1. مشخص، روشن و قابل فهم برای همگان باشد و اگر پیچیدگی داشته باشند به سادگی برای همگان قابل فهم باشند.

    1. حرکت آفرین، جذاب و برانگیزاننده ذوق و استعداد باشند و یا منافع کلی و همگانی داشته باشند.

    1. قابل اندازه گیری باشند تا مشوقی برای تداوم مجریان و حامیان آن باشند.

    1. قابل دسترس باشند، یعنی نتایج آن برای همگان قابل فهم و درک باشند.

    1. با فلسفه وجودی سازمان انطباق داشته باشند. عکس آن هم صادق است یعنی چرخه سازمان برای رسیدن به اهداف آن باشد.

    1. همگام و برخاسته از فرهنگ و یا خرده فرهنگ‌های جامعه باشند.

  1. پویا، انعطاف پذیر و قابل گسترش و تعالی باشند (براتی علویجه، ۱۳۸۹، ص۳۱).

۲-۱-۹-۱-۲٫ تعیین اهداف در کتابخانه‌ها

در کتابخانه چند نوع برنامه ضروری است، از جمله برنامه ریزی برای اهداف که اساس هر نوع عملکرد در کتابخانه است. پیتر دراکر برنامه ریزی برای اهداف را عامل عمده‌ای در مدیریت موفقیت آمیز دانسته است. نویسندگان مختلف از واژه های مأموریت‌، آرمان، مقصود، هدف و منظور برای بیان یک مفهوم استفاده کرده‌اند. در یک اثر، نویسندگان سلسله مراتبی بدین شرح برای مفاهیم پیشنهاد کرده‌اند: مأموریت‌، آرمان، هدف، و فعالیت.

اهداف اساسی یک کتابخانه حتی قبل از آن که کتابخانه به شکل یک مؤسسه‌ موجودیت یابد، باید تعین شود و کتابخانه ابتدا در ذهن افرادی که احساس می‌کنند خوب است چنین مؤسسه‌‌ای دایر شود، شکل ‌می‌گیرد. هنگامی که ‌این افراد تصمیم می گیرند واقعا کتابخانه‌ای تأسيس کنند، باید سیاهه‌ای از اهدافی را که امیدوارند کتابخانه به آن ها برسد تنظیم کنند. اگر هر شخص سیاهه‌ای تنظیم کند،‌ این احتمال وجود دارد که سیاهه‌ها از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوت و بر اساس نظام‌های ارزشی فردی تنها تشابهات کمی میان آن ها وجود داشته باشد. لازم است که اختلافات حل شود تا به سیاهه‌ای از خواسته‌ها و اهداف مشترک برسیم. خطر مرحله تکوینی آن است که کتابخانه را در یک ساختار بسیار انعطاف ناپذیر مقید کنیم که بدین ترتیب تغییر اهداف دشوار است. چنانچه اهداف بسیار دقیق تعریف شوند، سازمان قادر نخواهد بود به تغییرات نیازهای اجتماع و محیط خود پاسخ گوید. اهداف و نیازهایی که قرار است به وسیله کتابخانه محقق شود باید به طور مداوم بررسی شود.

اهداف باید در دو سطح آماده شود، یکی اهداف مربوط به کل کتابخانه و دیگری اهداف مربوط به بخش یا واحد. اهداف نخست در ماهیت، کلی و دراز مدت ترند؛ اهداف دسته دوم خاص ترند و با واقعیت‌های روزانه‌ای که سهم یک واحد در دستیابی به اهداف کلی کتابخانه است سر و کار دارند. رابطه میان اهداف یک واحد و اهداف کتابخانه باید روشن باشد و در صورت تناقض اهداف کتابخانه باید بر آنچه یک واحد بیشترین منافع خود را در آن می بیند اولویت داشته باشد. با وجود ‌این، گاه اهداف یک واحد بر یک کتابخانه حاکم می شود. بسیاری از کتابخانه‌ها (به ویژه کتابخانه‌های عمومی ) و سایر سازمان‌های خدمات اجتماعی با مسئولیت اجتماعی سر و کار دارند که آن ها را در وضعی غیر عادی قرار می‌دهد. وضعی که تعداد بسیار زیادی از سازمان‌ها در آن سهمی ندارند، با تغییر محیط اجتماعی اهداف اساسی آن تغییر می‌کند.

هدف باید بیانگر امیدها و آرزوها باشد، اما فقط امید و آرزوهای دست یافتنی. اهداف کاملا غیر واقع گرایانه در بهترین حالت نادیده گرفته می‌شوند و در بدترین حالت به نارضایتی، سرخوردگی و حتی شاید تلخ کامی کارمندان و سرپرستان منجر می شود. شاید بد نباشد که آرمان گرایی در اهداف منعکس شود، زیرا به ‌این ترتیب افراد برای چیزی تلاش خواهند کرد، اما نه آن که درخواست‌های غیرممکن را برانگیزد. اهداف، علاوه بر قابل دستیابی بودن، باید نشانه هایی از ‌این که چگونه باید محقق شوند داشته باشند. اگر هدفی اصولا از نظر کمی قابل سنجش باشد، برنامه ریزان و کسانی که باید روشی را پیاده کنند قادر خواهند بود سطح عملکرد خود را تعیین کنند. در کتابخانه به دلیل آن که مقدار زیادی از ارزشیابی عملکرد سازمان و نیز کارمندان به اهداف مشخص بستگی دارد، اهداف مبهم یا غیر دقیق مشکلات واقعی زیادی به بار آورد. کتابخانه مانند سازمان‌های دیگر سعی دارند به جای آن که اهداف خود را به صورت سنجش پذیر مشخص سازند، آن ها را به صورت بسیار کلی بیان کنند.

اهداف باید با یکدیگر سازگار باشند. اغلب کتابخانه‌ها طی یک دوره زمانی یک رشته اهداف را تعیین می‌کنند. سپس با تغییر جامعه یا هنگامی که نیاز یا فرصت تغییر می بیند، آن ها را اصلاح می‌کنند. مشکل آنجاست که هر زمان هدفی اصلاح و یا تدوین می شود، تمام اهداف دیگر باید مورد بررسی قرار گیرد تا عدم تطابق اهداف از بین برود. یک کتابخانه به اهداف دراز مدت و کوتاه مدت نیاز دارد. هنگامی که به یک هدف کوتاه مدت دست می یابیم، احتمالا هدف کوتاه مدت دیگری تنظیم می شود. بدیهی است که اهداف باید به اطلاع تمام کسانی که از آن ها متاثر خواهند شد برسد؛ در کتابخانه‌ها هم کارمندان و هم مدیران باید از اهداف آگاه باشند. قضایا و پیش فرض‌هایی که مبنای اهداف هستند و فرایندهای منطقی که برای تنظیم آن ها مورد استفاده قرار می‌گیرد نیز باید شرح داده شوند. برای هر فرد که از اهداف کتابخانه و جامعه تاثیر می پذیرد، منطقی و معقول است که در گزینش ‌این اهداف سهمی داشته باشد. بدون شک تعیین اهداف به صورت مجرد و ارائه آن ها به صورت نهایی هر گونه احساس مشارکت را از بین می‌برد. درک روشن اهداف و فرایند تنظیم آن ها کمک می‌کند که افراد به آن اهداف اطمینان کنند و به آن ها علاقمند باشند (اونز، ۱۳۷۷، ص۱۹۲-۱۹۳).

اهداف واحد ‌یا بخش مربوط به کتابدار باید با اهداف کلی کتابخانه ‌یا سازمان مادر مرتبط باشد. بسیاری از کتابخانه‌ها به عنوان بخشی از فرایند برنامه ریزی سالیانه اهدافی برای کل کتابخانه تعیین می‌کنند. ممکن است اهداف تعیین شده چند ساله باشند و برای هر سال اهداف خاصی در نظر گرفته شده باشد. اهداف کلی اداره نیز از این الگو پیروی می‌کنند. به عنوان مدیر باید اهداف واحد ‌یا بخش را شناسایی کنید، از میان اهداف، اولویت‌ها را تعیین کنید و مواردی را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید انجام شود ذکر کنید. برنامه های تعیین شده برای بخش، مبنای برنامه های کلی و انفرادی بخش هستند (گیسک و مک نیل، ۱۳۸۸، ص۱۳۹).

کتابخانه‌های سرآمد مأموریت‌ و آرمان خود را از طریق تدوین استراتژی متمرکز بر ذی نفعان به کار می­ گیرند. خط مشی، اهداف و فرایندها در کتابخانه به منظور تحقق استراتژی‌ها ایجاد و جاری می‌شوند. منظور از خط مشی و استراتژی، تعیین مسیرهای دستیابی به اهداف و مأموریت‌ کتابخانه است. به عبارت دیگر، تعیین وضعیت کنونی و ترسیم جایگاه آتی کتابخانه و نیز تشخیص روش‌های مناسبی که به واسطه آن ها بتوان ‌به این جایگاه دست‌یافت، اساسی ترین نکاتی است که در خط مشی و استراتژی باید به آن توجه داشت (کشتکار و همکاران، ۱۳۹۰، ص۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...