گارمزی و ماستن[۳] (۱۹۹۱، نقل از محمدی، ۱۳۸۴) تاب آوری[۴] را فرایند یا توانایی سازگاری موفقیت آمیز به رغم شرایط چالش انگیز و تهدید کننده تعریف کرده‌اند.

از جمله مسایلی که در حوزه عوامل مؤثر بر تاب آوری مطرح است، نقش هوش بر تاب آوری است. برخی یافته ها حکایت از آن دارد که هوش یک عامل تعیین کننده تاب آوری است (اگلند و سروف، ۱۹۹۳، رادک- یارو و شرمن، ۱۹۹۰). و برخی هم خلاف این نظر را تأیید کردند(فرایبورگ، بارلوگ، مارتینیوسن، رزنوینگ و هجمدال ۲۰۰۵)[۵]. لازم به ذکر است که این محققان، هوش عمومی را که توسط آزمون‌های سنتی هوش سنجیده می شود، مد نظر قرار می‌دادند. اما امروزه گونه ای دیگر از هوش تحت عنوان هوش هیجانی[۶] مطرح است که در سال ۱۹۹۰ توسط سالوی[۷] و می یر[۸] مطرح شد.

هوش هیجانی شامل درک، فهم و استدلال و اداره هیجان در خود و دیگران است ( سالوی و همکاران، ۲۰۰۰ ) و مجموعه ای از توانایی‌ها، کفایت ها و مهارت‌های غیرشناختی است که توانایی فرد برای کسب موفقیت در مقابله با اقتضائات محیطی را تحت تأثیر قرار می دهدوباعث فائق آمدن فردبر فشارها و نیازهای محیط می‌گردد (بار- اون، ۱۹۹۷).

نظریه پردازان هوش هیجانی براین باورند که بین هوش هیجانی و قدرت مقابله با موقعیتهای مخاطره آمیز رابطه مثبت وجود دارد (سالوی، بدل، دیتویلر و مایر، ۲۰۰۰ ) و بالا بودن هوش هیجانی را به عنوان یک عامل محافظت کننده مطرح نمودند.

رابطه هوش هیجانی و تاب آوری به وسیله جوکار( ۱۳۸۶ )، زارعان، اسدالله پور و بخشی پور(۱۳۸۷)، شاکری نیا و محمد پور (۱۳۸۹)، خدایاری(۱۳۸۹)، انگلبرگ و سجوبرگ (۲۰۰۴)، (سالوی، بدل، دیتویلر و مایر، ۲۰۰۰) مورد بررسی قرار گرفته است.

ارگان (به نقل از فرسه[۹] و زاف [۱۰]،۱۹۹۹) معتقد است که وقتی فرد در شرایطی قرار می‌گیرد که تحت فشار است و احساس ناراحتی و ناکامی می‌کند، گفته می شود که وی تحت استرس می‌باشد . در تعریفی دیگر، استرس به عنوان فرسودگی بدنی و عاطفی درنظر گرفته می شود که بر اثر مسائل و مشکلات واقعی یا خیالی به وجود می‌آید (کویل[۱۱] ، ادواردز، هاننیگان، فوترگیل و بورنارد، ۲۰۰۵ ). برای فهم بهتر استرس بایستی به سه جز توجه نمود : ۱- بعد فیزیولوژیکی ۲- بعد وقایع و محرک هایی که استرس را به وجود آورده اند ۳- بعد ارزیابی شناختی از موقعیت یا استرس های موجود . در اصل امروزه اعتقاد براین است که استرس ، ارزیابی شناختی از محرک های پیرامو نی و جنبه‌های فیزیولوژیکی است (بیکر [۱۲]، دمر وتی، دی بوئر وشائوفلی، ۲۰۰۳) استرس شغلی یکی از رایج ترین پدیده ها در محیط های شغلی دارای روابط فردی است (گواریتالت – چالوین[۱۳] ، کالیچ من، دمی و پیترسون،۲۰۰۰ )

همچنین رابطه استرس و تاب آوری نیز توسط میچل کریپل و دونا هندرسون یکنگ (۲۰۱۰)، کوترل (۲۰۰۱)، گیللسپی ، والش، وینفیلد، استاف و دئوا (۲۰۰۱)، جکسون و روت من (۲۰۰۶)، تافت (۱۹۸۹) و … مورد بررسی قرار گرفته است.

کانت ، شادی را ارضای تمامی امیال می‌داند (آیزنک[۱۴] ،۱۹۹۰،نقل از فیروز بخت و بیگی ، ۱۳۷۵ ). به اعتقاد لاما [۱۵]مهمترین هدف زندگی ما رسیدن به شادی است ، چه انسان معتقد به اصول مذهبی باشد، چه نباشد. حرکت وفعالیت انسان در هر مذهبی که باشد برای دست یافتن به شادی است (لاما و کاتلر[۱۶]، نقل از انوشیروانی ،۱۳۸۲).شادی نه تنها به سطح بالایی از عاطفه یا هیجان مثبت بستگی دارد بلکه به سنجش عمیق تر رضایت کلی از زندگی نیز وابسته است.

رجبی و شیرعلی پور( ۱۳۸۸ )، شریعتی و رمضانی( ۱۳۸۸ )، کاظمی، نیک منش و میناخانی ( ۱۳۸۸ )، پورزارعی( ۱۳۸۲ ) گالاگر و ولا – برودیک( ۲۰۰۸ )، جوده (۲۰۰۷)، فورنهام و کریستفور (۲۰۰۷) به بررسی رابطه بین هوش هیجانی و شادکامی پرداخته‌اند.

با توجه به مطالب ذکر شده هدف اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای بین هوش هیجانی و استرس شغلی با تاب آوری و شادکامی وجود دارد؟

۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

کار و شغل، نقش مهمی در زندگی افراد داشته، تأثیرات قابل توجهی در بهزیستی و شادکامی آن ها دارد. از دهه ۱۹۶۰ تاکنون، توجه به شغل، سهم عمده ای از زندگی افراد را تشکیل داده و اگر چه اشتغال یک چالش هیجان آور برای افراد است، ولی همین شغل می‌تواند به عنوان یک منبع عمده استرس زا در زندگی افراد مطرح باشد (لانگ[۱۷]، ۱۹۹۵) استرس های شغلی بر سلامت افراد تأثیر می‌گذارد، کیفیت زندگی را کاهش می‌دهد.

در حال حاضر دانشگاه ها به عنوان عامل کلیدی توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جوامع بشری، نقشی حیاتی در امر آموزش سرمایه انسانی ایفا می‌کنند. تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر در رشد و توسعه جوامع بشری اعم از پیشرفته و در حال رشد، بیانگر آن است که کارآمد و اثر بخش بودن نظام آموزشی در هر کشور، به رشد و توسعه همه جانبه آن کشور کمک شایانی می‌کند. نهاد های آموزشی ‌به این نکته پی برده اند که بدون داشتن نیروی انسانی متعهد و متخصص، قادر نخواهند بود که پاسخگوی نیازهای روزافزون آموزش جامعه خود باشند(مشبکی، ۱۹۹۹).

روانشناسی تاکنون بر بیماری بیشتر از سلامت، بر ترس بیشتر از شهامت و بر پرخاشگری بیشتر از عشق تکیه داشته است.به عبارتی روانشناسان علاقه چندانی در کمک به مردم برای شادتر بودن، متکامل‏تر بودن، نوع دوست‏تر بودن و…نداشته‏اند و این در حالی است که مردم سرتاسر دنیا احساس روز افزونی به شادی و شادمانی در زندگی خود احساس می‏ کنند

در مطالعه‏ای توسط سو و همکاران(۱۹۹۸) از نمونه ‏ای دانشگاهی به حجم ۷۲۰۴ نفر در ۴۲ کشور مختلف خواسته شد که نشان دهند ‌در مورد شادمانی ذهنی چه مقدار فکر می‏ کنند و شادمانی ذهنی برای آن ها چقدر اهمیت دارد.نتایج نشان داد حتی در جوامعی که کاملا غرب‏زده ۲ نیستند دانشجویان گزارش کردند که شادمانی و رضایت از زندگی برای آن ها خیلی مهم است و آن ها اغلب اوقات ‌در مورد آن فکر می‏ کنند.سطوح میانگین‏های علاقه به شادمانی در همه کشورهای مورد تحقیق بالا بود (دینر، ۲۰۰۰).محققین معتقدند، هرچند شادمانی به تنهایی برای زندگی خوب کافی به نظر نمی‏رسد(مثلا دینر و همکاران، ۱۹۹۸)، ولی به نظر می‏رسد که شناخت آن می‏تواند گامی در راستای زندگی خوب باشد.

از طرفی روانشناسان اکنون به تحقیقات جامعی ‌در مورد نقاط قوت و فضیلت‏های انسانی نیازمندمند. روانشناسانی که با خانواده‏ها، مدارس، انجمن‏های مذهبی و شرکت‏ها کار می‏ کنند نیازمند توسعه جوی هستند که بر این نقاط قوت تأکید نماید. امروزه نظریه های روانشناسی عمده به سمت دیدگاهی نوین مبتنی بر پرورش نقاط قوت تغییر مسیر داده ‏اند بر این اساس با توجه به اینکه تاکنون در موردرابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی با تاب آوری و شادکامی در دانشگاه علوم پزشکی انجام نشده است لذا این نیاز احساس می شود که در این زمینه تحقیقات بیشتری انجام شود.

علاوه براین نتایج این نوع تحقیقات می‌تواند راهگشایی باشد برای پژوهشگران و دانشجویان روانشناسی که در این زمینه به تحقیق خواهند پرداخت.

۱-۴- اهداف پژوهش

۱-۴-۱- هدف کلی

هدف کلی این پژوهش تعیین میزان ارتباط هوش هیجانی و استرس شغلی با تاب آوری و شادکامی است.

۱-۴-۲- اهداف اختصاصی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...