۱۰-صفات شخصیت و ابعاد دلبستگی در پیش‌بینی راهبردهای منفی تنظیم هیجان دانش آموزان نقش دارند.

۱-۷- تعاریف مفهومی و عملی متغیر ها

۱-۷-۱-تعریف مفهومی صفات شخصیت:

ویژگی های شخصیتی بیانگر آن دسته از ویژگی های فردی است که الگو های ثابت رفتاری فرد را نشان می‌دهد (پروین[۶۰]، ۱۳۸۹). بر این اساس می توان با توجه به شخصیت افراد، چگونگی واکنش آن ها را در موقعیت های مختلف پیش‌بینی کرد. به عبارت دیگر، شخصیت الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایش ها یا ویژگی هایی است که تا اندازه ای به رفتار ا فراد دوام می بخشد (فیست و فیست[۶۱]، ۱۳۸۶).


۱-۷-۲- تعریف عملیاتی صفات شخصیت:

در این پژوهش منظور از ویژگی‌های شخصیتی یا صفات شخصیت، نمره‌ای است که آزمودنی‌ها در پنج ویژگی شخصیتی ( روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و وظیفه‎شناسی به دست می آورند و به وسیله فرم کوتاه پرسشنامه NEO (60 سوالی ) سنجیده می‎شود.

۱-۷-۳-تعریف مفهومی سبک های دلبستگی:

بر من و اسپر لینگ[۶۲] (۱۹۹۴)، دلبستگی بزرگسال را اینگونه تعریف کرده‌اند : تمایل پایدار فرد برای حفظ مجاورت و تماس با یک فرد یا تعدادی افراد معین که می‌توانند برای آرامش و امنیت جسمانی و روانی فرد امکانات ذهنی فراهم سازند (به نقل از برقیان، ۱۳۹۱).


۱-۷-۴- تعریف عملیاتی سبک های دلبستگی:

سبک های دلبستگی در این پژوهش توسط مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS)[63] به صورت پرسشنامه بررسی می شود که توسط کولینز ورید[۶۴] (۱۹۹۰) تهیه شده است . افراد بر اساس این پرسشنامه می‌توانند دلبستگی ایمن یا نا ایمن داشته باشند.

۱-۷-۵- تعریف مفهومی راهبرد های تنظیم شناختی هیجان:

تنظیم هیجان به شیوه شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان اشاره دارد (اوکسنر[۶۵] و گراس، ۲۰۰۴). به عبارت دیگر تنظیم هیجان فرآیندی است که از طریق آن افراد هیجان های خود را به صورت هشیار یا ناهشیار تعدیل می‌کنند (بارق و ویلیامز[۶۶]، ۲۰۰۷).

۱-۷-۶- تعریف عملیاتی راهبرد های تنظیم شناختی هیجان :

راهبرد های مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در پژوهش حاضر از مجموع نمره ای که هر فرد در پاسخ به خرده مقیاس های پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)[67] گارنفسکی و کرایچ به دست می آورد، محاسبه می شود.

فصل دوم:

پیشینه پژوهش

۲-۱- مقدمه

در این فصل به منظور تبیین حقایق و مشاهدات مربوط به موضوع پژوهش، دیدگاه‌ها و نظریه های دانشمندان در خصوص تنظیم هیجان، صفات شخصیت، سبک‌ها و ابعاد دلبستگی مرور گردیده و در ادامه به بررسی پیشینه پژوهشی در رابطه با سه متغیر یادشده پرداخته شده است.

۲-۲- پیشینه نظری

۲-۲-۱- تنظیم هیجان

در این بخش مباحث مربوط به تنظیم هیجان مطرح گردیده است.

۲-۲-۱-۱- مبانی هیجان

سال ها پژوهش ، به وضوح بر نقش مهم هیجان ها در بسیاری از جنبه‌های زندگی روزانه و هم چنین تأثیر آن ها در سازگاری با فشار ها و بحران های زندگی صحه گذاشته است. اساساً، هیجان‌آموزش‌ها واکنش های زیست شناختی هستند که زمانی برانگیخته می‌شوند که فرد موقعیت را حاوی چالش‌آموزش‌ها یا فرصت های مهم ارزیابی می‌کند و پاسخدهی وی را در برابر رویداد های محیطی عمده منسجم می‎سازد (گراس و مونیاس[۶۸]، ۱۹۹۵). از دیدگاه تکاملی هیجانات میراثی است که از انسان های نخستین برای ما باقی مانده است و بدین خاطر هم چنان در گونه ی بشر باقی می ماند که دارای کارکرد است . هیجانات به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم با مشکلات و فرصت هایی که در زندگی با آن روبه رو می‌شویم سازگارانه پاسخ دهیم (لوینسون[۶۹]،۱۹۹۴؛ به نقل از حسین چاری، ۱۳۸۹) . دیدگاه های کارکردی اخیر تأکید دارند که هیجانات نقش مهمی را در آماده سازی فرد برای ارائه واکنش های رفتاری، حرکتی و فیزیولوژیکی، در تسهیل کردن فرایند تصمیم گیری در برابر مسائل و مشکلات زندگی، در ارتقا دادن توان حافظه برای ثبت رویداد های مهم و در تسهیل روابط بین فردی ایفا می‌کنند . ولی متأسفانه ‌در مورد طبیعت هیجان اتفاق نظر وجود ندارد (گراس، ۲۰۰۸؛ به نقل از اعظمی، ۱۳۹۲). به طور کلی هیجانات هم می‌توانند در زندگی به ما کمک کنند و هم می‎توانند به ما آسیب برسانند . زمانی یک هیجان مشکل آفرین و آسیب زا می شود که به سبکی غلط ابراز شود، در بافتی نا متناسب رخ دهد، خیلی شدید باشد و زیاد به طول بیانجامد (ورنر[۷۰] و گراس، ۲۰۱۰).

۲-۲-۱-۲- تعاریف هیجان و نظریات مرتبط با آن

ارائه تعریفی از هیجانات تا حد زیادی سخت است، زیرا می توان هیجان را به دامنه وسیعی از پاسخ ها اطلاق کرد. برای مثال ناراحت شدن از دست استاد، کلافگی ناشی از ترافیک، لذت بردن از قدم زدن در پارک، ترس از یک نمره بد، احساس گناه بخاطر عمل نکردن به گفته های والدین و … را می توان به عنوان هیجان در نظر گرفت . این هیجانات در چند بعد قابل بررسی هستند. شدید یا ملایمند، مثبت یا منفی اند، عام یا خاص اند، کوتاه مدت یا بلند مدت اند، اولیه اند یا ثانویه (یعنی هیجانی که در واکنش به یک پاسخ هیجانی ایجاد می شود) (گراس و تامپسون، ۲۰۰۷ ).

افلاطون معتقد بود که هیجان‌ها همانند دارویی هستند که عقلانیت را مختل می‌سازند . این عدم اطمینان در دوره رواقیون نیز مطرح بود که هیجان‌ها بیماری روح است ادامه یافت. مطالعه نوین هیجان ها با داروین[۷۱] شروع شد که در کارش این روش فکری را دنبال کرد . او متوجه شباهت هایی میان تظاهرات احساسی در انسان و دیگر حیوانات و نیز میان افراد بالغ و کودکان شد . او مشاهده کرد که این تظاهرات خواه ذره ای استفاده داشته باشد یا نه روی می‌دهند، او آنگاه توانست استدلال کند که این تظاهرات وقتی در انسان بالغ پدید می‌آید، انعکاسی از تاریخچه تعاملی و سابقه ی تحول ما از دوران کودکی است. به دنبال داروین، ویلیام جیمز[۷۲] مطرح ساخت که هیجان ها عبارتند از ادراک رویداد های بدن و والتر کنن[۷۳] مطرح کرد که آن ها فوران تکانه های مربوط به بخش های پایینی و غیر عقلانی مغز هستند . چنین پیشنهاداتی روند کلی نظریه سازی روانشناسی ‌در مورد هیجان‌آموزش‌ها را تشکیل می‌داد. سنت فکری دیگری درباره ی هیجان‌ها در تاریخ نظریات روانشناسی غرب وجود داشته است. این سنت با ارسطو شروع شد که مطرح کرد که هیجان‌ها بر داوری های شناختی مبتنی اند. او از اصطلاحات مربوط به هیجان‌ها تجزیه و تحلیلی مؤلفه ای به دست داد. ‌بنابرین‏، برای نمونه، او خشم را به عنوان حالتی پدید آمده در نتیجه ی این باور که فردی مورد اهانت قرار گرفته است تحلیل کرد. این شیوه ی تجزیه و تحلیل معنای اصطلاحات مربوط به هیجان از طرف اسپینوزا[۷۴] دنبال شد (آیزنک[۷۵]، ۱۹۹۲؛ به نقل از محمدی، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...