در کشور ایران نیز علی‌رغم آنکه از زمان محمدبن زکریای رازی و بعد، ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آن ها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می‌کردند، ولی به طور رسمی در سال ۱۳۳۶ برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل گردید. اگرچه از سال ۱۳۱۹ تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی، در کشور، موضوع بهداشت روان به منزله جزء نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور، مورد توجه قرار دارد.

یکی از محورهای ارزیابی سلامت جوامع مختلف ،بهداشت روانی آن جامعه است.سلامت روانی ،نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می‌کند و از آن جایی که دانشجویان از اقشار برگزیده جامعه و از سازندگان فردای هر کشور می‌باشند ‌بنابرین‏ سلامت روانی آنان از اهمیت ویژه ای در یادگیری و افزایش آگاهی علمی برخوردار است(دادخواه ۱۳۸۵). از ضروریات اساسی زندگی دانشجویی که توجه به آن در رشد و توسعه جامعه اثر مستقیمی دارد و پرداختن به آن شرط اساسی در بهره وری بهینه از نیروهای کارآمد و تحصیل کرده می‌باشد ،بهداشت روانی دانشجویان است.دوران دانشجویی به دلایلی از جمله میل به تفریحات متعدد اجتماعی در مقابل تمایل به درس خواندن ،احتیاج به پیشرفت در دروس در برابر احساس بی کفایتی ،ترس از ابراز شخصیت در برابر میل به خودنمایی ،میل به ازدواج در برابر موانع ،ارتباط با جنس مخالف ،تنفر از دیگران در برابر ناتوانی در بروز احساسات خود و مشکلات اقتصادی که مانع رسیدن به هدف ها ی هنریاست ؛دوره خاصی از زندگی تلقی می شود(ادهم ،سالم صافی،امیری ،دادخواه ،علی محمدی،مظفری،ستاری و رادیشان،۱۳۸۷).

سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۸ ابعاد سه گانه سلامتی ،یعنی رفاه کامل جسمی ،روانی و اجنماعی را مطرح ‌کرده‌است .که هر سه بعد لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند. به خاطر اهمیت مسئله ،بهداشت جهانی سال ۲۰۰۱ را به عنوان سال بهداشت روانی اختصاص داده است. و در این سال تمام ملل جهان این وظیفه را به عهده داشتند که سطح بهداشت روان خود ،خانواده و جامعه شان را ارتقا دهند(شاه محمدی ،۱۳۷۹).از سوی دیگر تلویحاَّ چنین معلوم است که سلامت روانی را می توان عکس بیماری عکس بیماری روانی تعریف نمود.با چنین فرضی فقدان پسیکولوژی معادل رفتار بهنجار شمرده می شد.اخیراً تردیدهایی ‌در مورد مفید بودن این فرض ابراز شده و ارائه مفاهیم و تعاریف دقیق تری برای سلامت روانی و بهنجاری اهمیت فزاینده ای یافته است .روان پزشکان با بیرون آمدن از مطب ها و ورود به اجتماع با گروه هایی از جمعیت مواجه شده اند که قبلا آن را ندیده بودند(سادوک ،۱۹۸۸).در همین رابطه بررسی بهداشت روانی دانشجویان به عنوان آینده سازان این مملکت از جایگاه والایی برخوردار است چرا که با ارتقای بهداشت روانی دانشجویان می توان انتظار داشت که در عرصه های علم و ادب گام های مؤثری بردارند .

سلامت جسم و روان تواما یکی از اساسی ترین نیازهای بشر می‌باشد.همان‌ طور که سلامت جسمی برای انسان لازم است و باعث تداوم زندگی شخص می شود ،سلامت روان نیز یکی از نیازهای حیاتی انسان می‌باشد .اگر عقل سالم در بدن سالم است ،اگر تن آدمی به خستگی نااستوار می‌گردد و کسالت نصیب انسان می‌سازد ،روان آدمی نیز اوقات بسیاری در برابرمصائب ،‌ناروایی ها،نابهنجاریهای اجتماعی ،خستگی های ناشی از زندگی ماشینی شتاب زده ،تبعیض ها ،بهتان ها و…پریشان می‌گردد.انسان همچون طفلی ناآرام به دنبال آن می گرددتاخسته و روح پریشان خویش را به آرامش برساند(مقیمی ،۱۳۸۲)

یکی از ‌هدف‌های‌ پیگیر روانشناسی نیز بررسی ماهیت رفتار انسان است .به طور کلی هر موجود زنده ای جز از راه شناخت رفتار در موقعیتهای مختلف شناخته نمی شود .چون آدمی مخلوق انگیز ها ،کششها و احساس های هوشیار و همچنین استعدادها و امکانات فطری خویش است .‌بنابرین‏ رفتار انسان هنگامی بهنجار است که موازنه یا تعادلی میان این عوامل برقرارگردد.در واقع تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیک دارند که هر دگرگونی در یک ،موجب دگرگونی در دیگری می شود.از سوئی ،وقتی شخصی گرفتار بیماری مزمن است ممکن است چنان بر اعصاب و عوامل انگیزشی او فشار و تنش وارد گردد که رفتار و کردارش به وضع نابهنجار درآید ،و نشانه های بیماری روانی مانند نوروز و پسیکوز در او نمایان گردد؛از سوی دیگر اختلال و بیماری روانی ممکن است چنان تاثیر نامطلوبی در تن به وجود آورد که دستگاه‌ها و اعضاء دیگر تن نتواند وظائف خود را به خوبی انجام دهند و در نتیجه عوارض و اختلال های بدنی پدید آید .اکثر ناسازگاهری های فکری ،عاطفی و اجتماعی براثر همین ناراحتی های بدنی روانی به گونه ای متقابل ایجاد می‌گردد.بهداشت روانی تنها به درمان محدود نمی شود،بلکه وظیفه اصلی آن پیشگیری از بروز بیماری های روانی است و تا زمینه‌های ایجاد این بیماری ها روشن نگردد نمی توان به اهمیت بهداشت روانی پی برد(اطیایی،۱۳۸۱).

کوریسنی (۲۰۰۲)بهزیستی را در حالت تهی از خوب بودن که شامل شادمانی ،عزت نفس و رضایت زندگی است تعریف ‌کرده‌است ،او معتقد است که سلامت روان حالتی از ذهن است که به وسیله بهزیستی هیجانی،رهایی نسبی از اضطراب ونشانه های ناتوان کننده و ظرفیتی برای ساختن روابط سازنده و انطباق با درخواست های معمول و استرس های زندگی مشخص می شود.

کریتس(۲۰۰۰)سلامت روانی را در حالت کامل بهزیستی جسمانی ،روانی و اجتماعی می‌داند و صرفا فقدان بیماری یا معلولیت (ناتوانی)سلامت نیست ،سلامت کامل و حقیقی شامل پیشگیری از نابهنجاری و بیماری و نیز ارتقاء سلامت مثبت است.

هدف بهداشت روانی این است تا با جلوگیری و پیش گیری از عدم تعادل های روانی و اضطراب یک حیات پرآرامش و سراسر موازنه برای افراد به وجود بیاورد.یکی از نکاتی که برای بهداشت روان بسیار مفید می‌باشد،این است که شخص به محدودیت ها و جایز الخطا بودن انسان معتقد باشد و گمان نکند که همه اغراد می توانندمانند معصومین و مردمان انگشت شماری که از لحاظ تکامل روحی و تهذیب اخلاقی در میان بشریت برجسته هستند ،باشند.زیرا کسی که چنین بیندیشد چون در خویشتن کاستی و زبونی بسیار به خود خواهد پیچید و چون خود را کامل نخواهد یافت بسیاری عوارض وخیم در وی پدید خواهد آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...