: درمانگر SCET شیوه های تفکر و تفسیر وقایع زندگی روزمره را در نظر میگیرد. درمانگر سعی میکند تا تفکرات غیر واقعی و غیر منطقی مراجع را که منجر به احساسات ناخوشایند میگردد شناسایی وآنها به تفکرات واقع گرایانه اصلاح شود. در این مرحله از درمان می توان از خطاهای فکری که توسط بک مطرح شده است و یا باورهای غیر منطقی که توسط الیس عنوان شده استفاده کرد.
اما ایده کلیدی دیدگاه SCET این است که اگر چه اصلاح تفکر و باورهای معیوب و منفی به تفکرات و باورهای مثبت و واقعی میتواند سودمند باشد، اما برای سلامت روان پایدار کافی نیست. بنابرین سومین سطح درمان SCET سطح معنوی است که در آن درمانگر با سؤالهای هدفمند باورهای اساسی مراجع را در مورد خود، دیگران، هستی و خدا و همچنین معنای زندگی مورد بررسی قرار میدهد. اغلب کسانی که دچار افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات هیجانی هستند، باورهای پوچ گرایانه در مورد خودشان، دیگران و هستی دارند. آن ها در مورد وجود خدا نامطمئن هستند.
درمانگر SCET در سطح درمان معنوی ابتدا از مراجع میخواهد تا در مورد خودش دیگران و اینکه در مورد ماهیت انسان چگونه می اندیشد صحبت کند. اغلب مراجعین تصویر منفی از خود و انسان دارند. احساس بی ارزشی و ناامیدی میکنند و نمی دانند که چرا زندگی میکنند. درمانگر SCET از طریق ارائه باورهای اساسی دینی میتوانند به او در هدفمند کردن زندگی و کاهش احساسات ناخوشایند کمک کنند. و به کارگیری این باورها منجر به رشد و تعالی و سلامت روان می شود.
با این حال انسانها درجهان زندگی میکنند، بنابرین هر گونه باور و نگرش در خصوص هستی و جهان میتواند اثرات مهمی در سلامت روان انسان داشته باشد. در مرحله دوم از سطح درمان معنوی، درمانگر SCET باورهای منفی و پوچ گرایانه مراجع را در مورد هستی مورد توجه قرار میدهد و سعی میکند تا این باورها را به باورهای مثبت و هدفمند تغییر دهد، تا مراجع بینش جدیدی نسبت به هستی و جهان پیدا کند.
در سطح درمان معنوی: درمانگر مراجع را از نقش خداوند در زندگی او وجهان آگاه میسازد. هنگامی که مراجع از نقش خداوند و باور به او مطلع گردید، احساس خواهد کرد که یک نیروی مطمئن و پایدار در جهان دست یافته است که میتواند در مسائل و مشکلات از او یاری بجوید.
به طور کلی در SCET، درمانگر علاوه بر استفاده از تکنیک آرامش دهی، کنترل تنفس و اصلاح تفکرات و باورهای غیر واقعی روزمره، از باورهای اساسی دینی مربوط به انسان، هستی و خدا جهت درمان اختلالات روانشناختی استفاده میکند تا مراجع بتواند به بینش های جدیدی از زندگی دست یافته و به معنای زندگی خویش را دریابد.
درمانگر SCET بایستی درمان، تفکر منسجمی داشته باشد و یک برنامه ریزی دقیقی را در درمان به کار گیرد. درمانگر بایستی اثرات ۱۰ باور اساسی دینی که در جلسات مطرح می شود را در تفکرات، احساسات، رفتار و به طور کلی سلامت روان انسان نشان دهد. این اثرات میتوانند بسیار مهم و اساسی باشند.
درمانگر SCETجهت انجام این روش درمانی نیاز به کسب مهارتهای لازم دارد تا بتواند سه سطح فیزیولوژیکی، شناختی و معنوی را به کار برد. علاوه بر یادگیری روش اختصاصی این درمان، درمانگر SCET بایستی از نصیحت متستقیم مراجع پرهیز کند و مراجع را به پذیرش هر فکر و یاباوری آزاد است. بنابرین درمانگر بایستی صرفا عملکرد مثبت هر یک از باورهای اساسی دینی در رشد و تعالی انسان و رسیدن به آرامش و سلامت روان، بدون هیچگونه اصرار در پذیرش آن نشان دهد. و ناکارآمدی باروهای پوچ گرایانه و نا امید کننده مراجع را نیز روشن سازد (رجایی،۲۰۱۰).
پیامدها و دستاوردهای نظریه
هرچند تاکنون نظریه و شیوه های درمانی متفاوتی برای اختلالات روانشناختی مطرح شده است. اما هنوز استفاده از دین و معنویت در روان درمانی به عنوان یک روش فراگیر مطرح نشده است. بسیاری از نوشته های مربوط به روانشناسی دین نیز به صورتی مطرح شده است که بیشتر جنبههای فلسفی دارند و کمتر با روش های نوین روانشناسی هماهنگ میباشد.
نظریهSCET یک رویکرد نوین شناختی و معنوی است که دسعی دارد از اصول و باورهای دینی به صورت علمی و کاربردی استفاده کند. تا بحال یک نظریه علمی و کاربردی در مورد استفاده از باورهای دینی در کشور ایران وحتی جهان مطرح نشده است. بنابرین دستاوردهای این نظریه در حوزه گسترش نظریه پردازی، تحقیقات و کاربرد مبانی دینی در روانشناسی قابل توجه میباشد. هر چند نظریه های پیشین مانندCBT وRET در درمان اختلالات روانشناختی به طور گسترده ای به کار رفته اند. اما نظریه پرداز این رویکرد در مواجه با مراجعین متوجه شد که به نظر میرسد اصلاح افکار روزمره به تنهایی نمی تواند احساسات ناخوشایند و سلامت روان پایدار در افراد ایجاد کند، بلکه به نظر میرسد آنهایی که معنایی برای زندگی خود ندارند و در جست و جوی پاسخ به سوال های اساسی زندگی در میباشند. از طرف دیگر نظریه SCET بر این فرض استوار است که رهایی از بحران هویت از طریق پاسخ به سوال های اساسی زندگی با توجه به باورهای اساسی دینی امکان پذیر است.
تفاوت این نظریه با نظریه های دیگر به شرح زیر است:
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:39:00 ق.ظ ]
|