۱۹-۲ سرمایه انسانی – آموزش پایه

جوانان روستایی در مقایسه با جوانان شهری تمایل نسبتا ضعیفی به تحصیل دارند(بنل، ۲۰۰۷). بسیاری از مناطق روستایی یا فاقد مدارس هستند و یا مدارس آن ها فاقد آموزش و یادگیری مستمر، امکانات اساسی و معلمان واجد شرایط است (پام، ۲۰۱۴). نزدیک به ۱۴۰ میلیون جوان در کشورهای در حال توسعه به عنوان بی سواد طبقه بندی شده. به طور کلی، آماده سازی جوانان روستایی برای کار مولد ضعیف است. به گزارش جهانی توسعه ۲۰۰۷، با توجه به شرایط در حال تغییر نیاز است که توجه بیشتری به سرمایه های انسانی داده شود (بنل، ۲۰۰۷). بنا به گفته کرمی دهکردی(۱۳۷۷) با وجود اینکه کشاورزی در جامعه روستایی مهمترین رکن زندگی است و مسائل مربوط به آن به عنو ان اساسی ترین نیازهای مردم محسوب می‌گردد، لیکن در نظام آموزش برای این مناطق، جایگاه خاصی برای برنامه های آموزش کشاورزی وجود ندارد(قنبری و برقی،۱۳۸۸). فیری نظام اجتماعی، خانواده و مدرسه را در ایجاد انگیزه و شرایط فکری لازم برای جذب جوانان روستایی به فعالیت های کشاورزی دارای نقشی سازنده می‌داند(فیری[۲۸]، ۲۰۰۶).

گوبلی (۱۹۹۶) جوانان بهره برداران آینده ی منابع تولید بوده و برای بهره برداری پایدار از این منابع به آموزش های گوناگون نیاز دارند. با آموزش جوانان، می توان به داشتن روستاییانی آگاه و توانمند برای نیل به اهداف توسعه ی روستایی امیدوار بود، برنامه های توسعه ی جوانان روستایی وسیله ای با اهداف تامین نیازهای اساسی، اجتماعی و نیز فراهم سازی زمینه ی کسب مهارت ها و صلاحیت های فردی است که آن ها احساس می‌کنند برای ورود موفقیت آمیز به دوره ی بزرگسالی بدان نیاز دازند(تاجری مقدم و همکاران،۱۳۹۲). از آن جایی که اکثریت جوانان روستایی به امور کشاورزی اشتغال دارند و کشاورزی علمی است که باید با عمل باشد. یکی از راه های موفقیت در این بخش، متحول ساختن روحیه ی جوانان روستایی و سوق دادن آن ها به کارهای عملی کشاورزی با بهره گرفتن از فنون(تکنیک) جدید تولید است. نظر به اینکه جوانان نسبت به بزرگسالان تجربه ی کاری کمتری داشته و روش های سنتی و کم بازده ی تولید در ذهن آن ها نقش بسته است، در آموزش کمتر با مشکل روبرو می‌شوند به خصوص جوانانی که باسواد بوده و تونایی استفاده ی بهتر و بیشتر از نتایج تجربه های علمی و تحقیقی را در زمینه‌های مختلف کشاورزی را دارا باشند این جوانان ثابت نموده اند چنان چه آموزش های مناسبی ببینند و از حمایت سازمان های مربوطه برخوردار شوند، نیروی کارآمد محسوب شده و در بخش های مختلف حرکت های اصولی و سازنده ای را به وجود خواهند آورد. لذا توجه به امر آموزش و پرورش جوانان روستایی به عنوان مولدین آینده ی محصولات کشاورزی و منبع عظیم انتقال تکنولوژی به نسل های آینده، لازم و ضروری به نظر می‌رسد(محبوبی قمی و میردامادی،۱۳۸۲).

به گزارش فائو و یونسکو (۲۰۰۵) و بر طبق نظریه ی سرمایه ی انسانی، سطح آموزش نیروی کار کشاورزی، بر بهره وری کشاورزی تاثیر می‌گذارد، این ارتباط ممکن است به سه شکل باشد:

– آموزش می‌تواند کیفیت کار کشاورزی را از طریق توانمندسازی آنان برای تولید بیشتر با بهره گرفتن از عوامل تولید موجود بالا ببرد(غیر از کار)

– آموزش می‌تواند میزان کارایی منابع تخصیص یافته را بالا ببرد

– آموزش می‌تواند به کشاورزان کمک کند تا با بهره گرفتن از متون جدید، راه های اثربخش تر تولید را انتخاب کند(عسکری بزایه و مجیب حق قدم،۱۳۹۰).

سوانسون و همکاران(۱۹۹۱) بر این باورند که نقش برنامه های آموزشی در ایجاد انگیزه در جوانان برای اشتغال در بخش کشاورزی و کاهش مهاجرت جوانان روستایی و دستیابی به ثبات پایدار روستایی شامل عوامل متعددی است که مهم ترین آن ها به شرح زیر است:

۱) ایجاد مهارت های لازم جهت اشتغال مناسب

۲) ایجاد و رشد روحیه ی خلاقانه

۳) تقویت هویت و تعلق شهروندی (موسایی و عمانی، ۲۰۱۱) ‌بنابرین‏ می توان گفت یادگیری مستمر در کشاورزی مدرن برای موفقیت این برنامه حیاتی است(اودهیمبو، ۲۰۰۶).

۲۰-۲ سرمایه انسانی- آموزش مهارت

عمانی و چیذری معتقدند که جوانان روستایی در کشورهای در حال توسعه با چالش های مختلفی نظیر شرایط نامناسب کار و فرصت های محدود آموزشی مواجه هستند. ‌بنابرین‏، ارزیابی دقیق نیازهای آموزشی و فراهم آوردن شرایط مناسب در این زمینه می‌تواند از مهاجرت بی رویه ی جوانان جلوگیری نماید(عمانی و چیذری[۲۹]، ۲۰۰۶). مطالعات مختلف نشان داده‌اند، چگونه آموزش را به عنوان تمرینی در حال حاضر(به خصوص آموزش متوسطه) به کار گیریم برای کمک به روند ساختن جوانان روستایی که در مهارت های کشاورزی نادیده گرفته شده و کشاورزی خود را به عنوان یک شغل کاهش داده است(کرافورد، ۲۰۱۱). نیروی انسانی ماهر و کارآمد از مهمترین اولویت ها برای دستیابی به توسعه روستایی و کشاورزی است. برای رسیدن ‌به این مهم، آموزش شرط لازم برای بالابردن کارایی و بهره وری این نیرو می‌باشد. از آنجا که بخش عظیمی از جمعیت کشور در مناطق روستایی ساکن هستند و اکثر آنان نیز در بخش کشاورزی مشغول فعالیت می‌باشند، ایجاد ساختار و استراتژی مشخصی برای کارآمد کردن این افراد در زمینه‌های مختلف شغلی خودشان)(بخش کشاورزی) بسیار ضروری به نظر می‌رسد(قنبری و برقی،۱۳۸۸). به گفته لی(۱۹۹۳) البته مطلب مهم در این زمینه این است که نباید فکر کنیم که هر نوع آموزش و یا نظام آموزشی به تنهایی می‌تواند طلایه دار دگرگونی در روستاها و یا بخش کشاورزی باشد. بلکه آموزش در مناطق روستایی باید با ظرافت خاصی بتواند روستائیان را نسبت به مسائل کشاورزی و روستایی حساس نماید و آن ها را در زمینه‌های ایجاد اشتغال، درآمد، رفاه و … در مناطق روستایی خودشان آگاه نماید)قنبری و برقی،۱۳۸۸).

۲۱-۲ توسعه روستایی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...