هایلو و ویمن ادعا کردند که اگر قید خروجی­های نامطلوب با فرم تساوی جایگزین شود مدل DEA حاصل دسترس پذیری ضعیف را نشان می­دهد.

      • در روش امکان­پذیری ضعیف، به کار بردن قید تساوی برای خروجی­های نامطلوب مجموعه­ امکان تولید را کوچک کرده و تعداد واحدهای مرجع را کاهش می‌دهد، ‌بنابرین‏ اعداد کارایی را بزرگ تر می‌کند.

    • روش امکان­پذیری ضعیف تأثیر خروجی های نامطلوب را بر کارایی مشخص نمی کند. در حالی که یک مدل مناسب مدلی است که مشاهده مورد ارزیابی را که خروجی­های نامطلوب بیشتری نسبت به مشاهده­ مرجع داشته باشد، حتی وقتی آن مشاهده بر حسب خروجی­های مطلوب و ورودی ها به خوبی مشاهده شده باشد، ناکارا معرفی کند.

  • قیمت های سایه، اعم از مثبت و منفی برای مؤلفه­ های نامطلوب در فرمول­بندی امکان­پذیری ضعیف پذیرفتنی است و این مسأله تأثیر خروجی های نامطلوب بر کارایی را نامشخص می‌کند. در صورتی که در مدل بندی قبلی برای مؤلفه های تنها مقادیر نامثبت قیمت های سایه معنی دار و قابل قبول اند.

هایلو ویمن برای اندازه گیری کران­های مربوط به کارایی تکنیکی بردار مشاهدات (v0,w0,x0) ، مدل های با ماهیت ورودی زیر را به کار بردند.

فرمول(۲-۱۵)

st.

این روش که توسط هایلو و ویمن (۲۰۰۱) در مقاله ای با نام «تحلیل بهره وری ناپارامتری با خروجی نامطلوب: کاربردی در صنعت کاغذ و خمیر کانادا» ارائه شد، توسط مقاله­ فار و گراسکوف مورد نقد قرار گرفت.

روش فار و گراسکوف در مدل سازی فاکتورهای نامطلوب

فارو گراسکوف نشان دادند که شرط یکنواختی اصلاح شده هایلو ویمن، متناقض با قوانین فیزیکی و اصول استاندارد تئوری تولید است و بیشترین ایراد آن­ها از تکنولوژی امکان­پذیری ضعیف، بر اساس درک نادرست است. این دو نویسنده، مدل­سازی دیگری از امکان ضعیف ارائه داده و این دو روش را مقایسه کردند(Fare, Grosskopf[23], 2003).

برای نشان دادن این تناقض فرض v ، ، ، در این صورت شرط امکان­پذیری اصلاح شده ی هایلو ویمن نتیجه می‌دهد : ، یعنی هر با (v, x) مفروض، شدنی است. به عبارت دیگر با به کاربردن مقدار ثابت انرژی، نیروی انسانی، سرمایه و مواد اولیه ‌می‌توان مقدار نامحدودی از خروجی­های نامطلوب تولید کرد. شرط امکان پذیری به فرم A3 ، همچنین اصول پایه ای تولید، با این مضمون که «برای هر ، P(x) کراندار است» ار نقض می‌کند.

فارو گراسکوف در مقابل هایلو ویمن، مجموعه ی امکان تولید را طبق اصول زیر ساختند:

B1 شمول مشاهدات

B2 دسترسی پذیری آزاد برای ورودی ها و خروجی های مطلوب:

فرمول(۲-۱۶)

B3 دسترس پذیری ضعیف برای خروجی های مطلوب و نامطلوب:

فرمول(۲-۱۷)

B4 تحدب.

طبق این اصول، مجموعه خروجی تکنولوژی به صورت زیر بیان گردید:

فرمول(۲-۱۸)

۲-۲-۱۰-۴-مدل های تخصیص منابع با ستاده های نامطلوب

مسئله تخصیص منابع یکی از حوزه های کلاسیک در علوم مدیریتی است. با توسعه روش DEA، این مسئله همچنان به عنوان موضوع تحقیقاتی بررسی شده است(Hong and et al., 2013). کورهنن و سیرجانن برای اولین بار یک روش برای تخصیص منابع بر اساس DEA پیشنهاد نمودند که می‌تواند برخی اطلاعات مفید برای تخصیص منابع بعد از ارزیابی عملکرد فراهم نماید. نکته اصلی در مدل آن ها، نحوه تخصیص منابع دردسترس به هر واحد تصمیم­گیرنده است. با این وجود این مدل، ستاده های نامطلوب را درنظرنمی­گیرد. بعد از مدل مذکور، این محققین چگونگی تخصیص ستاده های نامطلوب به هرDMU را بررسی نمودند(Korhonen & Syrjänen[24], 2004).

فرض کنید یک محیط تصمیم گیرنده وجود دارد که در آن چندین واحد تحت نظر یک واحد مرکزی در حال فعالیت هستند که این واحد مرکزی توانایی کنترل منابع واحدها را دارا است(Hong and et al., 2013). هدف اصلی تخصیص منابع این است که منابع طوری تخصیص یابند تا اهداف سراسری سازمان تا آنجا که ممکن است برآورده شود؛ به عنوان مثال مقدار خروجی کل حداکثر باشد. در تخصیص منابع، چندین محدودیت برای مدل های سنتی DEA وجود دارد. به عنوان مثال، مدل های سنتی اطلاعات مربوط به اولویت مدنظر تصمیم گیرنده را لحاظ نمی کنند(Halme and et al., 1999). علاوه بر این، فرایند تولید همواره منجر به تولید خروجی هایی می شود که هم شامل ستاده های مطلوب هستند و هم نامطلوب که مدل های سنتی ستاده های نامطلوب را در نظر نمی­گیرند در حالی که در بهبود کارایی تخصیص منابع یک فاکتور بسیار مهم می‌باشد(Hong and et al., 2013). لاورنس و همکاران (۲۰۰۲) در مطالعات خود اشاره نمودند که مدل های استاندارد DEA می‌توانند برای بهبود عملکرد از طریق افزایش ستاده های مطلوب و کاهش ستاده های نامطلوب مورد استفاده قرار گیرند(Seiford & Zhu[25], 2002).فار و گروسکوپ (۲۰۰۴) نیز در پژوهش خود رویکردی را برای کاهش ستاده های نامطلوب و افزایش ستاده های مطلوب پیشنهاد نمودند(Färe, & Grosskopf, 2004).

۲-۳-بخش دوم: تاریخچه مخابرات

با توجه به اهمیت شرکت مخابرات به عنوان سردمدار حوزه فناوری ارتباطات کشور و لزوم ارزیابی کارایی آن، در این پژوهش عملکرد شرکت­های مخابراتی ارزیابی می شود.

در طول دهه های اخیر، مخابرات به منظور پیشرفت اجتماعی-اقتصادی در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است. در عین حال، تقاضای فزاینده برای خدمات مخابراتی کمک فراوانی به رشد این صنعت ‌کرده‌است، به طوری که در سراسر جهان، تعداد مشترکین خدمات تلفن بیش از میلیاردها نفر است و در هر دقیقه هزاران مشترک جدید اضافه می شود. در حال حاضر، خدمات تلفن، بخش ضروری از تجارت اقتصاد جهانی و زندگی اجتماعی محسوب می شود. صنعت خدمات تلفن، در طول یک و نیم دهه اخیر، یکتجارت پویا و بزرگ بوده است. تریلیون دلار ثروت در این صنعت، در دهه ۱۹۹۰ جریان داشته است. رشد، هزینه و کارایی فناوری خدمات، معیاری برای این ارزیابی محسوب می شود(میرغفوری و همکاران، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...