– تعیین وضعیت همکاری بین بنگاه ها بر اساس الگوی توسعه خوشه ای.
– تعیین سرمایه ی اجتماعی صنعت چای با بهره گرفتن از الگوی توسعه خوشه ای چگونه است؟
۱-۵٫ فرضه های پژوهش
فرضیه کلی: وضعیت صنعت چای با بهره گرفتن از الگوی توسعه خوشه ای میتواند اصلاح شود..
فرضیه های فرعی
۱- وضعیت اشتغال در صنعت چای با بهره گرفتن از الگوی توسعه خوشه ای اصلاح خواهد شد.
۲- وضعیت همکاری بین بنگاه ها بر اساس الگوی توسعه خوشه ای نشان داده خواهد شد.
۳- سرمایه ی اجتماعی صنعت چای با بهره گرفتن از الگوی توسعه خوشه ای نشان داده خواهد شد.
۱-۶٫ تعاریف مفهومی و عملیاتی
– خوشه ی صنعتی: خوشه، تمرکز جغرافیایی نهادها، شرکتها و کارخانهها مرتبط با یکدیگر در یک حوزه خاص است(پورتر[۴]، ۱۹۹۸، ص۷۸). خوشه ی صنعتی عبارت است از مجموعه ای همگن از صنایع که در مناطق جغرافیایی به سبب وجود مزیت های خاص و یا سرمایه های قوام یافته اجتماعی چون فن و مهارت با اهداف اقتصادی شکل گرفته است(مجیدی، ۱۳۸۱). از نظر پونیدو، خوشه ی صنعتی، مجموعهای از شرکتهاست که در یک ناحیه یا منطقه ی جغرافیایی تمرکز یافته و با تهدیدها و فرصتهای مشترکی مواجهند(صلواتیان، ۱۳۸۹).
در تحقیق حاضر منظور از خوشه ی صنعتی، خوشه ی صنعتی چای میباشد که تحت عنوان «فرآوری چای» در سازمان سازمان صنایع کوچک و متوسط ایران به ثبت رسیده است.
– الگوی توسعه ی خوشه ی صنعتی:
الگوی توسعه ی خوشه ی صنعتی، کوشش برنامه ریزی شده ای است که توسط یک مؤسسه یا عامل توسعه ی خوشه ای(از درون یا بیرون خوشه) با همکاری نهادهای محلی جهت ارتقاء سطح پویایی خوشه و بهبود مزیت رقابتی آن به اجرا در میآید. در عمل، مسئولیت مستقیم راهبری یک پروژه توسعه خوشهای بر عهده عامل توسعه ی خوشه است(منصوری، ۱۳۸۵).
– صنعت چای:
به فرآوری و تبدیل برگ سبز به چای خشک توسط کارخانهها چایسازی اصطلاحاً صنعت چای
گفته می شود. صنعت چای به عنوان یکی از صنایع کوچک محسوب می شود که بر اساس تعریف وزارت صنایع و معادن و وزارت جهاد کشاورزی، بنگاههای کوچک و متوسط، واحدهای صنعتی و خدماتی (شهری و روستایی) هستند که کمتر از ۵۰ نفر کارگر دارند(یونیدو[۵]، ۱۳۸۳).
منظور از صنعت چای در این تحقیق، مجموعه صنایع کوچک مربوط به تولید و فرآوری چای میباشد که در زمان اجرای تحقیق، در استان های گیلان و مازندران مشغول به کار بوده اند.
فصل دوم
مبانی نظری و ادبیات خوشه
۲-۱٫ مبانی نظری پژوهش
اجتماع واحدهای تولیدی یا خدمات مرتبط با یک موضوع و محصول خاص در یک منطقه، از گذشته در نظامهای اقتصادی به انواع و اقسام مختلف به شکل سنتی وجود داشته است. به عنوان مثال در نظام سنتی اقتصاد ایران، شکلگیری انواع بازارها (بازار مسگرها، بازار قلمزنها)، راستهها (راسته بزازها) و تیمچهها (تیمچه قالی) بیانگر نوعی ترتیب و آرایش ویژه بین مشاغل مربوط به یک رشته ی خاص در یک مکان جغرافیایی واحد است. در واقع، از گذشته بهخوبی دانسته شده بود که اجتماع و ارتباط بین مشاغل متخصص در یک حرفه، با انواع صرفهها همراه خواهد بود و بنگاهها در عین رقابت، در قالب یک نظام همافزایی نامحسوس به رونق کسب و کار دیگری و نهایتاًً کل مجموعه کمک میکنند(صلواتیان، ۱۳۸۹). اما با شکل گیری تئوری خوشههای صنعتی در سیستمهای اقتصاد مدرن، خوشههای صنعتی به یکی از کارآمدترین و فراگیرترین مدلهای توسعه ی ملی و منطقه ای در سطح جهان تبدیل شدهاند. تأکید بر استفاده از مزیتهای نسبی هر منطقه و تناسب و انطباق با شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی نواحی، که نهایتاًً به سامان یافتن نوعی نظام همکاری جمعی مبتنی بر تار و پود اجتماعی خاص هر منطقه منجر شده و به تکثیر ثروت با کمترین عوارض اجتماعی و سریعترین سرعت ممکن منتهی میگردد، اصلیترین دلیل کارآمدی الگوی خوشههای صنعتی در نظامهای اقتصادی است(صلواتیان، ۱۳۸۹).
آنچه که امروزه تحت عنوان خوشه یا منطقه ی صنعتی در محافل آکادمیک و مجامع سیاست گذاری مطرح می شود، پایه های نظری گوناگونی دارد. هر کدام از این نظریات، جنبه ی خاصی از این پدیده را مد نظر قرار داده و به تبیین آن پرداختهاند. در پی بسط این پایه های نظری، کارهای تجربی بسیاری نیز در سطوح محلی، ملی و فراملی انجام پذیرفته است(حسن جانی، ۱۳۸۷). پیشتوانه نظری پدیده ایجاد خوشه یا تجمیع را اولین بار آلفرد مارشال در نظریه ی «صرفه های اقتصادی ناشی از تجمیع» بیان کرد. در چارچوب این نظریه شرکت های کوچک درعین حال که رقبای طبیعی همدیگرند، اعضای داخل یک شبکه مستقل هستند. آثار ناشی از تجمیع آن قدر میتواند محسوس باشد که مزایای رقابت صرفاً در چارچوب این تجمع میتواند معنا پیدا کند. مارشال، معتقد بود که سازمان ها بنا به این دلایل می خواهند در یک مکان قرار گیرند: اول اینکه، این کار به آن ها اجازه میدهد از لحاظ تأمین نیروی کار متخصص و ماهر در مضیقه نباشند. دوم اینکه سازمان ها میتوانند ورودی های خاص یک صنعت مانند فناوری یا سرمایه گذاری را به صورت مشترک استفاده کنند. سوم، سازمان هایی که از نظر جغرافیایی به هم میپیوندند، میتوانند حداکثر جریان اطلاعات و ایده های نو را خلق کنند. به عبارت دیگر، دانش تولید فنی و بازار راحت تر به اشتراک گذاشته می شود و سریع تر به خلاقیت های ارزشمند تبدیل خواهدشد(اشمیتز، ۱۳۸۱). اگرچه بعضی از محققان، ریشه ی تئوری خوشه صنعتی را به لحاظ تاریخی به نظریه ی مارشال ارتباط میدهند، اما برای اولین بار مایکل پورتر[۶](۲۰۰۰) در کتابی تحت عنوان «مزیت نسبی ملل» نظریه ی خوشه های صنعتی را مشخصاً مطرح و نوع دیگری از نگرش را در مورد تحلیل مسائل مربوط به مناطق مطرح نمود.
پورتر خوشه های صنعتی را این گونه تعریف میکند: تمرکز جغرافیایی بنگاه های به هم مرتبط، عرضه کنندگان تخصصی عرضه کنندگان خدمات، بنگاه های مرتبط با هم در یک صنعت خاص و نهادهای سازمان یافته(مانند دانشگاه ها، مؤسسات استاندارد و سازمان های تجاری) که در یک زمینه ی خاص رقابت میکنند، اما همکاری هم دارند(سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان مرکزی، ۱۳۸۲).
مؤسسه ی علم و تکنولوژی کنتاکی(USTC) خوشه های صنعتی را گروهی از شرکت ها می دانند که ارتباطات و نیازهایی از قبیل همکاری صنعتی عرضه کنندگان، آموزش های لازم و نهادهای که با مؤسسات همکاری فنی و توسعه ای دارند تعریف میکنند. سازمان توسعه صنعتی وابسته به سازمان ملل(UNIDO)، معتقد است؛ خوشه سازی به شرکت های کوچک و متوسط کمک میکند تا توانمندیهاشان را با هم ترکیب کنند تا بتوانند به کسب مزیت از فرصت های بازار و حل مشکلات معمول از طریق یک اقدام مشترک دست یابند. بنابرین، همکاری بین شرکتی در بین بنگاه های کوچک و متوسط به آن ها این امکان را میدهد تا بتوانند رقابت پذیری شان را بهبود بخشیده و در بازارهای جهانی به فرصتهایی دست یابند. دفتر همکاری برای توسعه اقتصادی در کالیفرنیا نیز بر این نکته تأکید دارد که خوشه های صنعتی در گردش از صنایع به هم مرتبط که از طریق صادرات کالا و خدمات موجب ایجاد ثروت در یک منطقه میشوند.
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 10:59:00 ق.ظ ]
|