دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ۲٫۳٫۲) رویکرد سهم پرتفوی[۲۸] – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
فرگوسن و استاکز۲۳(۲۰۰۲) معتقدند که تخصص صنعت حسابرس باعث افزایش سهم بازار حسابرس در صنعت هدف می شود، زیرا مشتریان خواستار خدمات تخصصی حسابرسان هستند. بنابرین، سهم بازارحسابرس به عنوان یکی از نشانه های تخصص حسابرس محسوب می شود و با مشاهده سهم نسبی بازار مؤسسات حسابرسی که به یک صنعت خاص خدمات ارائه میکنند، می توان به میزان دانش تخصص صنعت حسابرس پی برد.
میهو و ویلکینز۲۴(۲۰۰۳) بیان میکنند یک حسابرس زمانی متخصص است که بزرگترین سهم بازار را داشته باشد و یا سهم بازار آن ها حداقل ۱۰ درصد بالاتر از سهم بزرگترین حسابرس دوم باشد. آن ها برای محاسبه سهم بازار از نسبت حق الزحمه مؤسسه حسابرسی نسبت به کل حق الزحمه های حسابرسی در یک صنعت بهره گرفتند. برای محاسبه سهم بازار معیارهای دیگری نیز مثل تعداد مشتریان در یک صنعت، تعداد صاحبکاران حسابرسی شده به وسیله حسابرس و یا مجموع دارایی های تمام صاحبکاران یک حسابرس به مجموع تمام دارایی های صاحبکاران در این صنعت وجود دارد.
نیل و رایلی۲۵(۲۰۰۱) بیان میکنند مؤسسات حسابرسی که سهم بازار آن ها معادل ۲۴ درصد کل بازار یا بیشتر باشد، متخصص محسوب میشوند.
یکی از فرضهای بدیهی رفتاری در حسابرسی داشتن صلاحیت (مهارت و تجربه) کافی در انجام عملیات حسابرسی است. تخصص حسابرس شاخصی از تجربه حسابرس است. تخصص حسابرس بیانگر میزان خبرگی حسابرس است که بر اساس تجربه حرفهای و کاربردی حسابرسی در یک صنعت خاص به دست آمده است (گراملینگ و استون[۱۳]، ۲۰۰۱). تخصص حسابرس عامل مهمی برای انتخاب حسابرس است. بررسی مرکز حسابداری بین الملل[۱۴] در سال ۲۰۰۳ نشان داد ۸۰ درصد شرکتهای مورد مطالعه، تجربه و تخصص حسابرس را از مهمترین عوامل انتخاب حسابرس میدانند. در حقیقت تخصص، کیفیت خدمات مؤسسات حسابرسی را افزایش میدهد و از این طریق اعتبار حسابرس افزایش مییابد. از طرف دیگر؛ اعتبار و شهرت حسابرس، از عوامل کلیدی در انتخاب حسابرسان است. همچنین از دیدگاه مرکز حسابداری بین الملل؛ مؤسسات حسابرسی بزرگ، به دنبال متخصص شدن در یک صنعت خاص هستند (ماسکارنهاس[۱۵] و همکاران، ۲۰۱۰).
تخصص حسابرس در صنعت، خلق ایدههای سازنده برای کمک به صاحبکاران و ایجاد ارزش افزوده برای آنان و همچنین فراهم کردن دیدگاه ها و راهکارهای تازه برای برخی از مسائلی است که صاحبکاران در صنایع مربوط به خود با آن مواجه میشوند (کند[۱۶]، ۲۰۰۸).
اسچویر (۲۰۰۲) نشان داد سطح عدم تقارن اطلاعاتی برای شرکتهایی که توسط حسابرسان متخصص حسابرسی شدهاند، پایینتر است. الموتایری[۱۷] و همکاران (۲۰۰۹) نیز در بررسی رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و تخصص حسابرس در صنعت به این نتیجه رسیدند که به کارگیری حسابرسان متخصص باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی خواهد شد. یکی از دلایلی که صاحبکاران، حسابرسان متخصص را ترجیح می دهند این است که کیفیت سود شرکتهایی که توسط حسابرسان متخصص حسابرسی میشوند، بهبود مییابد. به عنوان مثال، بالسام[۱۸] و همکاران (۲۰۰۳) به این نتیجه رسیدند که صاحبکارانی که توسط مؤسسات حسابرسی متخصص در صنعت حسابرسی شدهاند، سطح اقلام تعهدی پایینتری دارند. نتیجه تحقیق آنان بیانگر این مطلب است که احتمال دستکاری سود توسط مدیران در شرکتهایی که حسابرس آن، متخصص در صنعت بوده است، کمتر است. کارسلو و ناجی[۱۹] (۲۰۰۴) بیان کردند که صاحبکاران حسابرسان متخصص با احتمال کمتری اصول کمیسیون بورس و اوراق بهادار[۲۰] را نقض میکنند. گراملینگ[۲۱] و همکاران (۲۰۰۱) نشان دادند بین سود سال جاری و جریان نقدی آتی شرکتهایی که توسط حسابرسان متخصص حسابرسی شدهاند، ضریب همبستگی قوی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، توانایی سود سال جاری در پیش بینی جریانهای نقدی آتی در اینگونه شرکتها بیشتر است. بانر و لوییس[۲۲] (۱۹۹۰) و آشتون[۲۳] (۱۹۹۱) به این نتیجه رسیدند که بین تخصص حسابرس و توانایی وی در کشف مسائل و مشکلات صورتهای مالی ضریب همبستگی قوی وجود دارد. بنابرین با توجه به دانش تخصصی حسابرسان متخصص، میتوان انتظار داشت که آنان انحرافات موجود در صورتهای مالی را بهتر شناسایی کنند و از این راه کیفیت حسابرسی را بهبود بخشند. تحقیقات قبلی نیز رابطه مثبتی را بین تخصص حسابرس و کیفیت حسابرسی نشان میدهد (تیلور[۲۴]، ۲۰۰۰؛ دان و میهو[۲۵]، ۲۰۰۴؛ هامرسلی[۲۶]، ۲۰۰۶). همچنین حکیم و عمری (۲۰۱۰) به یک رابطه منفی بین تخصص حسابرس در صنعت و عدم تقارن اطلاعاتی رسیدند.
با توجه به این که حالات مختلف تخصص صنعت حسابرس به طورمستقیم قابل مشاهده نیست،تحقیقات گذشته شاخص های مختلفی را برای اندازه گیری تخصص صنعت حسابرس به کارگرفتهاند.رویکردهای سهم بازار و سهم پرتفوی غالبا به عنوان شاخص هایی برای تخصص صنعت حسابرس به کارگرفته میشوند (اعتمادی و همکاران، ۱۳۸۸).
۱٫۳٫۲) رویکرد سهم بازار[۲۷]
رویکردسهم بازار،یک متخصص صنعت رابه عنوان یک مؤسسه حسابرسی که خودش را ازسایررقبایش ازنظرسهم بازاردریک صنعت خاص متمایز کردهاست،تعریف می نماید.این رویکرد فرض میکندکه بامشاهده سهم نسبی بازار مؤسسات حسابرسی که به یک صنعت خاص ارائه خدمت میکنند،میتوان به میزان دانش تخصص صنعت مؤسسه حسابرسی پی برد.مؤسسهای که سهم بزرگتری ازبازار رادراختیاردارد،از دانش تخصصی بالاتری در موردآن صنعت خاص برخوردار است.بهعلاوه،سهم معناداربازاردریک صنعت نشان دهنده سرمایه گذاری معناداری است که در مؤسسات حسابرسی برای توسعه فنآوریهای حسابرسی خاص صنعت صورت گرفتهاست،به طوری که انتظارمیرودمزایای ناشی ازبهبودکیفیت حسابرسی و صرفه اقتصادی (صرفهجوییهای ناشی از مقیاس تولیدانبوه)،افزایش یابد.
۲٫۳٫۲) رویکرد سهم پرتفوی[۲۸]
رویکردسهم پرتفوی،توزیع نسبی خدمات حسابرسی رادرصنایع مختلف رابرای هرموسسه حسابرسی لحاظ می کند.اینرویکرد بیشتربه راهبردهای مؤسسه حسابرسی مربوط است.صنایع صاحبکارموسسه حسابرسی با بیشترین سهم پرتفوی، نشاندهنده صنایعی هستندکه مؤسسات حسابرسی دانش پایهای بیشتری را درارتباط با آن صنایع ایجاد کردهاندوسهم بزرگ پرتفوی نشاندهنده این است که سرمایه گذاری بیشتری توسط مؤسسات حسابرسی درتوسعهی فنآوریهای حسابرسی مربوط به آن صنعت صورت گرفته است.بابکارگیری این رویکرد، احتمالاموسسات بیشترین منابع را برای توسعه دانش خاص صنعت اختصاص داده اند،حتی اگر آنهاسهم عمده بازار را درآن صنعت دراختیار نداشته باشند. رویکردسهم پرتفوی برخلاف رویکردسهم بازار،مزیت نسبی برسایرحسابرسان رادرتعیین تخصص صنعت حسابرس دخالت نمیدهد.
در این تحقیق از رویکرد سهم بازار به عنوان شاخصی برای اندازه گیری تخصص حسابرس در صنعت استفاده می شود
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 11:24:00 ق.ظ ]
|