-
- موضوع رضایت و عدم اجبار در قوانین بینالمللی:
خوشبختانه موضوع رضایت و اهلیت زن در انعقاد ازدواج امری است که جایگاه خود را در میان قوانین مدنی کشورما و تمام کشورهای اسلامی از جمله مصر و المغرب باز نموده است. دراینجا به نمونه هایی از این مواد ذیلاً اشاره میگردد.
۱-۶-۱- افغانستان
قانون مدنی افغانستان مصوب سال ۱۳۵۵ در مورد اهلیت و شایستگی زن در عقد ازدواج مواداتی را به شرح زیر تصویب کردهاست:
ماده ۷۰ قانون مدنی: «اهلیت ازدواج وقتی کامل میگردد که ذکور سن (۱۸) و اناث شانزده سالگی را تکمیل کرده باشند».
ماده ۸۰ قانون مدنی: «هرگاه عاقله رشیده بدون موافقه ولی ازدواج نماید عقد نکاح نافذ و لازم میباشد».
آن گونه که در این دو ماده ملاحظه می شود زن شانزده ساله از اهلیت کامل در امر ازدواج بر خوردار است و حتی اگر عاقله و رشیده باشد بر بنیاد ماده هشتاد قانون مدنی میتواند بدون موافقه و اذن ولی با هر کسی که بخواهد ازدواج کند و نکاح او نافذ و لازم میباشد.
ماده ۷۷ قانون مدنی: برای صحت عقد نکاح و نفاذ آن شرایط آتی لازم است: ۱ – انجام ایجاب و قبول صحیح توسط عاقدین یا اولیاء یا وکلای شان. ۲ – حضور دو نفر شاهد با اهلیت. ۳ – عدم موجودیت حرمت دائمی و یا موقت بین ناکح و منکوحه.
قانون مدنی ماده ۵۰۲ اهلیت عاقدین را شرط صحت عقد دانسته و ماده ۵۰۵ “شرط صحت عقد” را “عبارت از رضایت عاقدین بدون اکراه و اجبار” میداند. ماده ۵۵۱ نیز میگوید: “اکراه عبارت است از مجبور گردانیدن شخص، بدون حق، به اجرای عملی که به آن رضایت ندارد خواه اکراه مادی یا معنوی باشد.” و قانون ازدواج سال ۱۳۵۰ ماده اول، رضایت را جزو شروط عقد ازدواج برشمرده شده است.
۱-۶-۲- مغرب
در قانون «المدونه الأسره» کشور مغرب ماده ۱۹ چنین حکم شده که دختر و پسر عاقل هرگاه به سن ۱۹ سالگی برسند از اهلیت کامل در امر ازدواج برخوردارند که این خود نشان دهنده نقشی است که قوانین کشورهای اسلامی به زنان قایل اند.
همین قانون در ماده ۲۴ خود چنین بیان میدارد: «ولایت حق زن است که آن را دختر رشیده طبق خواست و مصلحت خود انجام میدهد». و در ماده ۲۵ آمده است که: «دختر رشیده خود باید عقد نکاح خود را منعقد کند و یا این امر را به دیگری مانند پدر یا یکی از اقارب خود تفویض کند».
۱-۶-۳- مصر
در ماده ۲ قانون احوال شخصیه کشور مصر که در سال ۲۰۰۰ میلادی توشیح شده در مورد اهلیت ازدواج چنین مشعر است: « اهلیت دعوا در مسایل احوال شخصی در مورد ولایت بر نفس برای کسی است که سن ۱۵ سالگی را بر اساس تقویم میلادی کامل کرده باشد و از تمام قوای عقلی خود برخوردار باشد».
۱-۷- اعلامیه ها و کنوانسیونهای بینالمللی حقوق بشر
عدم تبعیض و رضایت در امر ازدواج در بسیاری از قراردادهای بینالمللی حقوق بشر مورد تأکید قرار گرفته است و حتا با توجه به اهمیت حیاتی عنصر رضایت در عقد ازدواج، در تاریخ ۷ نوامبر ۱۹۶۲ سازمان ملل کنوانسیون ۱۰ ماده ای را تحت عنوان “کنوانسیون رضایت به ازدواج، حداقل سن ازدواج و ثبت ازدواج” تدوین و در سال ۱۹۶۴ نافذ ساخته است. در ذیل برخی از مفاد این قراردادها مرور میگردد.
۱-۷-۱- اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، ماده ۱۶
الف. هر زن و یا مرد بالغ حق دارد بدون هیچگونه محدودیت از نظر نژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب با همدیگر زناشوئی کنند و تشکیل خانواده دهند. در تمام مدت زناشوئی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی میباشند.
ب. ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود.
۱-۷-۲- کنوانسیون حقوق طفل، ماده ۳۴ (حمایت در برابر سوء استفاده جنسی)
حکومت های عضو پیمان، خود را موظف می دانند که کودک را در مقابل هر گونه استثمار جنسی و سوء استفاده جنسی حمایت کنند. حکومت ها برای این منظور دست به اقداماتی در سطح داخل و خارج از کشور میزنند تا:
الف) کودکان به روابط جنسی غیر قانونی و یا اجباری کشانده نشوند.
۱-۷-۳- کنوانسیون رفع کلیۀ اشکال تبعیض علیه زنان
ماده پانزدهم:
۱- دولتهای عضو تساوی (حقوق) زنان با مردان را در برابر قانون خواهند پذیرفت.
۲- دولتهای عضو امور مدنی، اختیارات قانونی که برای مردان وجود دارد و فرصتهای عملی این اختیارات را به طور یکسان برای زنان خواهند پذیرفت، بویژه آن ها به زنان حقوق مساوی با مردان را در انعقاد قراردادها و اداره اموال در تمام مراحل دادرسی در دادگاه ها و محاکم به طور یکسان اعطاء خواهند نمود.
ماده شانزدهم:
۱- دولتهای عضو، اقدامات لازم و مقتضی را در جهت حذف تبعیض علیه زنان در تمام مواردی که مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی است، بعمل خواهند آورد و بویژه امور زیر را بر مبنای برابری حقوق مردان و زنان تضمین خواهند نمود: الف- داشتن حق یکسان برای (انعقاد) ازدواج؛ ب- داشتن حق آزادانه و یکسان برای انتخاب همسر و (انعقاد) ازدواج بر پایه رضایت آزاد و کامل دو طرف؛ ج- داشتن حقوق و مسئولیتهای یکسان در دوران ازدواج و هنگام انحلال آن (جدایی)
۱-۸- علل و عوامل ازدواج های ناخواسته
وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی دختران ناخواسته تن به ازدواج دهند، حتی گاه ازدواج های ناخواسته با فردی انجام می شود که موقعیت مناسبی برای ازدواج ندارد، به طور نمونه دارای فاصله سنی زیاد است، دارای سابقه ازدواج است، در شرایط فعلی دارای زن و فرزند است، یا آنکه در حال متارکه همسرش میباشد و این شرایط از سوی دختر پذیرفته شده نیست اما، شرایط خاصی فرد را به انتخاب نادرست، ناخواسته، تحمیلی و ناخوشایند می کشد، به گونه ای که موجب ایجاد عقده های روانی، نارضایتی زناشوئی و سرافکندگی اجتماعی و بروز اختلالات رفتاری در حوزه خانواده و اجتماع می شود. علل این انتخاب های ناخواسته را در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اجمال بررسی میکنیم.
۱-۸-۱- علل فردی
۱-۸-۱-۱- ترس از فقدان خواستگار در آینده
برای بسیاری از دختران فرصت، شانس و احتمال انتخاب شدن، بعد از سپری شدن زمان مناسب ازدواج، در هاله ای از ابهام است و آن ها را به انتخاب گزینه هایی مجبور میسازد که چندان رضایتی نیز به ازدواج با آن فرد ندارند.
۱-۸-۱-۲- ترس از عملکرد نادرست خواستگار
گاه برخی از خواستگارانی که اصرار زیادی به ازدواج با فرد خاصی دارند، در هنگام مواجه شدن با پاسخ منفی دختر، او را تهدید به انجام اعمال خطرناک، هتک حرمت و نیز انجام اقداماتی علیه حیثیت و آبروی دختر می کند، در برخی موارد چنین تهدیدات و اقداماتی منجر به پذیرش ازدواج از سوی دختر می شود، در حالی که هیچ تمایل و علاقه قلبی به وی ندارد.
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:16:00 ق.ظ ]
|