هر چند کار می‌تواند خطرات بدنی و روانی برای انسان در بر داشته باشد اما حرفه هر کسی به هر فرد دیگری نشان می‌دهد که او ” کیست” زیرا شغل شرایطی فراهم می آورد که در آن شغل مهارت‌های جدیدی را کسب کرده و آموزش می‌بیند، با چالش‌های جدیدی مواجه و آن ها را حل می‌کند، نیاز تعلق ارضاء شده و پاداش اجتماعی دریافت می‌دارد، احساس می‌کند جزء گروهی محسوب می‌شود، فرصت دوست یابی پیدا کرده و روابط اجتماعیش گسترش می‌یابد.

معمولاًاکثر مردم چیزهایی بیشتر از پول از شغل خود به دست می آورند و به اندازه کافی احساس خوشبختی خواهند کرد. زیرا مشاهده شده کسانی که ثروت زیادی را یا از طریق شرکت در قرعه کشی و یا ارث به دست آورده اند و علی‌رغم بی نیازی به پول اما کار می‌کنند چون انسان‌ها در سازمان‌ها فقط در پی بهبود درآمد اقتصادی نیستند بلکه به دنبال امنیت عاطفی، حرمت ذات، شادکامی، احساس خشنودی شخصی و کمال می‌باشند.

هویت شغل، بخش مهمی از مجوعه هویت غالب افراد اعم از پیر و جوان را شکل می‌دهد. داشتن شغلی که ارزش اجتماعی داشته باشد و به خوبی از عهده آن بر آمدن، عزت نفس را زیاد می‌کند و به ایجاد احساس ایمنی و هویت با ثبات کمک می کند و بر عکس اگر جامعه به افرادش بگوید که به آن ها نیازی ندارند و اشتغال امکان پذیر نباشد(که اغلب افراد شاغل و حتی جوانان جویای کار امروز این پیام را دریافت می‌کنند) در آنان احساس تردید و سرخوردگی به وجود می‌آید و دچار کمی عزت نفس می‌شوند که احتمال دارد این افراد دچار سردرگمی در هویت و حتی در بعضی موارد بزهکاری شوند و هویتی منفی پیدا کنند(علیخانی،۲۰۰۲).

در ارتباط با موضوع مهم و حیاتی هویت در انسان، اریک اریکسون، روان شناس برجسته، زندگی انسان را به هشت مرحله رشدی تقسیم ‌کرده‌است عقیده دارد که در مرحله هشتم که مرحله کمال و مصادف با سن پیری و بازنشستگی است، شخص ممکن است حالت و احساس تمامیت و کمال داشته باشد یا ناامید گردد. در واقع یک حالت متضاد در این دوره به شخص دست می‌دهد که با توجه به گذشته و حال، مجبورمی شود یکی از این دو حالت را انتخاب کند. کسانی که خود آنان به حد کمال رشد کرده و احساس معنا و نظم در زندگی می‌کنند و از کارهایی که در زندگی کرده‌اند احساس رضایت دارند، در این مرحله خود را بخشی از فرهنگ یا جهانی بزرگتر می‌داند و بقیه عمر خویش را ضمن خوشرویی و ارتباط برقرار کردن با جوان ترها به انتقال تجربیات و دانش خود می پردازد و از این کار نیز احساس رضایت می‌کند و چنین فردی از بازنشستگی لذت می‌برد. اما برعکس کسانی که با توجه به گذشته و حال دچار یأس و ناامیدی شده و خود و دیگران را سرزنش می‌کنند، در دوران بازنشستگی نیز نه تنها از زندگی لذت نمی برند بلکه دچار هیجانات منفی شده و استرس را تجربه می‌کنند و از مرگ می ترسند ‌بنابرین‏ سعی می‌کنند به نوعی یا بازنشسته نشوند و اصرار به کار داشته باشند و یا دچار مشکلات جسمی- روانی خواهند شد.

از طرفی دیگر تحقیقات جدید حاکی از آن است که افرادی که در کار خود دیر بازنشسته می‌شوند بیشتر از افراد دیگر مبتلا به بیماری‌های قلبی می‌گردند. تحیقات دانشگاه یاله روی ۴۳۰۱ نفر بین سنین ۵۱ تا ۶۱ سال نشان می‌دهد که دیر رها کردن شغل و فعالیت‌های شغلی، استرس و فشار زیادی را به اشخاص وارد می‌سازد (بزرگمهری،۲۰۰۷).

و حال گذری داشته باشیم به دوران سالمندی که بازنشستگی در آن دوره اتفاق می افتد. در جهان امروز، سالمندی مفهوم انفرادی و انتزاعی خود را از دست داده و مفاهیم سیاسی، اقتصادی و جمعیتی پیدا ‌کرده‌است. جمعیت شناسان، گروه اصلی جمعیت را به سه دسته تقسیم می‌کنند- جمعیت غیر فعال و غیر مولد که از تولد تا ۱۵ سالگی را شامل می شود.جمعیت فعال و مولد که ۱۶ تا ۶۴ سالگی را در بر می‌گیرد و جمعیت سالخورده که شامل انسان‌های ۶۵ ساله به بالا هستند.

بازﻧﺸﺴﺘﮕﻲ و ﺳﺎﻟﻤﻨﺪی اﻏﻠﺐ ﭘﺪﻳﺪه ﻫﺎی ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﺮﺗﺒﻄـﻲ ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ در ﻳﻚ ﺗﻘﺎرن زﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻲ آﻳﻨﺪ. ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻧﻲ ﺳﺎده ﺗﺮ، اﻏﻠﺐ اﻓﺮاد در دوره ی ﭘﺎﻳﺎﻧﻲ ﻣﻴﺎﻧﺴﺎﻟﻲ و آﻏﺎز دوره ی ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪی، ﭘﺲ از ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺗﻼش و ﻛﻮﺷـﺶ، ﺑـﻮﻳﮋه در ﻣـﺸﺎﻏﻞ ﻏﻴـﺮآزاد، ﻛـﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻓﺮد در اﺳﺘﺨﺪام ﻳﻚ ﻧﻬﺎد ﻳﺎ ﺳﺎزﻣﺎن ﻛـﺎری ﺑـﻮده، ﺑﻮﻗـﻮع ﻣﻲ ﭘﻴﻮﻧﺪد(دیجرنس،۲۰۰۶)، ﺗﻘﺎرن اﻳﻦ دو ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ، ﻋﻠﻴـﺮﻏﻢ اﻳﻨﻜـﻪ ﻧـﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﻪ، وﻟﻲ ﺑﺮای ﺑـﺴﻴﺎری از آﻧﻬـﺎ ﻫﻤـﺮاه ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﺗﺤﻮﻻﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در اﺑﻌﺎد رواﻧﻲ و ﺟﺴﻤﻲ ﺑـﺮ ای آﻧﻬـﺎ اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ. ﺑﺮاﺳﺎس ﮔـﺰارش ﻋﻠﻴﺨـﺎﻧﻲ در ﻛﻠﻴـﻪ ﺗﻌـﺎرﻳﻔﻲ ﻛـﻪ ﺗﺎﻛﻨﻮن از ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ اراﺋﻪ ﺷﺪه، ﭼﻨـﺪ وﺟـﻪ ﻣـﺸﺨﺺ ﻋﻤـﻮﻣﻲ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮح دﻳﺪه ﻣـﻲ ﺷـﻮد : ۱- اﺣـﺮاز ﺷـﺮاﻳﻂ ﺳـﻨﻲ، ۲- اﺣـﺮاز ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻌﻴﻦ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺪﻣﺖ، ۳- ﺟﻨﺒﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ، ۴- ﺟﻨﺒﻪ ﺗﺄﻳﻴﺪی از ﺳﻮی ﻣﺮاﺟﻊ ﺻﻼﺣﻴﺖ دار و ۵- ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﺪت زﻣﺎن ﺑﺮﺧﻮرداری از ﺣﻘﻮق و ﻣﺰاﻳﺎی ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ(علیخانی،۲۰۰۲).

‌بنابرین‏ در ﺗﻌﺮﻳﻔﻲ ﺳﺎده ﻣﻲ ﺗـﻮان ﮔﻔـﺖ، ﺑﺎزﻧﺸـﺴﺘﮕﻲ وﺿـﻌﻴﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﻓﺮد ﺑﺪﻟﻴﻞ ﺷﺮاﻳﻂ ﺳﻨﻲ و ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺪﻣﺘﻲ ﺧـﻮد و ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻗﺎﻧﻮن ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ ﻣﻮرد ﺗﺄﻳﻴـﺪ ﻣﺮاﺟـﻊ ﺻـﻼﺣﻴﺖ دار، از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺷﻐﻠﻲ رﺳـﻤﻲ ﺧـﻮد ﺑـﺮ ﭘﺎﻳـﻪ ﺣﻘـﻮق و ﻣﺰاﻳـﺎ ﻣـﺸﺨﺺ ﻛﻨــﺎرهﮔﻴــﺮی ﻣـﻲﻛﻨــﺪ(بزرگمهری،۲۰۰۷)، ﺑﺮاﺳــﺎس ﺷــﻮاﻫﺪ و ﻗــﺮاﺋﻦ ﻣﻮﺟــﻮد، ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ از ﻟﺤﺎظ ﺗﺒﻌﺎت و ﻣﺸﺨﺼﻪ ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد، ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﻳﻚ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑـﺮ ﻣﺸﺨـﺼﻪ ﻫـﺎی رواﻧـﻲ ـ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ، ﺷـﺎﻣﻞ آﻣﺎدﮔﻲ رواﻧﻲ ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻗﺒﻞ از ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ، ﻫﻨﮕﺎم ﺑﺎزﻧﺸﺴﺘﮕﻲ و ﺑﻌﺪ از ﺑﺎزﻧﺸـﺴﺘﮕﻲ ﺑﻮﻗـﻮع ﻣـﻲ ﭘﻴﻮﻧـﺪد(ژان،۲۰۰۹).

۸-۲ بازنشستگی و سلامت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...