کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



اما با کمی دقت مشخص می شود که هر چند از این جهت وصف غیابی بودن پا برجاست، اما تردیدی نیست که شخصی که مبادرت به تقدیم دادخواست جلب ثالث می کند، باید از مفاد دادخواست و دعوای مطروحه مطلع بوده است، همچنین است ‌در مورد دادخواست تقابل، البته مشروط به اینکه همان گونه که در مباحث بعد بیان خواهد شد، استحضار خوانده از مفاد دادخواست، سبب حضوری تلقی شدن حکم دادگاه دانسته شود. [۳۴]

مبحث سوم: نتیجه عدم حضور خوانده با وصف ابلاغ واقعی

مطابق قسمت اخیر مادۀ ۳۰۳ ق.آ.د.م. شرط دیگرتحقق حکم غیابی، این است که اخطاریه به خوانده، ابلاغ واقعی نشده باشد. این شرط در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹، به قانون اضافه گردیده و لذا می توان گفت که چنانچه خوانده در هیچ یک از جلسات دادرسی حاضر نشده و دفاع کتبی هم نکرده باشد، در صورتی که اخطاریه به صورت واقعی به وی ابلاغ شده باشد، حکم دادگاه، حضوری تلقی می شود. «اخطار در لغت به معنی یادآوری کردن و خاطر نشان نمودن است در اصطلاحات اداری (اعم از قضایی و غیره) یادآوری کردن رسمی یک یا چند مطلب در حدود مقررات جاری است.»[۳۵]

حال این سوال مطرح است که؛ آیا اخطاریه در مادۀ ۳۰۳ ق.آ.د.م. فقط اخطاریه ای را شامل می شود که برای دعوت به جلسه دادرسی است و یا هر نوع اخطاری را در بر می‌گیرد؟ و ‌در مورد اخطاریه مر بوط به جلسه اول دادرسی، آیا صرف اخطاریه دعوت، برای جلسه دادرسی کفایت می‌کند و یا اینکه دادخواست و ضمایم آن هم باید پیوست اخطاریه باشد؟

در این جا به نظر می‌رسد با توجه به اینکه قانون‌گذار، کلمه اخطاریه را به صورت مطلق بیان نموده است و قید «مربوط به جلسه دادرسی» را به اخطاریه اضافه نکرده است؛ لذا حتی اگر اخطاریه مربوط به دعوت برای جلسه دادرسی نباشد، اما ابلاغ واقعی شده باشد، حکم صادره حضوری خواهد بود[۳۶]؛ به عنوان مثال در فرضی که لایحه مربوط به ایرادات شکلی را دفاع کتبی به حساب نیاوریم، چنانچه خوانده طی لایحه به تقویم خواسته اعتراض نماید و دادگاه جهت تعیین بهای خواسته کارشناس تعیین و اخطاریه مربوط به تأدیه دستمزد کارشناس، به صورت واقعی به خوانده ابلاغ شود، حکمی که در ادامه دادرسی و بدون دفاع کتبی و بدون حضور خوانده، صادر شود حضوری خواهد بود. [۳۷]

در تبیین پاسخ قسمت دوم پرسش نیز، یک نظر این است که منظور از اخطاریه، در مادۀ ۳۰۳ ق.آ.د.م. اخطاریه ای است که دادخواست نیز ضمیمه آن باشد؛ زیرا بدون ضمیمه بودن دادخواست و ضمایم، نمی توان خوانده را مستحضر از دادرسی دانست. نظر دیگر در این خصوص آن است که نیازی به ضمیمه بودن دادخواست نیست، در این صورت این ایراد قابل طرح است که در این مورد چه فرقی بین ابلاغ واقعی با ابلاغ قانونی است، زیرا حتی با فرض ابلاغ واقعی اخطاریه ای که دادخواست ضمیمه آن نیست، نمی توان ابلاغ را دلیل بر استحضار خوانده از مفاد دعوی دانست، مگر اینکه گفته شود که صرف ابلاغ واقعی اخطاریه برای قانون‌گذار موضوعیت داشته است نه استحضار خوانده از دعوی، لذا همینکه اخطاریه به صورت واقعی ابلاغ شود کافی برای زوال وصف غیابی حکم خواهد بود. یکی از حقوق ‌دانان در این خصوص بیان می دارند: «شاید در بادی امر، با توجه به اطلاق اصطلاح «اخطاریه» در مادۀ ۳۰۳ ق.آ.د.م. به نظر رسد که چنانچه هر اخطاریه ای (برای مثال، اخطاریه وصول نظریه کار شناس به دفتر دادگاه) به خوانده ابلاغ واقعی شده باشد، حکم، در هر حال، علیه او حضوری تلقی می شود. اما باید پذیرفت که لحن ماده مذبور و محل و نوع و به کارگیری اصطلاح اخطاریه، به نحوی است که آن را «معرفه» نموده و منحصراًً منصرف به اخطاریه ضمیمه دادخواست می کند.» [۳۸]

گفته شد حکم دادگاه در صورتی که اخطاریه به خوانده، ابلاغ واقعی شده باشد، در هر حال حضوری است، حتی اگر در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و دفاع کتبی هم ننموده باشد، این شرط از ابداعات جدید قانون‌گذار است و موجب شده است که غالب حقوق ‌دانان با بهره گرفتن از این شرط، استحضار واقعی خوانده از دادرسی را موجب حضوری تلقی شدن رأی بدانند، بدین صورت که گفته شده است «ابلاغ واقعی موضوعیت ندارد بلکه طریقی است که اطلاع خوانده را اثبات می کند. در نتیجه هر طریق دیگری که اطلاع واقعی خوانده از دادخواست را اثبات نماید باید، در این خصوص، معتبر محسوب شود.»[۳۹]؛ ‌بنابرین‏ هر زمان که احراز شود خوانده از دادرسی استحضار دارد، حکم دادگاه را باید حضوری دانست، حتی در مواردی که خوانده، بدون دفاع در ماهیت دعوا مبادرت به ارسال لایحه تجدید جلسه یا اقداماتی از این قبیل نموده است.

حال بنابرآنچه گفته شد؛در رابطه با حضور خوانده در جلسه دادرسی، آنچنان حضوری مؤثر تلقی می شود که خوانده امکان و فرصت دفاع داشته باشد، ولو اینکه دفاعی ننماید این پرسش مطرح است که، در ‌جایی که خوانده در جلسه رسیدگی حاضر می شود، ولی بنا به دلایلی فرصت دفاع به او داده نمی شود، مگر این حضور دلیل استحضار واقعی خوانده از دادرسی نیست، پس چگونه می توان، به دلیل فراهم نبودن امکان دفاع رأی را غیابی تلقی نمود؟

به نظر می‌رسد برای رفع این تعارض باید گفت، هر چند ملاک، استحضار واقعی خوانده از دادرسی است، ولی این استحضار زمانی مؤثر است که شخص به اختیار خود و با علم و اطلاع از دعوا، مبادرت به دفاع از خود ننماید؛ در این صورت می توان گفت خوانده به طور ضمنی، حق دفاع را از خود سلب نموده است. اما ‌جایی که خوانده از دعوا استحضار داشته و قصد دفاع از خود را هم داشته است، ولی بدلیلی که منصوب به وی نیست، اقدام به دفاع از خود ننموده، در این مورد، حق دفاع برای وی کماکان باقی است و صرف این اطلاع، بدون فراهم بودن امکان دفاع، موجب زوال وصف غیابی نمی باشد. [۴۰]

در بحث ابلاغ به اشخاص حقوقی وقتی که ابلاغ به دستگاه های دولتی که مطابق ماده ۷۵ صورت گرفته باشد، همیشه واقعی است. ‌بنابرین‏ با فقد یکی از شرایط غیابی بودن حکم و عدم امکان رسیدگی به پرونده بدون ابلاغ واقعی، احکام صادره علیه اشخاص حقوقی عمومی (موضوع ماده ۷۵ ق . آ . د . م .) همیشه حضوری است، ولو اینکه از طرف شخص حقوقی لایحه ای به دادگاه فرستاده نشده باشد و نماینده آن هم در هیچ یک از جلسات رسیدگی دادگاه حضور پیدا نکرده باشد. اما ‌در مورد اشخاص حقوقی خصوصی (موضوع ماده ۷۶ ق . آ . د . م .)، چون ابلاغ قانونی هم ممکن است؛ لذا غیابی بودن حکم به وجود شرایط سه گانه ای که گفته شد بستگی دارد .

حال اگر حضور خوانده در جلسات مذکور را دلیل استحضار وی از مفاد دادخواست بدانیم و از این حیث رأی را حضوری تلقی کنیم.[۴۱] از ملاک تبصرۀ مادۀ ۱۸۲ ق.آ.د.م. نیز میتوان برای تأیید این نظر استفاده نمود.[۴۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 11:15:00 ق.ظ ]




راه حل:

    • پرسش های باز بپرسید.

      • برای دریافت پاسخ صبور باشید.

    • پرسش های باز بیشتری مطرح کنید.

    • اگر پاسخی دریافت نکردید به آنان بگویید که برنامه‌ تان چیست؟ زیرا بحثی صورت نپذیرفته است.

  • افراد کاملا موافق (چرب زبان): افرادی خوش برخورد و صمیمی هستند که در ظاهر آبروی انسان را حفظ می‌کنند و اغلب رفتار بسیار موافق از خود نشان می‌دهند، ولی هنگامی که محل کارشان را ترک می‌کنند از انجام وعده های خود سر باز می‌زنند.

راه حل:

    • بکوشید با رفتارهای غیر تهدیدآمیز دریابید که چرا آنان اقدامی نمی‌کنند.

    • به آنان بفهمانید که به عنوان یک انسان بر ایشان ارزش قائلید.

    • برای مصالحه و مذاکره آماده باشید و اجازه ندهید تعهدهای غیر واقعی بسپارند.

    • تلاش کنید معنی ضمنی شوخی های آنان را تشخیص دهید.

  • افراد منفی ‌باف: به تلاش هایی که برای حل مسئله صورت می‌پذیرند با بدبینی نگاه می‌کنند.

راه حل:

    • به دام یاس و نومیدی آنان گرفتار نشوید.

    • سعی نکنید با زبان ‌بازی آنان را از منفی‌بافی درآورید.

    • مسئله را به طور کامل مورد بحث قرار دهید بدون آنکه راه‌حلی ارائه دهید.

    • هنگامی که گزینه ‌ای مورد بحث قرار می‌گیرد بعد منفی آن را آشکار سازید.

    • برای اقدام فردی بدون موافقت آنان آماده باشید.

    • افراد همه ‌چیز دان:

    • بلدوزرها: «همه چیز دانستن» نگرش های برتر را نشان می‌دهد. این افراد می خواهند شما بدانید که همه چیزهایی را که درباره موضوعی باید بدانند، می دانند.

    • خود را آماده سازید.

    • به سخنانشان خوب گوش دهید و نکات عمده را تفسیر کنید.

    • با بهره گرفتن از کاربرگ های پرسش، مسایل را مطرح کنید.

  • بادکنک ها: این افراد صرفا پندار «همه چیز دانستن» دارند.

راه حل:

    • واقعیت ها یا نظرهای خود را با ادراک از حقیقت بیان دارید.

    • راهی برای حفظ آبروی آنان بیابید.

    • به آنان به طور خصوصی تذکر دهید نه در جمع.

  • افراد نامصمم: تصمیم ها را تا زمانی به تعویق می اندازند که دیگر حق انتخابی برایشان نماند یا هرگز نمی توانند به تصمیم برسند.

راه حل:

    • موضوع مردد بودن آنان را مطرح کنید و دلایل را جویا شوید.

    • اگر شما مسئله هستید درخواست کمک کنید.

    • گام های عملی را در دست خود بگیرید.

  • در صورت امکان فرد نامصمم را بر کنار کنید.

۲-۱-۲-۳-۱) تعارض درون گروهی

برخوردهای میان برخی از اعضای گروه یا همگی آنان با یکدیگر را تعارض درون گروهی می‌نامند که اغلب بر اثربخشی آنان اثر می‌گذارد. کسب و کار های خانوادگی بیشتر در معرض این تعارض قرار دارند. بیشتر زمانی بروز می‌کند که بنیان‌گذار یا صاحب آن بازنشسته شود یا فوت کند. آنچه موجب رونق یا سقوط هر کسب و کار خانوادگی می شود تا حد زیادی به احترامی که اعضا به یکدیگر می‌گذارند در محیط کار بر می‌گردد و هم چنین پذیرش نقش های دیگر غیر آنچه که در خانواده عهده دار هستند و توان مدیریت تعارض آن ها بستگی دارد. مدیران این کسب و کارها راهی را استفاده می‌کنند که والدین در مذاکره با فرزندانشان استفاده می‌کنند. به عنوان مثال به آن ها می‌گویند چه کاری را باید انجام دهند یا اینکه آن ها را تهدید می‌کنند؛ مثلا می‌گویند شما خوشبخت هستید که این شغل را دارید و هم سن و سال های شما بی کارند (قلی زاده، ۱۳۸۹).

۲-۱-۲-۳-۴) تعارض میان‌‌ گروهی[۳۳]

سطحی دیگر از تعارض در سازمان، میان گروه ‌ها اتفاق می‌افتد. این نوع از تعارض نیز ممکن است حقیقی و واقعی، احساسی و عاطفی، یا ترکیبی از این دو باشد. تعارض میان ‌گروهی در سازمان‌ ها پدیده ‌ای رایج است و می‌تواند باعث ایجاد مشکل در هماهنگی و انسجام وظایف گروهی شود: (علی زاده، ۱۳۹۲)

    • تعارض عمودی: برخورد میان کارکنان در سطوح مختلف سازمان است. اغلب هنگامی بروز می‌کند که کنترل های شدید بر کارکنان اعمال شود و کارکنان مقاومت نشان دهند.

    • تعارض افقی: برخورد میان ‌گروه‌های هم سطح از نظر سلسله مراتب سازمانی است. هنگامی بروز می‌کند که هر بخش یا تیم کاری فقط برای دستیابی به هدف های خود تلاش کند و از اهداف دیگران ناآگاه باشد. ناسازگاری هدف ها موجب تشدید تعارض می شود.

    • تعارض صف و ستاد: اغلب افراد صفی و ستادی بر سر سلسله مراتب اختیارات با هم برخورد دارند. مدیران صفی احساس می‌کنند که اختیار آنان به دلیل دخالت افراد ستادی، کمتر از مسئولیت واقعی شان است.

  • تعارض مبتنی بر تنوع: تعارض های جدی میان گروهی به دلیل تنوع نیروی کار بروز می‌کند. (مسایل نژادی، جنسیت، پاره فرهنگ ها و مذهب). این نوع تعارض ممکن است در تمام سطوح ‌پنج‌گانه تعارض دیده شود.

تضاد میان ‌گروه‌ها، از عوامل مختلفی ممکن است ناشی شود که برخی از آن‌ ها عبارتند از: (قلی زاده، ۱۳۸۹).

    • تضاد بر سر منابع: به دلیل محدود بودن منابع، بیشتر سازمان ‌ها نمی‌توانند منابع مالی فراوانی را در اختیار گروه ‌ها قرار بدهند. در نتیجه، گروه‌ها برای به دست آوردن این منابع کمیاب، با هم به رقابت می‌پردازند. این امر موجب تعارض می‌شود.

    • ناسازگاری در هدف: ناسازگاری در هدف زمانی به وجود می‌آید که اهداف دو گروه یا بیشتر، در تقابل مستقیم با یکدیگر قرار داشته باشد طوری که رسیدن گروه به هدف مانع رسیدن گروه دیگر به هدفش می‌گردد.

    • ناسازگاری زمانی: گروه‌ های کاری، به دنبال اهداف و عملکرد متفاوت، ممکن است تحت چارچوب‌ های زمانی مختلفی کار کنند. کارکنانی که در واحد تحقیق و توسعه فعالیت‌ می‌کنند، ممکن است چارچوب زمانی متفاوتی نسبت به کارمندان واحد تولید داشته باشند.

    • شبکه‌ های اجتماعی موجود در گروه‌ها: وقتی فردی از یک گروه تلاش می‌کند که عضوی از گروه دیگر را به طور مستمر تحت نفوذ در آورد، این فرد اخبار بد مربوط به گروه مقابل را در گروه خود پخش می‌کند. در نتیجه برخی افراد، پیش از آن‌ که تماس مستقیم با افراد گروه متقابل داشته باشند، دیدگاه بدی نسبت به آن ها پیدا می ‌کنند.

    • تاکتیک‌ های نفوذ مستمر: به معنای تلاش در جهت نفوذ بر افراد دیگر از طریق استفاده از تهدید، در خواست‌ و یا روش‌ های منفی دیگر است. این تاکتیک ‌ها باعث می‌شود فرد دست به تلافی بزند و تعارض به وجود بیاید (علی زاده، ۱۳۹۲).

  • سه روش برای مدیریت تعارض میان گروهی

سه روش برای مدیریت تعارض میان گروهی وجود دارد که عبارتند از: (قلی زاده، ۱۳۸۹).

۱) نخستین اقدام می‌تواند کاهش منافع طرفین باشد تا گروه هایی که جنگ قدرت میان آن ها آغاز شده دست کم به میانجی رضایت دهند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




اما نکته مهم این است که ساختمان چه موقع خاتمه یافته تلقی می‌شود ؟ به نظر می‌رسد زمانی که عرفا قابل انتفاع و استفاده باشد. بر این اساس تزئینات مربوط به ساختمان و نماسازی لازمه صدور گواهی فوق نیست، اما انجمن شهر تهران تکمیل نازک کاری را مرحله پایان کار ساختمان دانسته است .

گواهی پایان کار لازمه انجام معاملات قطعی ‌در مورد ساختمان‌های شهری است. تبصره ۸ ماده ۱۰۰ قانون شهرداری در این رابطه می‌گوید : « دفاتر اسناد رسمی مکلف‌اند قبل از انجام معامله قطعی ‌در مورد ساختمان‌ها گواهی پایان ساختمان و ‌در مورد ساختمان‌های ناتمام گواهی عدم خلاف تا تاریخ انجام معامله را که توسط شهرداری صادر شده باشد ملاحظه و مراتب را سند قید نمایند .

در حال حاضر مطابق مصوبه شماره ۱۶۵۵/دش مورخه ۱۹/۸/۷۱ شورای عالی اداری در خصوص هماهنگ نمودن صدور پروانه، گواهی عدم خلاف و گواهی پایان ساختمان در سطح شهرداری‌های کشور، ضرورت دارد صدور پروانه و گواهی فوق مطابق شناسنامه ساختمان انجام پذیرد.

در این شناسنامه ذکری از مدت اعتباری برای گواهی پایان کار به عمل نیامده است ولی این مسئله ( مدات دار بودن گواهی پایان کار ) یکی از مهم‌ترین مسائل مربوط به معاملات ساختمان‌ها توسط دفاتر اسناد رسمی است .

ب: اخذ مفاصا حساب نوسازی

یکی دیگر از مدارکی که فروشنده بایستی تهیه نموده و به هنگام تنظیم سند در دفترخانه نماید عبارت است از مفاصا حساب نوسازی بابت عوارض نوسازی آپارتمان فروخته شده که از اداره کل درآمد شهرداری منطقه صادر می‌شود.

بدین منظور فروشنده از شهرداری محل کتباً درخواست صدور مفاصا حساب می‌کند و اداره کل درآمد شهرداری نیز از ملاحظه پلاک ثبتی آپارتمان و مشخصاتی همچون مساحت و موقعیت آپارتمان، مبلغی را به عنوان مفاصا حساب نوسازی تا تاریخ معینی که در فرم مفاصا حساب موجود می‌باشد، از فروشنده دریافت می‌کند و این مفاصا حساب صرفاً مربوط به وصول عوارض نوسازی و عمران شهری است .

تبصره ذیل ماده ۷۴ قانون شهرداری ( اصلاحی ۲۷/۱۱/۱۳۴۵ ) اشاره می‌کند که : « دفاتر اسناد رسمی مکلف‌اند قبل از انجام معامله از شهرداری کتباً مفاصا حساب نسبت به عوارض ملک مورد معامله خواستار شوند و شهرداری موظف است ظرف مدت ۱۰ روز پس از وصول نامه دفترخانه اسناد رسمی مفاصا حساب را ارسال یا میزان بدهی ملک را به دفترخانه اعلام دارد و مالک نیز ملزم است عوارض تعیین شده از طرف شهرداری را برای امکان انجام معامله پرداخت نماید.»

ج: اخذ مفاصاحساب مالیاتی ( اخذ گواهی موضوع ماده ۱۸۷ قانون مالیات‌های مستقیم )

مطابق ماده ۱۸۷ قانون مالیات‌های مستقیم، دفاتر اسناد رسمی مکلف‌اند قبل از ثبت و یا اقاله یا فسخ سند معامله، مراتب را با طرح و مشخصات کامل و چگونگی نوع و موضوع معامله مورد نظر به اداره امور مالیاتی محل وقوع ملک و یا تحویل سکونت مؤدی حسب مورد اعلام و پس از کسب گواهی انجام معامله اقدام به ثبت یا اقاله یا فسخ سند معامله حسب مورد نموده و شماره و مرجع صدور آن را در سند معامله قید نمایند .

لذا با توجه به ماده فوق فروشنده بایستی مالیات نقل و انتقال را به دارایی محل پرداخت نموده و نسبت به اخذ مفاصا حساب مالیات اقدام نماید و ضمیمه سایر مدارک خویش نماید .

همان طور که گفتیم، بر طبق رویه معمول در قراردادهای پیش فروش آپارتمان، فروشنده پس از تحویل آپارتمان به خریدار و بعد از اخذ مدارک مورد نیاز به منظور تنظیم سند رسمی، به خریدار اعلام می‌کند در تاریخ معینی در یکی از دفاتر رسمی حاضر گردیده در اینجا تنظیم سند رسمی به نام خریدار، در واقع جنبه اثباتی داشته و معامله‌ای که قبلاً انعقاد یافته است را رسماً اثبات می‌کند و خریدار می‌تواند در ادارات و محاکم سند مذبور را مستند قرار داده و از مزایای آن بهره‌مند گردد.

بند چهارم: اعطای تسهیلات و وام بانکی

با توجه به عدم قدرت خرید نقدی خریداران یا متقاضیان واحدهای مسکونی و آپارتمانی فروشندگان به منظور تأمین بخشی از سرمایه ساخت واحدهای مسکونی و نیز پرداخت بخشی از معامله از سوی خریداران به صورت اقساطی، از بانک‌ها درخواست اعطای تسهیلات می‌نمایند.

با توجه به سیاست دولت در بخش مسکن و توجه ‌به این نیاز اساسی اقشار مختلف جامعه که در قانون اساسی نیز ‌به این تکلیف دولت مبنی بر تأمین مسکن و توجه ‌به این نیاز اساسی اقشار مختلف جامعه که در قانون اساسی نیز ‌به این تکلیف دولت مبنی بر تأمین مسکن مناسب به اقشار جامعه و خانواده ها در اصل سی و یکم اشاره گردیده است، در سال‌های اخیر دولت از طریق وزارت مسکن و شهرسازی اقدام به اعطای وام به متقاضیان نموده است و مبلغ وام مسکن هر سال با توجه به تورم و افزایش هزینه ها و قیمت زمین و مسکن، در حال افزایش است .

سؤالی که در اینجا ممکن است پیش آید آن است که آیا اعطای وام از سوی فروشندگان به خریداران نوعی تعهد است و فروشنده ملزم به انجام این تعهد است با توجه به اینکه در آگهی‌های پیش فروش منتشره در جراید نیز به اعطای وام با مبالغ مشخص اشاره می‌شود یا اینکه نه این تعهد جنبه اختیاری دارد و فروشنده التزامی نسبت بدان ندارد ؟

در اینجا بایستی گفت که هر چند در آگهی پیش فروش آپارتمان نسبت به اعطای تسهیلات بانکی اشاره گردیده است ولی در قرارداد پیش فروش آپارتمان فروشنده شرط می‌کند که تمامی تلاش خود را به منظور اخذ وام برای متقاضیان به کار خواهد گرفت و لذا در صورت عدم موفقیت، خریدار بایستی مبلغ وام را با شرایطی که از سوی فروشنده تعیین می‌شود، پرداخت نماید .

‌بنابرین‏ فروشنده در اینجا یک نوع تعهد به وسیله در مقابل خریداران می‌کند و هیچ تضمینی در این خصوص وجود ندارد .

گفتار دوم: تعهدات خریدار

بند اول: پرداخت ثمن معامله بر اساس قرارداد

با توجه به فلسفه پیدایش قراردادهای پیش فروش آپارتمان و عدم قدرت خرید نقدی توسط متقاضیان واحدهای مسکونی و اینکه سازنده در مراحل مختلف ساخت نیاز به تأمین سرمایه جهت صرف هزینه ها دارد، لذا انجام تعهد اصلی خریدار یعنی پرداخت بهای قراردادی به صورت اقساط می‌باشد.

البته میزان کل ثمن مورد معامله در قرارداد ذکر می‌شود و خریدار متعهد است در موعد مقرر و به تناسب پیشرفت عملیات ساخت مبالغ مورد توافق را پرداخت نماید .

آنچه که در این قراردادها معمول می‌باشد، آن است که خریدار به هنگام انعقاد قرارداد بایستی بخشی از ثمن مورد معامله را به عنوان « پیش پرداخت اولیه » به فروشنده پرداخت نماید .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




برای ورود به بحث، بخش آغازین تحقیق را به موضوع مبنایی و محوری تحقیق که «سهم» است، اختصاص می‌دهیم. به همین خاطر در این بخش با بررسی منابع و مراجع معتبر و مقررات حاکم بر سهم، ابتدا به تعریف خود «سهم» و آثار حقوقی و قانونی آن پرداخته و در فصل مستقل دیگری به ذکر انواع سهام پرداخته خواهد شد.

فصل نخست: تعریف سهم و آثار مترتب بر سهم

در این فصل ابتدا به تعریف «سهم» پرداخته می شود و پس از به دست آمدن تعریف مشخصی از آن به ذکر آثار حقوقی و قانونی مترتب بر سهم که حقوق و تعهدات حاصل از سهم را در بر می‌گیرد، می پردازیم. لذا مبحث اول این بخش به تعریف سهم و مبحث دوم آن به آثار مترتب بر آن اختصاص داده شده است.

مبحث نخست: تعریف سهام

«سهام» جمع مکسر واژه «سهم» است. در تعریفی که ماده ۲۴ لایحه اصلاحی قانون تجارت از «سهم» ارائه ‌کرده‌است، «سهم» حاصل تجزیه سرمایه شرکت های سهامی به اجزاء مساوی و مشخص است که هم مشخص کننده میزان مشارکت دارنده آن در سرمایه شرکت و هم تعیین کننده حدود مسئولیت وی در برابر شرکت و هم نمایانگر حقوق و اختیارات وی در شرکت است.

«ورقه سهم» هم سند متحد الشکلی تعریف شده که از طرف شرکت صادر می شود و معرف میزان سهمی است که صاحب آن از شرکت در اختیار دارد.

ماهیت حقوقی خاص و منحصر به فرد «سهام» شرکت های سهامی، مانع می شود تا به سادگی بتوان آن را حق مطلق سهام‌داران نسبت به شرکت فرض کرد و در دسته بندی های رایج راجع به «حق»، بتوان آن را در دسته «حقوق عینی» یا «حقوق دینی» مطلق قرار داد.[۱] بلکه به طوری که به آن پرداخته خواهد شد، تلقی صرف «حق» از «سهم» ، به «ورقه سهم» که سند مثبت «سهم» است، محدود می شود و به خود «سهم» که در واقع ترکیب و آمیزه ای از حق و تکلیف است، مربوط نمی شود.[۲]

در تعریف «ورقه سهم» ، ماده ۲۴ لایحه اصلاحی قانون تجارت «ورقه سهم» را سند مثبت حقوق و تکالیف صاحب «سهم» تعریف ‌کرده‌است.[۳] در عین حال ماده ۲۷ همان قانون نیز صدور «ورقه سهم» را به تادیه و تصفیه کامل مبلغ اسمی آن منوط ‌کرده‌است. ‌بنابرین‏ از آنجا که تنها تکلیف عمده سهامدار در قبال شرکت سهامی، به پرداخت مبلغ اسمی سهام تعهد شده وی محدود می شود و تا این مبلغ به طور کامل به حساب شرکت پرداخت نگردد، «ورقه سهم» در اختیار سهامدار قرار داده نمی شود و در چنین شرایطی طبق ماده ۲۴ لایحه اصلاحی صرفاً «گواهینامه موقت سهم» در اختیار سهامدار قرار می‌گیرد، ‌بنابرین‏ تعریف قانون‌گذار از «سهم» که در بردارنده حق و تکلیف سهامدار است، با «گواهی موقت سهم» سازگار تر خواهد بود تا با «ورقه سهم» که صدور آن به ایفاء کامل تعهد مالی سهامدار به شرکت منوط است.

به طوری که بیان شد؛ سرمایه شرکت در شرکت های تجاری بویژه شرکت های سهامی، از محل آورده های نقدی و غیر نقدی سرمایه گذاران تامین می شود و «سهم» نیز به طور مستقیم به سرمایه شرکت سهامی مربوط می شود و سرمایه گذار بر مبنای آورده مالی و یا تعهد به تامین آن است که در شرکت ذیسهم شناخته می شود و حسب شرایط «گواهی موقت سهم» و یا «ورقه سهم» در اختیار وی قرار داده می شود. از سوی دیگر قانون‌گذار نیز با توجه به اینکه در شرکت های سرمایه محور، سرمایه تنها منبع تامین دیون شرکت به حساب می‌آید، در مطابقت سرمایه اعلامی شرکت با آورده واقعی سرمایه گذاران توجه ویژه دارد. بر این اساس؛ هر آنچه که خارج از این چهار چوب قانونی و بدون مابه الازاء مالی از سرمایه، به عنوان سهم در اختیار اشخاص قرار داده شود را نمی توان «سهم» به مفهوم واقعی آن تلقی کرد. بر پایه همین استدلال اوراق و امتیازاتی که با عنوان «سهام موسس» و بدون مابه الازاء مالی و صرفاً در ازاء برخی خدمات و اعتبار حضور و …. در اختیار برخی موسسین قرار داده می شود، بواسطه اینکه در قبال صدور آن سرمایه ای به شرکت اختصاص نیافته را نمی توان در مفهوم واقعی «سهم» قرار داد.

در شرکت های سهامی، «تعهد» و «حقوق» و «اختیار» سهامدار بر پایه میزان سهم وی قرار داده شده است و تحصیل سود و تحمیل زیان به وی نیز بر همین اساس صورت خواهد پذیرفت. ‌بنابرین‏ اگر امکان مداخله سرمایه گذار در امور شرکت نیز بر همین مبنا قرار داده شود، منصفانه خواهد بود چرا که ایجاد تناسب میان ریسک و خطر پذیری سرمایه گذار با کنترل وی بر امور شرکت، منطقی ترین حقی است که در قبال سرمایه گذاری وی می توان به او عرضه کرد و این امر قاعده ای نیست که قانون‌گذار در وضع مقررات مربوط به شرکت های سرمایه ای، نسبت به آن بی توجه بوده باشد و یا مصلحتی را بر خلاف آن برتابد و یا آن را دستخوش مصلحتی دیگر قرار دهد.

مبحث دوم: آثار مترتب بر سهم

از آثار مترتب بر سهم؛ به دو دسته از امور می توان اشاره کرد. ابتدا تعهداتی که سهامدار به تبع سهام خود مقید به آن است. دوم حقوقی که سهامدار به سبب سهام خود، از آن منتفع خواهد شد. حقوق مربوط به سهام خود شامل دو دسته است. «حقوق مالی» و «غیر مالی» که به تبع سهم در اختیار سهامدار قرار داده می شود. لازم بذکر است که از حقوق غیر مالی سهم، با عنوان «اختیار» هم می توان یاد کرد.[۴]

بند نخست: تعهد مترتب بر سهم

به طوری که بیان شد؛ عمده ترین تعهد مترتب بر سهام شرکت های سهامی عام، علاوه بر التزام سهامدار به اساسنامه شرکت، تعهدی است که سهامدار به پرداخت وجه مورد تعهد سهم خود در برابر شرکت دارد.[۵] همان گونه که قبلاً بیان شد، تعهد سهامدار به پرداخت وجه مورد تعهد سهم، به «گواهی موقت سهم» مربوط می شود و به «برگه سهم» که صدور آن به تصفیه این وجوه منوط است، ارتباطی پیدا نمی کند.

نکته مهم در رابطه با ماهیت تعهد مربوط به سهم، انصراف آن از ضمانت اجراهای عمومی سایر تعهدات است. به طوری که؛ در عموم تعهدات مدیون در هر حال ملزم به اداء دین خود بوده و اموال وی وثیقه دین وی محسوب می شود و دائن استیفاء طلب توسط دائن در هر حال وجود دارد. اما در رابطه با تعهد و بدهی سهامدار بابت وجوه مورد تعهد سهام، قانون‌گذار از این قاعده پیروی نکرده و در مقررات ماده ۳۳ و ۳۵ لایحه اصلاحی قانون تجارت، در مطالبه دین موضوع این تعهد صرفاً به ارسال اخطار به سهامدار و تادیه آن در صورت تمکین سهامدار اکتفا کرده و در غیر اینصورت سهام سهامدار مدیون بفروش رسیده و از محل فروش آن مبلغ اسمی سهم که دین سهامدار محسوب می شود، تامین و تادیه می شود. و در این رابطه از سایر ضمانت اجراهای مربوط به استیفاء طلب و یا حتی الزام سهامدار به پرداخت وجه آن تبعیت نمی شود و صرفاً به سلب امکان رأی‌ برای این قبیل سهام اکتفاء شده است. [۶] ‌بنابرین‏ آن گونه که در سایر تعهدات مالی مقرر است، مفهوم تعهد در رابطه با تعهد موضوع سهام تعهد شده حاکم نخواهد بود.

بند دوم: حقوق مترتب بر سهام

حقوق مترتب بر سهام که هم برگه سهم و هم گواهی موقت سهم را در بر می‌گیرد، خود بر دو دسته تقسیم بندی شده که در ۲ قسمت مورد بررسی دقیق قرار می‌گیرد.

الف) حقوق مالی و حقوق غیر مالی مترتب بر سهام

در این قسمت ابتدا به حقوق مالی سهام و تفاوت های آن با سایر حقوق مالی و سپس به ذکر انواع سهام پرداخته می شود و سپس به حقوق غیر مالی سهام که از آن با عنوان اختیار نیز می توان یاد کرد، پرداخته می شود. اما موضوعی که در ارتباط بیشتری با موضوع این تحقیق است، راجع به حق رأی‌ سهام است که در زمره حقوق غیر مالی سهم قرار گرفته و به جهت اهمیت موضوع در یک بند مجزا به صورت دقیق تر به آن پرداخته خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]




روشن قانون مدنی از چند جهت قابل ایراد است با توجه به ماده ۱۰ و مواد ۱۸۳ به بعد قانون مدنی که ضمن آن قانون‌گذار تحت نفوذ فرانسه کوشیده است تا نظریه کلی عقد بنا نهد و از لفظیتی که در فقه برای انعقاد عقود وجود داشت صرفنظر کند و قصد رضا را عنصر اساسی عقد گرداند تدلیس نمی بایست در زمره خیارات ذکر شود اگر چه ضمانت اجرای آن فسخ عقد باشد باضافه تدلیس مانند اکثر خیارات دیگر , اختصاص به بیع ندارد و با توجه به حکم صریح خود قانون‌گذار در ماده ۴۵۶ قانون مدنی که مقرر می‌دارد تمام انواع خیارات در جمیع معاملات لازم ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر ثمن که عقود ذک شود این روش غیر منطقی با همه سپاسی که نویسندگان گرانقدر قانون مدنی ایران اساسی این دو نظام حقوقی در زمینه قراردادها ناشی شده است که اثر آن از سوئی ‌در مقررات کلی مواد ۱۸۳ به بعد و از سوی دیگر بخصوص در مقررات تفصیلی عقود معینه دیده می شود و آمیزه ای از مقررات ناظر بر قراردادها به دست می‌دهد که بیشتر صورت با همگذاری قواعد ناهمگن را دارد تا همگذاری آن ها در بوته نظمی تازه و همگن. بیشتر دانشمندان که به شرح قانون مدنی ایران پرداخته‌اند با توجه باین خصصیه قانون مدنی تدلیس را خارج ازحیطه قصد و رضا گرفته و همچنان که تقسیم بندی قانون مدنی ایجاب می کرده و در فقه شیعه معمول بوده است, از آن ضمن خیارات بحث کرده‌اند آقای دکتر امامی ذیل بحث از عقد لازم قابل فسخ پس از بیان عدم رضا ( در مور اکراه و فصولی ) اضافه می‌کنند ایراد نشود که ‌در مورد حق فسخ قانونی از قبیل عیب و تدلیس متضرر نیز رضای معتدل ندارد و در زمان عقد آگاه به حقیقت امر نبوده است و مانند مورد اکراه رضا معلول می‌باشد زیرا چنان که از مواد مربوط بفسخ و اقاله معلوم می شود قانون ایران به پیروی از قانون اسلام رضایی را که خالی از اکراه باشد مؤثر درایجاد عقد کافی برای انعقاد معامله می‌داند و در موارد خیارات رضای مذبور موجود است اما تحلیلی که حقوق اروپا از رضا می کند و عیب و تدلیس را موجب معلول نمودن آن می‌داند حقوقیین اسلام قرار نگرفته است…) نویسنده سپس به بیان تفاوت نتیجه عملی این دو روش در حقوق فرانسه و ایراد می پردازد.

جز آنچه در سایر جزئیات نیز قانون مدنی نقائصی دارد که از این پس بیان خواهد شد دراینجا کافی است به مقررات ماده ۴۴۸ اشاره کنیم که بموجب آن سقوط تمام یابعض از خیارات را می توان در ضمن عقد شرط نمود) با وجود اطلاق حکم این ماده نویسندگان گمان ندارد که بتوان آن را به کلیت ظاهریش گرفت و منجمله شرط اسقاط خیار تدلیس را معتبر شمرد. ولی چون این بحث از مرز بررسی کنونی خارج است بهمین اشاره از آن در می گذریم.

تدلیس گذشته از جنبه مدنی ممکن است مجازات جزائی نیز به بار آورد ولی حیطه بحث در این مقاله تدلیس در حقوق خصوصی است همچنین در حقوق فرانسه بین تدلیسی که در مرحله تعاقد می شود و تقلب و خدعه ای که پس از عقد انجام می‌گیرد تفاوت می‌گذارند تدلیس در مرحله تعاقد متوجه عمل حقوقی آتی یعنی عقدی است که در شرف وقوع است حال آنکه تقلب و خدعه پس از عقد به حق ثابتی لطمه می زند که قبلا به وجود آمده است

بخش سوم

تقسیم بحث

با توجه به آنچه تاکنون گفته شد در بررسی تطبیقی بنا گزیر باید روش معمول در یکی از نظامهای حقوقی تحت مطالعه را مبنای تقسیم بندی مطالب قرارداد و قواعد بقیه نظامها را در قالب این تقسیم بندی سنجید. از آنجا که تدلیس در حقوق فرانسه از هر سه نظام مورد بحث دیگر جامعیت بیشتری دارد و نیز در نوشته های حقوقی به تفکیک اجرا تدلیس توجه دقیقتری می شود در این مقاله حقوق فرانسه را ماخذ قرار می‌دهیم و احکام مربوط به تدلیس در سایر نظامهای حقوقی را همراه با آنچه در هر یک از این نظامهای سه گانه چه از حیث مفهوم و چه از حیث کاربرد مفاهیم با احکام حقوق فرانسه قابل قیاس است یکجا گرد می آوریم. در عین حال تذکر می‌دهیم که تقسیم بندی مطالب در این مقاله بنابه ماهیت این بررسی وجوهی خاص خو و مستقل دارد. [۱۴]

در شرح جنبه‌های حقوقی تدلیس پس از تعریف مفهوم آن و می توان یکی از دو راه را برگزید: یا ابتدا تحت عنوان شرایط تدلیس آنچه را درهر نظام حقوقی برای تحقق مفهوم تدلیس لازم است بیان داشت و سپس بذکر اثر حقوقی تدلیس از حیث ضمانت اجرای احکام آن پرداخت با آنکه بجای انتخاب عنوان کلی شرایط عناصر تدلیس را از هم جدا کرد و سپس ضمانت اجرای آن را گفت شاید روش اول دقیقتر باشد زیرا تقکیک شرایط تدلیس به عنصر مادی و عنصر روانی یا معنوی چنان که خواهیم دید برخلاف آنچه ممکن است ابتدا بذهن آید در برخی از موارد دشوار می‌گردد بدان گونه که می توان از قاعده ای هم زیر عنوان عنصر مادی و هم زیر عنوان عنصر روانی سخن گفت با این همه چون به طور کلی توجه باین دو عنصر معمول است, در بحث از تدلیس نیز به تفکیک عناصر مادی و روانی آن می پردازیم در اینجا کافی است تذکر دهیم که عنصر مادی تدلیس اعمال خارجی است که سبب تحقق آن می شود و ممکن است کردار یا گفتار باشد و در زیر این عنصر باید به اثر سکوت نیز توجه شود که خود شامل بحثی از وظیفه افشای بعض از اطلاعات در موارد خاص می شود. عنصر روانی تدلیس صورت درونی عنصر مادی است و زیر آن باید از قصد تدلیس کننده و اثر تدلیس در مدلس گفتگو کرد. [۱۵]

فصل سوم

بحث پیرامون تدلیس در حقوق ایران

بخش اول:

بحثی پیرامون موضوعات مختلف تدلیس در حقوق ایران

چهار عنوان کلی از این پس خواهیم داشت جایگاه تدلیس، عنصر مادی, عنصر روانی و اثر حقوقی یا ضمانت اجرا.

مبحث اول

جایگاه تدلیس

درحقوق فرانسه قانون مدنی ۱۸۰۴ تدلیس مستقیماً تعریف نمی کند ولی ماده ۱۱۱۶ به طور ضمنی تعریفی اگر چه ناقص از آن به دست می‌دهد بنا به آنچه از این ماده استنباط می شودتدلیسی که از لحاظ حقوقی مؤثر باشد هنگامی تحقق می پذیرد که یکی از طرفین عقد عملیات متقلبانه ای انجام دهد که واضح باشد اگر اینگونه عملیات نمی بود طرف دیگر عقد را منعقد نمی ساخت. این ماده رابطه بین تدلیس و اشتباه را ‌به روشنی نشان می‌دهد زیرا رضای مدلس , مانند رضای مشتبه ناشی از تصور غلط است منتهی تصور غلطی که برخلاف مورد اشتباه شخصی نیست و از عمل دیگر حاصل می شود فائده استدلال تدلیس از اشتباه در نظریه عیب رضا حمایت بیشتری که قانوناً از مدلس در مقایسه با مشتبه می شود مثلاً در برخی از موارد که تصور غلط ناشی از اشتباه تاثیری در عقد نمیگذارد اگر این تصور نتیجه تدلیس طرف دیگر باشد به مدلس حق فسخ می‌دهد باضافه وقوه تدلیس را که در عنصر مادی خود واقعیت خارجی دارد بسیار آسانتر از صرف اشتباه که جنبه روانی دارد می توان اثبات کرد. [۱۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ق.ظ ]