مقاله های علمی- دانشگاهی – ۲-۱ سؤالهای پژوهش[۱] – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
از همین رو با توجه به اهمیت رضایت زناشویی و نقشی که طرحوارههای ناسازگار اولیه در کیفیت روابط زناشویی زوجین دارد، این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که آیا مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی می تواند فعالیت طرحوارههای ناسازگار اولیه را کاهش و رضایت زناشویی را افزایش دهد؟
۲-۱ سؤالهای پژوهش[۱]
سؤال اول: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره محرومیت هیجانی اثربخش است؟
سؤال دوم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره وابستگی/ بیکفایتی اثربخش است؟
سؤال سوم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره بازداری هیجانی اثربخش است؟
سؤال چهارم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره بی اعتمادی/ بدرفتاری اثربخش است؟
سؤال پنجم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره رهاشدگی/ بیثباتی اثربخش است؟
سؤال ششم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره ایثار اثربخش است؟
سؤال هفتم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر فعالیت طرحواره معیارهای سرسختانه/ عیبجویی افراطی اثربخش است؟
سؤال هشتم: آیا اجرای مرحله سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی بر رضایت زناشویی اثربخش است؟
۳-۱ تعریف متغیرهای پژوهش
۱-۳-۱ سنجش و آموزش رویکرد طرحواره درمانی
رویکرد طرحواره درمانی دارای دو مرحله است که مرحله اول آن سنجش و آموزش است. در این مرحله مدل طرحواره را به بیماران آموزش می دهند و بیماران یاد می گیرند سبکهای مقابلهای ناکارآمد خود را بشناسند و ببینند چگونه پاسخهای مقابلهایشان باعث تداوم طرحوارههای آنها میشوند. سنجش یک فرایند چندبعدی است که شامل مصاحبه درباره تاریخچه زندگی، تکمیل پرسشنامه های طرحواره، تکالیف خود – بازنگری و تمرینهای تصویرسازی ذهنی است (یانگ، ۲۰۰۳).
۲-۳-۱ طرحوارههای ناسازگار اولیه
تعریف نظری: طرحوارههای ناسازگار، الگوهای هیجانی و شناختی خود آسیبرسان در فرد هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته و در مسیر زندگی تکرار میشوند (یانگ و همکاران، ۱۳۸۹). طرحوارههای ناسازگار اولیه باورهای هستهای (پیش فرضهای غیرشرطی) در مورد خود و دیگران را بازنمایی کرده و پردازش اطلاعات بیرونی را به مسیری ناکارآمد منحرف میکنند. بنابرین، روابط بین فردی و ادراک از خود را تحت تأثیر قرار می دهند (نوعی، اصغرنژادفرید، فتی و عاشوری، ۱۳۸۹).
تعریف عملیاتی: نمرهای که فرد در پرسشنامه طرحواره یانگ در طرحوارههای ناسازگار اولیه کسب کند.
۳-۳-۱ رضایت زناشویی
تعریف نظری: الیس[۲] (۱۹۹۲؛ نقل در سلیمی، آزادمرزآبادی، امیری و تقوی، ۱۳۸۷) رضایت زناشویی را ناشی از احساسات مرتبط با خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر میداند. رضایت زناشویی یعنی انطباق بین انتظاراتی که فرد از زندگی زناشویی دارد و آنچه در زندگی خود تجربه می کند (مادنز[۳]، ۱۹۸۱؛ نقل در قربانعلیپور، فراهانی، برجعلی و مقدس، ۱۳۸۷).
تعریف عملیاتی: نمرهای است که فرد از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ کسب می کند.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۱-۲ تاریخچه سازه طرحواره
کلمه «طرحواره» در حوزه های پژوهشی مختلفی بهکار برده شده است. طرحواره به طور کلی، بهعنوان ساختار، غالب یا چهارچوب تعریف می شود. طرحواره در نظام فلسفی کانت، درک و دریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه تعریف می شود. این واژه همچنین در نظریه ریاضی مجموعهها، هندسه جبری، آموزش، تحلیل ادبی و برنامه ریزی کامپیوتری نیز بهکار برده شده است. واژه طرحواره در روانشناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی، تاریخچهای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی، طرحواره را به صورت غالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل میگیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این، ادراک از طریق طرحواره، واسطهمندی می شود و پاسخهای افراد نیز توسط طرحواره جهت پیدا میکنند (یانگ[۴]، کلوسکو[۵] و ویشار[۶]، ۱۳۸۹).
طرحواره، بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایزکننده یک واقعه است. بهعبارت دیگر، طرحی کلی از عناصر برجسته یک واقعه را طرحواره میگویند (یانگ و همکاران، ۱۳۸۹). طرحوارهها را میتوان ساختارهایی برای بازیابی مفاهیم کلی ذخیره شده در حافظه یا مجموعه سازمان یافتهای از اطلاعات، باورها و فرضها دانست (عارفنیا، سرندی و یوسفی، ۱۳۹۱). در روانشناسی، احتمالا این واژه بیشتر با کارهای پیاژه تداعی می شود، چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرحوارهها بحث کردهاست (یانگ و همکاران، ۱۳۸۹). پیاژه در سال ۱۹۵۴ و بالبی در سال ۱۹۶۹ بیان کردند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدلهایی در درون سازمان شناختی فرد به نام طرحواره می شود. این طرحوارهها در زندگی فرد بهعنوان عدسیهایی عمل میکنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل می دهند (گانتی[۷]، ۲۰۰۸).
در حوزه رشد شناختی طرحواره بهعنوان نقشه انتزاعی شناختی در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است (یانگ و همکاران، ۱۳۸۹). در رویکرد شناختی طرحواره مفهومی است که به بررسی این نکته می پردازد که ما چگونه میاندیشیم، درک و پردازش میکنیم و چگونه اطلاعات را به یاد میآوریم. طرحواره چارچوب شناخت عامی است که فرد درباره یک موضوع خاص دارد. طرحواره به ادراک سازمان و جهت میبخشد ( رضایی، حسینزاده، دولتشاهی، مصافی و جعفری، ۱۳۹۰). بنابرین ما به یک طرحواره زبانی برای فهم یک جمله و به یک طرحواره فرهنگی برای تفسیر یک افسانه نیاز داریم. ژرفترین ساختارهای شناختی، طرحوارهها هستند (سویتزر[۸]، ۲۰۰۶؛ نقل در سلمانپور، فرید، سلمانپور و قاسمزاده، ۱۳۹۳). طرحوارهها در رویارویی با محرکهای جدید بر پایه ساختار پیشین خود، اطلاعات بهدست آمده را غربال، رمزگردانی و ارزیابی میکنند و بدین ترتیب بر نوع نگرش افراد نسبت به خود و جهان پیرامونشان تأثیر میگذارند (جاگوین[۹]، ۱۹۹۷؛ نقل در سلمانپور و همکاران، ۱۳۹۳).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 11:28:00 ق.ظ ]
|