|
|
بیماری های قلب و عروق از علل اصلی مرگ و میر در جهان به شمار می رود. در کشورهای پیشرفته سالیانه ۵۰ درصد مرگ ها یا۵ میلیون از ۱۲ میلیون مرگ از بیماری های قلبی-عروقی ناشی می شود(بکسندال[۱]، ۲۰۰۰ ). علت اصلی ۱۵ تا ۲۵ درصد مرگ ها در کشورهای گسترش نیافته ناشی از بیماری های قلبی است(عالی نژاد، ۱۳۷۶). بیماری قلبی- عروقی شایع ترین بیماری های جدی در جوامع توسعه یافته را تشکیل میدهند و شیوع آن در کشورهای در حال توسعه به سرعت در حال افزایش است. اگرچه میزان مرگ به علت بیماری کرونری از حداکثر خود در سال ۱۹۶۵ به میزان دو سوم کاهش یافته اما در طی چهار دهه گذشته در ایالات متحده هم چنان بیماری قلبی-عروقی شایع ترین علت مرگ بوده و مسئول ۴۰ درصد از تمام موارد مرگ در هر سال محسوب می شود. تقریبا یک چهارم از این موارد مرگ ناگهانی است(خدایی، ۱۳۸۸). از آنجا که قلب یکی از مهمترین و حساس ترین اعضای بدن آدمی است، آسیب به آن بر وضعیت روحی و روانی فرد تأثیر نامطلوب میگذارد. عدم توجه به استرس ها و واکنش های روانی مبتلایان، سبب توسعه بیماری آنان میگردد (براسکوت، بنسچوب، گودی و همکاران[۲]، ۱۹۹۴). افسردگی، اضطراب، یا انکار بیش از اندازه، روند بهبود بیماری را به تأخیر می اندازد. همچنین آن دسته از بیماران قلبی که دچار اضطراب واسترس شدید باشند، با احتمال بیشتری به مشکلات بعدی مبتلا میشوند و نیز احتمال مرگ آنان در ماه های اول، از کسانی که استرس کمتری دارند، بیشتر می شود(بشارت، ۱۳۸۷). بنابرین از جمله مسائل مهمی که بیماران قلبـی با آن مواجـه هستند مشـکلات روحـی و روانـی آنهـاست، که بایـد حالتهـای روحی آنهـا را شناختـه و در کاهـش ناراحتی ناشی از آن اقدام کرد، به طوری که عدم توجه به استرس ها و واکنش های روانی مبتلایان سبب وسعت بیماری آنان میگردد (رحیمی، ۱۳۷۹). استرس روزمره زندگی به تدریج سیستم ایمنی راتضعیف کرده، وفرد را دچار انواع بیماری های جسمی و روانی میسازد(لازاروس وفولکمن، ۱۹۸۴ ؛به نقل ازبشارت، ۱۳۸۷).
یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر این بیماری، کیفیت زندگی میباشد. اندازه گیری کیفیت زندگی به عنوان یک بحث علمی در سالهای اخیر توجه افراد زیادی را به خود معطوف کردهاست. این واقعیت، همواره به عنوان یک پیامد نهایی در مطالعات بالینی، مداخلات و مراقبت های بهداشتی مدنظر میباشد(مکوندی و زمانی،۱۳۸۹). به طور کلی کیفیت زندگی از واژه هایی است که تعریف مشخص و یکسانی ندارد؛ اگر چه مردم به شکل غریزی معنای آن را به راحتی درک میکنند. نظریات متفاوتی در مورد کیفیت زندگی وجود دارد. اغلب صاحبنظران در این زمینه توافق دارند که کیفیت زندگی جنبههای مثبت و منفی زندگی را در کنار یکدیگر در نظر میگیرد و چند بعد دارد. از طرفی آن را یک مفهوم ذهنی و پویا قلمداد مینمایند(مکوندی و زمانی،۱۳۸۹).
بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی میکنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت هایشان است. پس موضوعی کاملا فًردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبههای مختلف زندگی استوار است.
محققان معتقدند که بررسی کیفیت زندگی و تلاش برای ارتقای آن نقش مهمی در سلامت زندگی فردی و اجتماعی افراد خواهد داشت(مکوندی و زمانی،۱۳۸۹). کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی و پیچیده دارد و دربرگیرنده عوامل عینی وذهنی است و ارزیابی فرد در مورد رفاه و آسایش در جنبههای مهم زندگی را مورد توجه قر ار میدهد. ویژگی مهم کیفیت زندگی که مورد توافق اغلب صاحب نظران علوم اجتماعی است، شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن آن است. در مطالعات مختلف، مؤلفه های متنوعی از کیفیت زندگی را در نظر گرفته اند همچون موقعیت سلا مت عمومی، قابلیت کارکردی، کارکردهای عاطفی، میزان احساس خوشبختی، رضایت از زندگی، شادکامی، میزان هوشیاری، میزان نشانگان فعالیت های اجتماعی، ایفای مناسب عملکرد جنسی، میزان حافظه، موقعیت های مالی و شغلی (پروتکین،۲۰۰۲).
دیگر متغیر مورد بررسی در این پژوهش بهزیستی روانشناختی میباشد. دینر(۱۹۸۴، برگرفته از بنکه و مک درمید، ۲۰۰۰ ) معتقد است که بهزیستی روانی، همانند ادراکاتی از عاطفه و بهزیستی معنوی و نیز اندازه گیریهای عینی، نظیر راهنماهای سلامتی جسمانی ( فشار خون و…)، می تواند با ارزیابی های ذهنی افراد از تجارب خودشان سنجیده شود. احساس بهزیستی دارای مؤلفه های عاطفی و مؤلفه های شناختی است. افراد با احساس بهزیستی بالا هیجانات مثبت راتجربه می کنندو از حوادث و وقایع پیرامون خودارزیابی مثبتی دارند؛درحالی که افراد با احساس بهزیستی پایین ، حوادث و وقایع زندگی شان را نامطلوب ارزیابی کرده، بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه میکنند؛ بر این اساس ، از آنجا که بهزیستی درونی و ذهنی، شامل ارزش های شناختی افراد از زندگی شان می شود و مردم و شرایطشان را بسته به انتظارات، ارزشها و تجربیات قبلیشان ارزش گذاری میکنند،پژوش گران هم درارزیابی ها باید تفکرات افراد و احساساتشان را مورد بررسی کنند( دینر و لوکاس،۲۰۰۰).
ریف (۱۹۹۵) بهزیستی روانشناختی را« تلاش برای کمال در جهت تحقق تواناییهای بالقوه واقعی فرد» میداند. از این منظر، عدم وجود نشانه های بیماری روانی، شاخص سلامتی نیست. بلکه سازگاری ، شادمانی، اعتماد به نفس و ویژگی های مثبتی از این دست نشان دهنده سلامت بوده و هدف اصلی فرد در زندگی، شکوفاسازی قابلیت های خود است(حسینی،۱۳۹۱).
دیگر متغیر مورد بررسی استرس ادراک شده میباشد. تنیدگی روانی و بحران های روزمره از جمله تهدیدهای بهداشت جسمانی و روانی است(بنتت و ویلز، ۲۰۱۰). واقعیت این است که تنیدگی در زندگی روزمره امری اجتنابن اپذیر است(بوندس، ۲۰۰۶). ولی مهم آن است که چگونه انسان با این بحران ها کنار آید؟ مطالعه پاسخ انسان در موقعیت های فشارزا، نشان مى دهد که انسان در برابر تهدیدها و سمبل هاى خطر با استرس واکنش نشان مى دهد(رینز و همکاران، ۲۰۰۵). اما شدت این واکنش(استرس) بسته به اینکه یک موقعیت معین را تا چه حد استرس زا ادراک مى کنند، نوسان دارد(کونواوس و دالاس، ۲۰۰۹). استرس ادراک شده حالت یا فرایندى روانشناختى است که طى آن فرد بهزیستى جسمى و روانشناختى خود را تهدید آمیز ادراک مى کند. در واقع ایجاد استرس بستگى به چگونگى برداشت و درک فرد از موقعیت ها و حوادث دارد. ممکن است، یک موقعیت براى فردى بى خطر و براى فرد دیگرى به صورت یک تهدید درک شود(کلارک، ۲۰۱۰). فولکمن و لازاروس، ۱۹۸۴)اعتقاد دارند، افرادى که باور دارند هنگام مقابله با استرس، منابع کمکی در اختیار دارند، نسبت به استرس آسیب پذیرى کمترى نشان مى دهند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:00:00 ق.ظ ]
|
|
• راهبرد رسانه ای: کی و کجا به آنان دست خواهید یافت؟[۴۳]
تبلیغات را می توان بر حسب اشخاصی که در رساندن آن به مصرف کننده، نقش مهمی را بازی میکنند، تعریف کرد. پنج بازیگر اصلی در دنیای تبلیغات عبارتند از: ۱) تبلیغ کننده (صاحب آگهی) ۲) مؤسسه تبلیغاتی ۳) رسانه ۴) فروشندگان خدمات ۵) مخاطبان[۴۴]
سومین بازیگر در دنیای تبلیغات که تبلیغ کننده آن را به کار میگیرد، رسانه است. رسانه عبارت است از کانال های ارتباطی که پیام ها را از تبلیغ کننده به مخاطب می رساند. سازمان های رسانه ای با فروش فضا (در رسانه های چاپی) و زمان (در رسانه های رادیو و تلویزیون) سازماندهی شده اند. نماینده یک رسانه، با خریداران رسانه ها در مؤسسه تماس می گیردتا آن ها را قانع کند که رسانه وی، بهترین وسیله تبلیغی برای پیام های متقاضیان آن ها است. رسانه باید پیام تبلیغاتی را به گونه ای ارائه کند که با تلاش های خلاقانه مطابقت داشته باشد و پیام بتواند با رسانه هماهنگی داشته باشد[۴۵].
برای ایجاد یک فضا و روحیه در مخاطب و یا به وجود آوردن یک احساس مثبت، تلویزیون اثربخش تر از سایر رسانه ها به نظر میرسد ؛ این درحالی است که برای ارائه اطلاعات دقیق و تفصیلی تر رسانه های چاپی مناسب تر است[۴۶].
کامستاک و شارر ( ۱۹۹۹ ) اثربخشی تبلیغات در تلویزیون را از طریق سه شاخص امکان پذیر می دانند و معتقدند مدیر تلویزیون باید این سه را همواره در نظر داشته باشد. این شاخص ها عبارتند از علاقه مندی مخاطب به آگهی، میزان به یادسپاری آگهی و میزان متقاعدسازی آگهی. (وردی نژاد، ۱۳۹۱، صص ۱۰ -۱)
الگوی ۵M در تبلیغات
یکی از راه های ارتقای اثربخشی تبلیغات، انتخاب صحیح و مؤثر رسانه تبلیغی است. هر رسانه دارای محدودیت ها و تواناییهای خاص خود است. این محدودیت ها و توانایی ها، برای میزان اثربخشی در انجام رسالت تبلیغی آن رسانه یک سنگ محک است.
کاتلر در بررسی مدل ۵M ، به پنج عامل رسالت، پول، پیام، رسانه و ارزیابی اشاره میکند. به اعتقاد او، انتخاب رسانه مستلزم دستیابی به رسانه هایی است که از نظر هزینه انتقال و ارائه تعداد دفعات پخش موردنظر به مخاطبین هدف با صرفه ترین باشد.
برای تهیه برنامه تبلیغاتی باید پنج تصمیم عمده اتخاذ کرد. این تصمیمها که به پنج ام (۵M) معروف هستند، از این قرارند:
-
- مأموریت[۴۷]: هدفهای تبلیغات کداماند؟
-
- پول[۴۸]: چه مقدار پول میتوان به این کار اختصاص داد؟
-
- پیام[۴۹]: چه پیامی فرستاده شود؟
-
- رسانه[۵۰]: از چه وسیله ارتباطی استفاده شود؟
- ارزیابی[۵۱]: نتایج را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟[۵۲]
۲-۷- مأموریت و هدف
نخستین گام در تهیه یک برنامه تبلیغاتی، تعیین هدفهایی است که باید دنبال شود. این هدفها باید تحت تأثیر و به تبعیت از تصمیمگیریهای پیشین درباره بازار هدف، جایگاهیابی در بازار و ترکیب عناصر بازاریابی تعیین شوند. استراتژی جایگاهیابی و استراتژی ترکیب عناصر بازاریابی، کاری را تعریف میکنند که در کل برنامه بازاریابی، انجام آن بر عهده تبلیغات گذاشته میشود.
هدفهای ارتباطی شامل افزایش آگاهی، متقاعدکردن و یادآوریکردن به مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه درباره محصول یا شرکت است. هنگامی که محصول جدیدی به بازار معرفی میشود و هدف ایجاد تقاضای اولیه است، تبلیغات آگاهکننده بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که رقابت افزایش مییابد و هدف ایجاد تقاضای انتخابی است، آگهی متقاعدکننده مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که محصولی در منحنی عمر خود در مرحله بلوغ خود قرار میگیرد و هدف این است که مصرفکننده درباره آن محصول به گونهای مداوم فکر کند، آگهی یادآوریکننده مورد استفاده قرار میگیرد[۵۳].
۲-۸- تصمیم درباره بودجه تبلیغات
پس از تعیین هدفهای تبلیغات شرکت، باید برای هر یک از کالاهای خود بودجه تبلیغاتی تعیین کنیم. شرکت برای نیل به هدفهای فروش خود، بودجه لازم را اختصاص خواهد داد[۵۴].
انتخاب یک پیام تبلیغاتی
تبلیغکنندگان برای تهیه یک خطمشی نوآورانه و خلاق، باید مراحل چهارگانهای را طی کنند. این مراحل عبارتند از: تهیه پیام، ارزیابی و انتخاب پیام و اجرای پیام.
بعضی از افراد خلاق، برای تهیه پیامهای تبلیغاتی از یک چارچوب قیاسی استفاده میکنند. مالونی به این نتیجه رسیده است که خریداران از خرید هر کالا، یکی از این محاسن چهارگانه را انتظار دارند: منطقی، حسی، اجتماعی و یا رضایت باطنی.
در جاذبه منطقی به طور مشخص و صریح مزایای کالا، خود کالا، ویژگیهای آن و … عنوان شده،و از پرداختن به مسایل و موضوعهای حاشیهای خودداری میشود.
در تبلیغ با جاذبه احساسی بر خلاف جاذبه منطقی، سعی در تحریک احساسات فرد و برانگیختن آن و رسیدن به مقصود از این راه است.
در تبلیغ با جاذبه اجتماعی، سعی بر آن است تا استفاده از کالا با یک موقعیت اجتماعی ویژه ارتباط داده شود.
در تبلیغ با جاذبه رضایت باطنی، سعی بر آن است که با ارائه دلایل متنوع، مصرفکننده از مصرف کالای مورد نظر احساس رضایت و خشنودی کند.
۲-۹- ارزیابی و انتخاب پیام
تبلیغکننده باید پیامهای مختلف را ارزیابی کند. یک آگهی تبلیغاتی خوب آن است که بر یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد تکیه کند. در این زمینه پیشنهاد شده است که پیامها بر اساس مطلوببودن، استثناییبودن و باورکردنیبودن رتبهبندی شوند[۵۵].
۲-۱۰- تصمیم درباره رسانه
پس از انتخاب پیام تبلیغاتی وظیفه بعدی تبلیغکننده، انتخاب رسانه تبلیغاتی است که پیام را منتقل میکند. عواملی که در این زمینه وجود دارند، عبارتند از: دسترسی مطلوب، فراوانی و اثربخشی و انتخاب انواع رسانه های اصلی، تصمیمگیری درباره زمانبندی رسانه و تصمیمگیری درباره محدوده جغرافیایی رسانه.
دسترسی ®: شمار افراد یا خانوارهایی است که در یک مدت زمان معلوم، در معرض یک برنامه رسانهای ویژه قرار میگیرند.
فراوانی (F): تعداد دفعاتی در یک مدت زمان معلوم است که یک شخص یا یک خانوار با پیام روبهرو میشود.
اثربخشی (I): ارزش کیفی یک مرتبه پخش از راه یک رسانه است.
هر اندازه دسترسی، فراوانی و اثربخشی پخش بیشتر باشد، آگاهی مخاطبان بیشتر خواهد بود.
شمار کل پخش (E): حاصل ضرب دسترسی در فراوانی متوسط است. یعنی R*F=E. این عدد، ناخالص بینندگان یا شنوندگان (GRP) هم نام دارد. در صورتی که با یک برنامه رسانهای بتوان با فراوانی متوسط پخش ۳ به ۸۰% منازل دسترسی پیدا کرد، گفته میشود برنامه رسانه دارای GRP برابر با ۲۴۰ است. حال اگر GRP برنامه رسانهای دیگری برابر با ۳۰۰ باشد، گفته میشود این برنامه وزینتر است، اما نمیتوانیم چگونگی سرشکنشدن این وزانت را به دسترسی و فراوانی بیان کنیم.
شمار دفعات پخش موزون (WE): این مورد هم حاصلضرب دسترسی، در فراوانی متوسط و در اثربخشی متوسط است، یعنی WE=R*F*I
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۲۷۶۱/۸۱۹۹/۳۲۱۳۹۱۳-
زمان واکنش به خطرات ترافیکی (ms)۱۲۷۸۷/۱۱۳۵۲۲۷/۹۷۵۲۹/۱۴۵۳۴۲۵/۸۶۳۲آزمون برو- نرو (Go/nogo) بازداری شناختیخطای قصور (NR)۱۲۰۹۵/۱۵۷۰/۱۳۷۰۱خطای ارتکاب (E)۱۲۰۴۲/۴۷۷/۴۲۳۰زمان واکنش پاسخهای صحیح (ms)۱۱۹۹۰/۳۹۳۳۹/۳۷۲۳/۴۷۱۶۷/۲۶۸زمان واکنش پاسخهای خطای ارتکاب (ms)۱۰۴۹۸/۳۲۳۸۶/۵۴۰۰/۴۸۷۰۰/۱۱۳آزمون ایست- علامت (Stop-it) بازداری رفتاریمیانگین احتمال پاسخ به محرکهای ایست p(r/s)۱۲۹۶۶/۴۶۱۰/۱۱۱۰۰۳۰/۸میانگین تأخیر زمان محرک ایست (SSD)۱۲۹۴۳/۵۶۷۸۵/۲۳۹۸۰/۱۵۶۸۰۰/۵۰میانگین زمان واکنش به محرک ایست (SSRT)۱۲۹۸۱/۲۶۸۸۲/۷۲۶۰/۵۸۴۴۰/۱۰۲میانگین زمان واکنش به محرکهای دارای علامت (sr-rt)۱۲۹۹۸/۷۱۵۲۴/۱۸۱۲۰/۱۰۹۵۰۰/۰
-
- . analytical ↑
-
- . deliberative ↑
-
- . verbal ↑
-
- . rational ↑
-
- . Epstein ↑
-
- . Botzen, W., Aerts, J., & Van Den Bergh, J. ↑
-
- . Riding, R., & Craig, O. ↑
-
- . Ünal, A. B. ↑
-
- . Groeger, J. A ↑
-
- . Buche, T., & Ochs, R. ↑
-
- . Haworth, N. L., Rowden, P. J., Watson, B. C., Wishart, D. E., Buckley, L., & Greig, K. ↑
-
- . Poulsen, A. A., Horswill, M. S., Wetton, M. A., Hill, A., & Lim, S. M. ↑
-
- . Stichting Wetenschappelijk Onderzoek Verkeersveiligheid (Sheet.s.f) ↑
-
- . Haworth, N., Symmons, M., & Kowadlo, N. ↑
-
- . video-based ↑
-
- . Logan, G.D. & Cowan, W.B. ↑
-
- . Newman, J.P., Patterson, C.M. & Kosson, D. ↑
-
- . United States General Accounting Office ↑
-
- . Barkley, R. A. & Cox, D. ↑
-
- . Falk, B. & Montgomery, H. ↑
-
- . Hyder, A. A., Amach, O. H., Garg, N., & Labinjo M. T. ↑
-
- . McIlvenny, S., Al Mahrouqi, F., Al Busaidi, T., Al Nabhani, A., Al Hikmani, F., Al Kharousi, Z., Al Lawati, A. ↑
-
- . Montazeri, A. ↑
-
- . Life style ↑
-
- . Pfister,.o. ↑
-
- . Psych-dynamic theory ↑
-
- . Arthor, W., & Graziano W. G. ↑
-
- . Five-factor molel ↑
-
- . Mercer, G. W., & Wayne, J. K. ↑
-
- . Groeger, J. A., & Rothengatter, J. A. ↑
-
- . Evans, L. ↑
-
- . Bucchi, A., Sangiorgi, C., Vignali, V. ↑
-
- . Nasar, J. L. ↑
-
- . role of driver affect ↑
-
- . Gibson, JJ. & Crooks, LE ↑
-
- . accident proneness ↑
-
- . Blasco, R.D. ↑
-
- . Roelofs, E., Vissers, J., Onna, M. V. & Nägele, R. ↑
-
- . Anstey, K. J., Wood, J., Lord, S., & Walker, J. G. ↑
-
- . Sümer, N. ↑
-
- . Shinar, D. ↑
-
- . Brodsky, W. & Kizner, M. ↑
-
- . Hughes, M., Rudin-Brown, C., M. & Young, K. L. ↑
-
- Ranney, T. A. ↑
-
- Bliokas, V.V., Taylor, J.E., Leung, J., & Deane, F.P. ↑
-
- . Keh, H. T., Foo, M. D. Lim, B. C. ↑
-
- . risk ↑
-
- . hazard ↑
-
- . safeguards ↑
-
- . Kaplan, S. & Garrick, B.J. ↑
-
- . Millstein, S. G. & Halpern-Felsher, B. L. ↑
-
- . disaster ↑
-
- . Social Cognitive Theory ↑
-
- . Bandura, A. ↑
-
- . The Health Belief Model ↑
-
- . Rosenstock I. M. ↑
-
- . The Theory of Reasoned Action ↑
-
- . Fishbein, M. & Ajzen, I. ↑
-
- . The Theory of Planned Behavior ↑
-
- . Self-Regulation Theory ↑
-
- . Kanfer, F. H. ↑
-
- . Subjective Culture and Interpersonal Relations Theory ↑
-
- . Triandis, H. C. ↑
-
- . Alexander, C. S. ↑
-
- . Feldman, W., Hodgson, C., Corber, S., & Quinn, A. ↑
-
- . Sobal, J., Klein, H., Graham, D., & Black, J. ↑
-
- . University Minnesota ↑
-
- . Gochman, D. S. & Saucier, J. F. ↑
-
- . Michielutte, R & Diseker, R. A. ↑
-
- . hazard ↑
-
- . risk ↑
-
- . risk assessment ↑
-
- . hazard assessment ↑
-
- . hazard identification ↑
-
- . risk assessment and analysis ↑
-
- . risk perception ↑
-
- . vulnerability assessment ↑
-
- . physical ↑
-
- . social-economic ↑
-
- . Nott, J. ↑
-
- . hazard probability ↑
-
- . exposure ↑
-
- . vulnerability ↑
-
- . expected losses ↑
-
- . risk perception ↑
-
- . perception of hazard risk ↑
-
- . the judgment of risk ↑
-
- . Kates, R. W. & Kasperson, J. X. ↑
-
- . personal estimate of probable fatalities ↑
-
- . Stallen, P. J. M. & Tomas, A. ↑
-
- . individual’s hazard recognition ↑
-
- . Hanson, P. O., Vitek, J. D. & Hanson, S. ↑
-
- . public’s understanding of risk ↑
-
- . Hadden, S. G. ↑
-
- . subjective assessment of the probability of a specified type of accident ↑
-
- . Sjöberg, L. ↑
-
- . Hodne, C. J. ↑
-
- . hazard perception ↑
-
- . Simon, M., Houghton, S. M., Aquino, K. ↑
-
- . Cognitive biases ↑
-
- . an illusion of control ↑
-
- . negative by-product of cognitive development ↑
-
- . Beullens, K., & Van den Bulck, J. ↑
-
- . Fischhoff, B., Bostrom, A. and Quadrel, M. J. ↑
-
- . Slovic, P. ↑
-
- . Gardner, G. T. and Gould, L. C. ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در صورتی که سارق هنوز دستگیر نشده ولی خانواده متوجه اعمال وی شده باشند، گاه با تهدید و ارعاب، همسر خود را مجبور به سکوت می کند و در مواردی دیده شده که همسر خود را نیز با خود همگام نموده و دو نفری سرقت میکنند ولی گاهی نیز دیده شده که در اثر پافشاری همسر مبنی بر ترک عمل زشت شوهر خود، که موجب بی آبرویی در اقوام خواهد شد، سارق از خود عکس العمل شدید و خشن نشان داده و در نتیجه موجب وقوع طلاق شده است. در صورتی که اینگونه خانواده ها دارای فرزندانی نیز باشند، زمینه سرقت به صورت بالقوه در آنان فراهم است و در صورت بروز شرایط لازم، عمل سرقت از قوه به فعل تبدیل می شود و اینجا است که بچه های طلاق بعضا به سرقت روی می آورند.
گفتار سوم : رابطه سرقت و جعل
همان طور که در قسمت سرقت اسناد بیان شده در کتابهای مختلف اینگونه سرقتها اغلب با جعل همراه است. سرقت اسناد هویتی نظیر شناسنامه، گذرنامه و کارت شناسایی با توجه به انگیزه های استفاده از آن ها، همواره توأم با مخدوش کردن است، زیرا هدف از سرقت آن ها استفاده غیر مجاز است. به عنوان مثال، از شناسنامه سرقتی برای ازدواج مجدد فرار از خدمت یا صدور چک بلامحل و … استفاده میکنند، به الزام باید در نوشته ها یا ارقام آن ها تغییر و تبدیلی ایجاد نمایند. سارقان، وسایل نقلیه سرقتی را نیز چنانچه بخواهند به فروش برسانند، باید برای آن ها اسناد جعلی درست کنند یا با پلاک جعلی و تغییر در شماره موتور و شاسی آن را با قولنامه بفروشند.
گفتار چهارم : رابطه سرقت با ضرب و جرح و قتل:
ضرب المثلی است که میگوید «دزد از سایه خودش هم می ترسد». این در عمل و به تجربه نیز ثابت شده است. زیرا سارقان اولین هدفشان بردن مال مورد نظرشان، بدون هر گونه برخورد و درگیری است و به ندرت از درگیر شدن با افراد پرهیز میکنند. لذا این است که میگویند برای جلوگیری از وقوع خطری بزرگتر، همیشه در اماکن محصور شده، راه فرار برای سارق باز گذاشته شود، نه این که صاحب مال ببیند که مالش را به سرقت میبرند و او سکوت کند، خیر بلکه باید از درگیر شدن با سارق پرهیز نماید. مگر در مواردی که مطمئن است سارق، مسلح (به سلاح گرم و سرد) نیست و از پس او نیز بر میآید. لکن این امر برای سارقان مسلح و حرفه ای اینگونه نیست. آن ها میآیند تا در هر شرایطی سرقت را انجام دهند. لذا از مجروح کردن یا حتی قتل طرف مقابل خود، ابایی ندارند.
به طور کلی، جرمها و قتلهایی که توسط سارقان انجام می شود، دو گونه است:
دسته ای به صورت اتفاقی مرتکب ضرب و جرح یا قتل میشوند. بدین گونه که به عنوان مثال به قصد سرقت وارد منزل میگردند که صاحب آن در خواب به سر میبرد، لکن در اثر سروصدای سارق از خواب بیدار می شود و با داد و بیداد قصد دارد مانع از انجام سرقت گردد. در اینجا سارق برای فرار خود و جلوگیری از شناسایی یا دستگیری اقدام به وارد کردن چند ضربه چاقو، که به طور معمول برای ارعاب یا دفاع به همراه دارند، به طرف مقابل کرده که این امر گاه موجب قتل می شود. حتی به همراه داشتن سلاح نیز در وهله اول برای ایجاد رعب و وحشت در طرف مقابل و ممانعت کردن آنان از انجام هر عملی است، مگر این که ناخواسته و از روی اضطرار از آن استفاده نمایند.
دسته دوم، سارقانی هستند که برای اجرای مقاصد خود از قبل برنامه ریزی کرده، ابزار و وسایل مورد نیاز خود را تهیه، سپس اقدام به سرقت میکنند. چه بسا راننده های بیابانی یا مسافرکش های شهری با دام این گونه سارقان مواجه شده که سارقان برای سرقت وسیله نقلیه یا محموله آن اقدام به قتل رانندگان کردهاند اینگونه سارقان بسیار سنگدل بوده و عموماً دچار ناراحتیهای روحی ـ روانی هستند هفته ای نیست که در صفحه حوادث روزنامه ها از اینگونه سارقان و قتلهای آن ها مطالبی نباشد سرقت نیز با جرایم و انحراف های دیگری نظیر رابطه نامشروع، قمار و مشروب خواری نیز ارتباط دارد.
فصل دوم : علل و عوامل سرقت :
مبحث اول :علل وقوع سرقت بر اساس نوع آن:
علل وقوع سرقت بسته به نوع سرقت (سرقت منزل، سرقت خودرو ، سرقت داخل خودرو ، سرقت اماکن عمومی ، جیب بری وکیف زنی و…) متفاوت میباشد که به تفکیک با توجه به تحقیقات میدانی صورت گرفته می توان به شرح ذیل بیان داشت:
گفتار اول : علل وقوع سرقت منزل:
-
- خالی گذاشتن منزل به مدت طولانی، مخصوصاً در تعطیلات و مناسبات ملی و مذهبی؛
-
- عدم استفاده از وسایل بازدارنده از قبیل پشت پنجره فلزی و محافظ مطمئن ؛
-
- عدم تعویض قفلهای ساختمان در زمان جابجایی ونقل مکان ؛
-
- قرار دادن کلید منزل در دسترس افراد غیرمطمئن؛
-
- عدم استفاده از روشنایی کافی در سر درب منازل؛
-
- باز گذاشتن درب و پنجره مخصوصاً در فصل گرم سال؛
-
- راه دادن به متکدیان و خریداران وسایا مستعمل و نان خشک به منزل؛
-
- پهن کردن فرشها و پتونهای شسته شده روی دیوارها و پشت بام؛
-
- قرار دادن کلید منزل در محلهایی مانند زیر جاکفشی و سایر محلهای قابل دسترسی؛
-
- قرار دادن چهار پایه و نردبان و نظایر آن در کنار دیوارها؛
-
- نگهداری اشیاء قیمتی در منزل؛
- مطرح کردن میزان دارایی و اموال موجود در منزل نزد افراد بیگانه.
گفتار دوم : علل وقوع سرقت خودرو:
-
- روشن گذاردن خودرو هنگام ترک خودرو
-
- عدم توجه به قفل بودن خودرو هنگام ترک خودرو
-
- پارک خودرو در مکانهای دور از منظر عموم
-
- پایین بودن شیشه های خودرو در هنگام ترک خودرو
-
- عدم تحویل تمامی سوئیچهای خودرو از فروشنده در زمان خرید خودرو
-
- عدم استفاده از وسایل بازدارنده سرقت در خودرو از قبیل : دزد گیر، قفل فرمان و پدال
-
- سپردن سوئیچ به افراد نامطمئن مانند کارگران کارواش یا پارکینگها
- عدم استفاده از پارکینگ منزل مخصوصا در شب
گفتار سوم :علل وقوع سرقت داخل خودرو:
-
- پایین بودن شیشه های خودرو در هنگام ترک خودرو
-
- پارک خودرو در مکانهای دور از منظر عموم
-
- عدم استفاده از دزدگیر در خودرو
-
- عدم استفاده از پارکینگ منزل مخصوصا در شب
-
- گذاردن وسایل با ارزش داخل خودرو هنگام ترک خودرو
-
- گذاردن پنل ضبط خودرو داخل آن هنگام ترک خودرو
- گذاردن وسایل داخل صندوق عقب در منظر عموم
گفتار چهارم :علل وقوع سرقت اماکن عمومی :
-
- عدم استفاده از وسایل بازدارنده سرقت درمغازه ها و فروشگاه ها مانند: دوربین دار بسته و دزدگیر
-
- عدم استفاده از کرکره مغاز در زمان تعطیلی آن
-
- گذاردن اجناس مغازه در پیاده رو
- گذاردن اجناس با ارزش و وسوسه انگیز داخل ویترین مغازه هنگام تعطیلی
گفتار پنجم : علل وقوع سرقت جیب بری و کیف زنی :
-
- عدم احتیاط لازم در عبور از خیابان در هنگام حمل کیف
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
برونگرایان به سوی دنیای بیرون گرایش دارند، مصاحبت با دیگران را ترجیح می دهند و تمایل دارند به اینکه بسیار مردمآمیز، تکانشی، جسور، سلطهگر و خطر جو باشند؛ درونگرایان کاملاٌ نقطه مقابل هستند. آن ها آرام، غیرمعاشرتی، با احتیاط، خوددار، فکور، بدبین، صلحجو، هوشیار و مقید هستند. آیزنگ علاقمند بود بداند که آن ها از نظر زیستی و ژنتیکی چه فرقی باهم دارند. وی دریافت که برونگرایان و درونگرایان از نظر سطح پایه انگیختگی مغزی با یکدیگر فرق میکنند، به طوری که برونگرایان سطح پایینتری دارند. برونگرایان به خاطر پایین بودن سطح انگیختگی مغزشان به برانگیختگی و تحریک نیاز دارند و به طور فعال آن را میجویند. در مقابل، درونگرایان به خاطر بالا بودن سطح برانگیختگی مغزیشان از برانگیختگی اجتناب میورزند(آیزنگ، ۱۹۹۰). در نتیجه، درونگرایان بخاطر آستانه حسی پایینتر، شدیدتر از برونگرایان به تحریک حسی واکنش نشان می دهند. بررسیها نشان داده اند که درونگرایان به محرکهای سطح پایین حساسیت بیشتری نشان می دهند و آستانه درد پایینتری از برونگریان دارند اما شواهد کمتر قانعکننده ای را نشان داده مبنی بر اینکه این تفاوتها می توانند به تغییرات سطح پایه انگیختگی مغزی نسبت داده شوند گزارش میدهد.(بالوک و گیلیلند[۱۲۳]، ۱۹۹۳؛ استلمک[۱۲۴]، ۱۹۹۰). با وجود این، به طوری که آیزنگ خاطرنشان ساخت، این تفاوتها باز هم پایه ژنتیکی دارند.
روانرنجورها به صورت مضطرب، افسرده و دمدمی مشخص شدهاند. آن ها ممکن است عزت نفس کم داشته و مستعد احساس گناه باشند. معمولاً واکنش هیجانی مفرطی نشان می دهند و بعد از انگیختگی هیجانی، مشکل میتوانند به حالت طبیعی برگردند. آیزنگ پیشنهاد میکند که روانرنجورخویی عمدتاًٌ ارثی است، به جای یادگیری یا تجربه، حاصب ژنهاست. روانرنجورخویی در ویژگیهای زیستی و رفتاری آشکار می شود که با ویژگیهای افرادی که در پایداری هیجانی انتهای این بعد قرار دارند فرق می کند. افرادی که روانرنجورخویی زیادی دارند در آن قسمت های مغز که شاخه سمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار را کنترل میکنند، فعالیت بیشتری را نشان می دهند. این شاخه، دستگاه هشدار دهنده بدن است که با افزایش دادن آهنگ تنفس، ضربان قلب، جریان خون به عضلهها و آزاد شدن آدرنالین به رویدادهای استرس زا یا خطرناک پاسخ میدهد. آیزنگ مدعی است که در روانرنجورها، دستگاه عصبی سمپاتیک حتی به استرسهای ملایم، واکنش اضافی نشان میدهد که نتیجه آن پرحساسیتی[۱۲۵] مزمن است. این حالت به افزایش سطح تهییجپذیری در پاسخ به تقریباً هر بحرانی میانجامد. در واقع، روانرنجورها به رویدادهایی که دیگر افراد آن ها را بیاهمیت میدانند به صورت هیجانی واکنش میکنند. به نظر آیزنگ، این تفاوتها در واکنشپذیری زیستی در بعد روانرنجورخویی، فطری هستند؛ یعنی به صورت ژنتیکی یا به روانرنجورخویی و یا به پایداری هیجانی متمایل هستند(شولتز و شولتز، ۱۳۷۸).
نظریه مقدماتی آیزنگ بر اساس فقط دو بعد شخصیت برونگرایی-درونگرایی و روانرنجورخویی استوار بود. او بعد از چند سال اشاره کردن به روانپریشخویی به عنوان عامل مستقل شخصیت، سرانجام آن را به سطح برابر با دو عامل اولیه ارتقا داد. مانند برونگرایی و روانرنجورخویی، روانپریشخویی عاملی دو قطبی است که یک قطب آن با صفاتی مانند خودمحوری، بی تفاوت، نامتعارف، تکانشی، متخاصم، مظنون، پرخاشگر و ضداجتماعی مشخص می شود در مقابل قطب دیگر با ویژگیهای چون نوعدوست، بسیار اجتماعی، همدل، دلسوز، یارگر، همرنگ و متعارف شناختهشده است(فیست و فیست، ۱۳۸۹). اگرچه درباره این بعد کمتر پژوهش شده است، شواهد ارائه شده توسط آیزنگ، مؤلفه ژنتیکی را پیشنهاد می کند. مردها به طور کلی، نمره های بالاتری از زنان در این بعد می گیرند. این یافته آیزنگ را واداشت تا پیشنهاد کند که روانپریشخویی شاید به هورمونهای مردانه مربوط باشد(آیزنگ و گاجونسون[۱۲۶]، ۱۹۸۹).
آیزنگ معتقد است که جامعه به تنوعی که همه تیپهای شخصیت نشان میدهند نیاز دارد. به صورت ایدهآل، جامعه فرصت استفاده درست از ویژگیها و تواناییهایمان را برای هریک از ما فراهم می کند. با این حال، برخی از افراد بهتر از دیگران سازگار میشوند(شولتز و شولتز، ۱۳۷۸).
ج) مبنای زیستی شخصیت
به عقیده آیزنگ، عوامل E ، N و P همگی عوامل تعیین کننده زیستی قدرتمندی دارند. او برآورد کرد که نزدیک به سه چهارم واریانس در هر سه بعد شخصیت را می توان با وراثت و نزدیک به یکچهارم را با عوامل محیطی توجیه کرد. آیزنگ برای عنصر زیستی در شخصیت سه نوع شواهد را ذکر کرد. اولاً، پژوهشگران در افراد کشورهای مختلف جهان، نه تنها در اروپایی غربی و آمریکای شمالی، بلکه کشورهای اروپایی شرقی، عوامل تقریباً مشابهی را پیدا کرده اند. ثانیاًً، شواهد حاکی است که افراد موضع خود را در طوی زمان در سه بعد شخصیت، حفظ میکنند. ثالثاً، تحقیقات انجام شده روی دوقلوها نشان میدهد که بین دوقلوهای یک تحمکی، تطابق بیشتری از دوقلوهای دو تخمکی همجنس که با هم بزرگ شدهاند، وجود دارد؛ بدین معنی که عوامل ژنتیکی نقش اصلی را در تعیین تفاوتهای فردی شخصیت ایفا می کند(آیزنگ، ۱۹۹۰).
مدل پنج عاملی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|