در تعیین اینکه مهارت اجتماعی شامل چه عناصری است، اختلاف نظر بسیار است. با وجود این، برخی از اجزای تشکیل دهنده مهارت های اجتماعی که صاحبنظران به آن اشاره کرده اند (دیکسون و هارجی، ۱۹۹۴؛ ترجمه بیگی و فیروزبخت، ۱۳۷۷) عبارتند از: ارتباط کلامی، ارتباط غیر کلامی، تماس جسمی، حرکات و زبان بدن، مجاورت، خصایص ظاهری، تقویت و پاداش، توضیح دادن، گوش دادن، خاتمه دادن، خودافشایی، نفوذ، ابراز وجود، تعامل در گروه ها و رهبری. به علاوه، مهارت های اجتماعی استفاده از عوامل تقویت کننده، نظیر لبخند زدن، خندیدن، بخشندگی، عطوفت و ابراز بیان به منظور تحکیم روابط متقابل است که منظور از این مهارت ها توانایی برقرار کردن ارتباط اجتماعی معقول با سایرین به طریقی است که برای فرد و دیگران مفید باشد و در بردارنده رفتارهایی است که موجب پیشگیری از عواقب نامطلوب شده و فرد بدون آزار و اذیت دیگران به نتایج مطلوب میرسد. در این تعریف مهارت اجتماعی به چهار طبقه تقسیم می شود:
-
- مهارت در ابراز عقیده، احساسات و پذیرش تعریف و تمجید
-
- مهارت در تعریف و تمجید اطرافیان و رسیدن به توافق با آنان
-
- قاطعیت برای بیان درخواستهای ساده، رد تقاضاهای غیر معقول و مخالفت با عقاید سایرین
- مهارت های کلامی برای حل گفتگو و حل مشکلات فردی (دین و مارکل[۱۰۶]، ۱۹۸۷؛ کلر و کارسون[۱۰۷]، ۱۹۸۴؛ کومب و اسلابی[۱۰۸]، ۱۹۸۷، به نقل از شهیم، ۱۳۸۳).
اسلبی و گوارا[۱۰۹] (۲۰۰۳) مهارت های اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند. از نظر آن ها مهارت های اجتماعی، عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. واژه مهارت و شایستگی نیز در برخی مواقع برای تعریف مهارت های اجتماعی به کار رفته است، در این تعریف، مهارت یک نوع توانایی به خصوص برای عملکرد مناسب در طول انجام یک فعالیت در نظر گرفته شده است. شایستگی نیز به کیفیت عملکرد فرد، ضمن انجام فعالیت اشاره می کند (مور[۱۱۰]، ۲۰۰۸).
از طرف دیگر، مهارت اجتماعی رفتارهایی نظیر همکاری، مسئولیت پذیری، خویشتنداری (خودکنترلی)، همدلی و ابراز وجود (جراتمندی) را نیز شامل می شود (الیوت و همکاران، به نقل از شهیم، ۱۳۷۸). همکاری شامل رفتارهایی مانند کمک کردن به دیگران، اشتراک وسایل با دیگران، اطاعت و دنبالهروی از راهنماییها ودستورالعملهای دیگران است (گرشام و الیوت، ۱۹۸۴). مسئولیت پذیری، دربرگیرنده رفتارهایی نظیر توانایی ارتباط با دیگران، دعوت از دوستان برای جشن یا مهمانی، کسب اجازه قبل از استفاده از اموال دیگران و پاسخ درست به تلفن و مواردی از این قبیل است (گرشام و الیوت، ۱۹۸۹).
خویشتنداری یا کنترل خود عبارت است از مدیریت فرد بر رفتار و یادگیری خود (گیلمور، کاسکلی و هویز[۱۱۱]، ۲۰۰۳). اصطلاح خویشتنداری، به طور معمول به توانایی مهار رفتار تکانشی از طریق مهار امیال فوری کوتاهمدت نیز گفته می شود. همدلی یعنی اینکه فرد می کوشد تا تجارب مثبت و منفی دیگران را درک کند و از آن ها شناخت پیدا کند. در همدلی فرد خود را فعالانه به جای شخص متقابل می گذارد. هدف در همدلی شناخت و درک تجربه ذهنی و احساسات شخص دیگر است (فانی، ۱۳۸۵). ابراز وجود، شامل احقاق حقوق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات به نحو مناسب، مستقیم و صادقانه است، به نحوی که حقوق اطرافیان ضایع نگردد (کیگلموه و همکاران، ۲۰۰۳). در تعریف گرشام و الیوت (۱۹۸۹)، ابراز وجود، شامل رفتارهای آغاز گرانه از قبیل پرسش جهت کسب اطلاعات دیگران، معرفی خود به دیگران و دادن پاسخ مناسب به عمل دیگر است (فانی، ۱۳۸۵).
به طور کلی می توان گفت که هدف اصلی از کسب مهارت های اجتماعی ایجاد ارتباط با دیگران است. افرادی که از مهارت اجتماعی بالایی برخوردارند، رفتارهایی از خود بروز می دهند که منجر به پیامد روانی – اجتماعی نظیر روابط مؤثر با دیگران و پذیرش توسط گروه همسالان می شود. همچنین می توانند رفتارهای خود را بیشتر و بهتر کنترل کنند و به طور کلی رفتارهایی از خود نشان می دهند که مبین همکاری و ارتباط با دیگران است (آیزنبرگ و همکاران، ۱۹۹۵).
پژوهشهای انجام شده در این راستا نشان میدهد دانشآموزانی که در زمینه مهارت های اجتماعی دچار مشکل هستند، نتایج منفی ناشی از آن را در کوتاه مدت و طولانی مدت نشان می دهند و در سنین نوجوانی و بزرگسالی دچار مشکلات شدیدتری میشوند (لاول و باربارا[۱۱۲]، ۱۹۹۳)، همچنین ضعف در زمینه های اجتماعی منجر به بروز مشکلاتی از قبیل اشکالاتی در برقراری ارتباط با همسالان، عدم شرکت در فعالیتهای فوق برنامه، طرد شدن توسط همسالان، انزوا، اضطراب، افسردگی و پرخاشگری در دوران کودکی و سنین بالاتر خواهد شد
( سگرین و فلورا[۱۱۳]، ۲۰۰۰). کمبود مهارت های اجتماعی نیز تاثیر منفی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان می گذارد (پارکر و آشر[۱۱۴]، ۱۹۹۳) و منجر به مشکلات زیادی در سازگاری در محیط مدرسه (سم، گرشام، اسکوته[۱۱۵]، ۱۹۸۳، به نقل از کاول و باربارا، ۱۹۹۳) و یا اختلالات روانی بعدی می شود (پارکر و آشر،۱۹۹۳).
یقینا مهارت های اجتماعی طیف گسترده ای از رفتارهای دیگری را نیز در بر می گیرند که در ادامه، شرح داده میشوند ( به نقل از شهیم، ۱۳۷۷).
استقلال، بخشی از مهارت های اجتماعی میباشد که به کودکان برای به عهده گرفتن مسئولیتهای فردی و رفتارهایشان کمک می کند و در تکامل مهارت های اجتماعی نقش اساسی دارد. در نظریه روانی – اجتماعی اریکسون، کودکان در سنین پیش دبستانی نیاز به فرصتهایی دارند تا وظایف خود را با موفقیت به اتمام برسانند و بتوانند مفهوم استقلال را در مقابل احساس حقارت رشد دهند. به بیان ساده برای ارائه عملکردی موفق، کودکان باید بیاموزند که فعالیتهای خود را جهت داده (هدایت کنند) تصمیم گیری کنند و اهداف و
نقشههای خود را دنبال کنند. علاوه بر این، آن ها باید بیاموزند که توجه خود را متمرکز و فعالیتهای مستقل خود را زمانی که در کنار دیگران هستند ادامه دهند. نهایتاً باید بیاموزند فرصتهایی را که برایشان ایجاد می شود هدایت کرده و از آن به درستی استفاده نمایند (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰).
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 11:03:00 ق.ظ ]
|