کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to ilam


جستجو


 



مبحث سوم: ماده ۱۳ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و مقایسه با ماده ۵۸ قانون سابق

این ماده بیان می‌دارد: «حکم به مجازات یا اقدامات تامینی یا تربیتی و اجرای آن ها حسب مورد نباید از میزان و کیفیتی که در قانون یا حکم دادگاه مشخص شده است تجاوز کند و هر گونه صدمه و خسارتی که از این جهت حاصل شود، در صورتی که از روی عمد یا تقصیر باشد حسب مورد موجب مسئولیت کیفری و مدنی است و در غیر این صورت خسارت از بیت المال جبران می شود».

در این ماده که بحث مجازات یا اقدامات تامینی یا تربیتی مطرح است هر چند که ممکن است حبس به عنوان مجازات اصلی و یا به عنوان اقدامات تامینی و تربیتی ‌در مورد یک شخص مورد حکم قرار گیرد. اما بحثی از قرار بازداشت موقت نشده است و در این ماده مشخص شده است که این مجازاتی که در حق مجرم اجرا می شود حق می‌باشد ولی ممکن است کسی یا کسانی که مسئول تعیین مجازات یا اجرای آن هستند در تعیین یا اجرای آن سختگیری کنند یا با سوءنیت میزان آن را از حد متعارف بیشتر اجرا کنند و از این طریق خساراتی به شخص مجرم وارد آید که مستحق دریافت خسارت گردد در این ماده از توقیف احتیاطی[۸۱] که بعد از مدتی متهم بی گناه شناخته می شود و مستحق جبران خسارت می‌باشد حرفی به میان نیامده در صورتی که در بیشتر موارد افرادی که متهم به ارتکاب جرم هستند و بازداشت می‌گردند ولی پس از مدتی بی گناه شناخته می شود باید مورد حمایت قانون گذار قرار گرفتند.

البته با توجه به متن ماده مشخص می شود که قانون گذار ضمانت اجرای مناسبی هم از نظر کیفری و هم از نظر مدنی برای افرادی که با سوء نیت باعث ورود خسارت به زندانی بیش از آنچه که در حکم می‌باشد در نظر گرفته است که این یکی از نقاط مثبت ماده می‌باشد. و با در نظر گرفتن کلمات صدمه و خسارت در متن ماده می توان اینطور نظر قانون‌گذار را تفسیر نمود که خسارت هم شامل خسارت های مادی و هم معنوی می‌باشد که باید جبران شود

فصل دوم: تحلیل و نقد مقررات خاص قانون جدید آیین دادرسی کیفری

مبحث اول: جلوه های جبران خسارت در قانون جدید آیین دادرسی کیفری

در این قسمت به بررسی مواد قانون جدید ‌در مورد خسارت پرداخته می شود. به نظر می‌رسد بتوان چند موادی که در این قانون جدید راجع به خسارت آمده اند را در قالب چند عنوان توضیح داد.

گفتار اول: متقاضیان مستحق جبران خسارت

در ماده ۲۵۵[۸۲]قانون جدید آ.د.ک. در خصوص متهم به جرمی که توسط مقام قضایی قرار بازداشت وی با توجه به شرایط و اوضاع و احوال، صادر شده و بعداً بی گناهی وی به اثبات رسیده این افراد را مستحق دریافت خسارت دانسته است و همچنین دولت را به عنوان مرجع جبران کننده خسارت مشخص نموده است.

در اکثر موارد که به موجب بندهای ماده ۶ ق.آ.د.ک. سابق قرار موقوفی تعقیب صادر می شود متهم در اصل بی گناه نیست مثلا در صورت گذشت شاکی یا نسخ قانون یا عفو یا مرور زمان اما در برخی موارد مثلا اگر کسی تحت تعقیب قرار گیرد و بازداشت شود اما به علت اعتبار امر مختومه قرار موقوفی تعقیب صادر شد آیا نباید مستحق جبران خسارت باشد؟ به نظر می‌رسد که باید جبران خسارت صورت گیرد

گفتار دوم: افراد استثناء شده از دریافت خسارت

ماده ۲۵۶[۸۳] مواردی را مشخص نموده است که شخصی که بازداشت شده و بعداً حکم برائت یا قرار منع تعقیب ‌در مورد وی صادر شده و بی گناه شناخته می شود ولی مستحق دریافت خسارت نمی باشد. بند الف ‌در مورد اشخاصی می‌باشد که با وصف این که ادله و اسنادی دارند که باعث جلوگیری از صدور قرار بازداشت آن ها می‌باشد ولی ارائه نمی کنند که به نظر این مورد که کسی دوست داشته باشد بازداشت یا زندان را تجربه کنند خیلی بعید می‌باشد و در هر صورت ممکن است اتفاق بیفتد و ‌بر اساس قاعده اقدام هر کس علیه خودش اقدام نماید مستحق جبران خسارت نیست زیرا یکی از مسقطات ضمان، اقدام است.

‌در مورد بند دوم که شخصی به منظور فراری دادن مجرم اصلی که حالا به هر دلایلی که می‌داند خود را مجرم اصلی جرم به مراجع قضایی معرفی می‌کند و با این کار خود باعث می شود که مراجع ذی صلاح تمام تمرکز خود را روی این شخص بگذارند تا مجرم اصلی از فرصت استفاده نموده و فرار کند یا هر کار دیگری که در این صورت این شخص که به مجرم اصلی کمک کرده که فرار کند و بعداً مشخص می شود می توان تحت عناوین دیگر این شخص را مورد تعقیب قرار داده و در حق وی مجازات تعیین کرد که این مدت بازداشت که قبلاً برای فراری دادن مجرم اصلی تحمل ‌کرده‌است به عنوان مجازات اصلی وی در نظر گرفته می شود البته اگر مجازاتش از نوع حبس باشد و دیگر موردی برای جبران خسارت از این شخص باقی نمی ماند.

در بند پ ماده ۲۵۶ قانون جدید آمده است که به هر جهت ناحقی موجبات بازداشت خود را فراهم آورد در این بند مشخص نیست که جهات ناحق برای بازداشت یک شخص چه می‌باشد و ضمناً همان‌ طور که در بند الف گفته شد بعید است که شخصی به ناحق جهات بازداشت خود را فراهم کند زیرا زندان و بازداشت گاه جایی نیست که شخصی بخواهد آن ها را تجربه کند ولی باید گفت هستند ‌افرادی که به دلایلی سعی می‌کنند به زندان بروند و تا حدودی از مشتریان دائمی زندان هستند به هر حال در صورتی که شخصی موجبات بازداشت خود را فراهم کند مستحق دریافت هیچ گونه خسارت نمی باشد.

در بند ت آمده است اگر شخص همزمان به علت دیگری در بازداشت باشد و اگر در این صورت که جرم دیگری از وی کشف شود و یا در زندان مرتکب شود که لازم باشد ‌در مورد وی قرار بازداشت موقت صادر شود چون شخص در بازداشت می‌باشد و به او هر زمانی که مقام قضایی بخواهد دسترسی دارد پس اگر از جرم جدید تبرئه شد نمی تواند برای مدتی که در بازداشت بود درخواست جبران خسارت کند.

منظور این است که رابطه سببیت وجود ندارد چراکه بین بازداشت و ادعای خسارت در این مورد رابطه سببیت نیست چراکه مورد قانونی دیگری برای بازداشت وجود داشته است.

گفتار سوم: مهلت درخواست جبران خسارت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-10-01] [ 11:26:00 ق.ظ ]




    • اعتماد به خود: شجاعتی که منشاء آن اطمینان به قابلیت‌ها، ارزش‌ها و اهداف است (حس قوی درباره قابلیت ­های خود و خود ارزشمندی).

  • خود ارزیابی صحیح احساس منصفانه­ای از محدودیت­ها و قدرت­های شخصی، تصویر روشنی از اینکه در کجا نیازمند بهبود و توانایی یادگیری از تجربه هستیم.

  1. خود تنظیمی (خود کنترلی یا مدیریت خود):

این مؤلفه مانند یک مکالمه درونی است که ما را از زندانی شدن توسط احساساتمان نجات بخشیده و قادر به انتخاب هیجانی می­سازد که می­خواهم داشته باشیم به جای آنکه قربانی هیجان پیش آمده شویم.

همچنین این مهارت در مدیریت هیجانات یاری رسانده و به اصطلاح به دیگران اجازه نمی­دهد که دکمه شما را فشار دهند[۴۶] و توانایی جابجایی از هیجانات منفی [۴۷] و ایجاد هیجانات مثبت را به فرد می­دهد (فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳).

البته خود تنظیمی[۴۸] هیجانات به معنی سرکوب آن ها نیست یا اینکه بخواهیم سد دفاعی مستحکمی در برابر احساساتمان بوده و آنچه مهم است روش ابراز احساسات ‌می‌باشد به گونه ­ای که هم جریان تفکر را تسهیل کرده و هم از انحراف آن جلوگیری نماید (گلمن، ۱۹۹۵، به نقل از فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳).

افرادی که سطوح بالای از خود تنظیمی دارند معمولاً دارای ویژگی­هایی از قبیل داشتن تصویری شایسته از خود، تمرکز روز موضوع اصلی نه حواشی ومسائل فرعی، قدرت سازگاری سریع با تغییرات پیش آمده، رشد فضای سرشار از اعتماد و ثبات، قضاوت عادلانه در مسائل مطرح شده بین خود و دیگران و ایجاد روابط پایدار و نیز الگو (اسوه) بودن از لحاظ رفتار و سلوک می­باشند (گلمن، نقل از فریدس و بلیس، ۲۰۰۳).

  1. خود انگیزی:

توانایی اینکه فرد بتواند هیجانات خود را برای انجام فعالیت‌های مثبت به کار برده و اهداف خود را حتی در صورت مواجهه با مشکلات و ناملایمات پیگیری نماید، به معنی خودانگیزی ‌می‌باشد، این مهارت در اختیار افرادی است که به هر کار و فعالیتی که به آن ها محول می­ شود علاقه مفرط داشته و به وسیله پاداش های بیرونی برانگیخته نمی­شوند بلکه از درون برای موفقیت به حرکت واداشته می­شوند. آن ها برای رسیدن به اهدافشان پافشاری کرده و معمولاً در تکالیف مشکل نسبت به افراد دارای خودانگیزی کم، موفقیت بیشتری کسب ‌می‌کنند (گلمن و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).

افرادی که انجام کار برایشان اهمیت زیادی دارد در طول کار علاقه وافری به چالش‌های[۴۹] خلاقانه از خود نشان داده و عشق به یادگیری بیشتر دارند. انرژی بیشتری صرف کار نموده و همیشه از خود می­پرسند با چه روشی بهتر ‌می‌توان این کار را انجام داد؟ این افراد حتی زمانی که با شکست مواجه می­شوند باز هم ناامید نشده و خوش بینانه­تر، مطمئن­تر و هماهنگ­تر با هیجانات منفی خود برخورد ‌می‌کنند (ولف و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).

  1. همدلی [۵۰] یا هوشیاری اجتماعی :

این مؤلفه عبارت است از درک احساسات و جنبه­ های مختلف دیگران و به کارگیری یک واکنش مناسب ‌در مورد افرادی که پیرامون ما قرار ‌گرفته‌اند (گلمن ۱۹۹۵، ترجمه پارسا، ۱۳۸۰).

همدلی به معنای احترام همراه با تفکر برای احساسات دیگران قائل شدن، آشفته نشدن در برابر مشکلات دیگران، استفاده از توانایی خود برای گوش دادن مؤثر و دقیق به دیگران و خود را به جای دیگر قرار دادن (فهم واقعی شرایط از نقطه نظر آن ها) البته نه الزاماًً موافق بودن با آن ها و بهبود بهتر ارتباط و ایجاد اعتماد بین خود و دیگران (فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳)

گلمن در این رابطه معتقد است همدلی مهارت بنیادین برای تمام مهارت‌های اجتماعی مهم در کار ‌می‌باشد. این مهارت‌های اجتماعی مهم عبارتند از:

    • فهم دیگران: حس کردن احساسات و دیدگاه های دیگران و نشان دادن اشتیاق به دلواپسی های آنان.

    • جهت­گیرخدمت رسانی: پیش‌بینی،تشخیص ورسیدگی به نیازهای مشتریان.

    • توسعه بخشی دیگران: نیازهای پیشرفت وتوسعه دیگران را حس کردن و تقویت کردن توانایی‌های آنان.

    • شدت بخشی به تنوع: ترویج کردن فرصت‌ها از طریق افراد متفاوت.

    • آگاهی سیاسی: فهم جریانات اجتماعی و سیاسی یک سازمان

  • نکته کلیدی جهت افزایش همدلی، پرورش توانایی گوش دادن دقیق در خود ‌می‌باشد که نتیجه آن رسیدن به درک بهتری از احساسات طرف مقابل می­باشند. تشخیص میزان همدلی افراد از طریق کلام، کردار، آهنگ صدا، سکوت و لرزش صدای آن ها امکان­ پذیر است. گلمن (۲۰۰۵) معتقد است افرادی که توانای درک احساسات دیگران را ندارند از لحاظ سنی ناشنوا هستند (فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳).

  1. مدیریت روابط (مهارت­ های اجتماعی) :

توانایی نشان دادن حمایت واقعی، همچنین مقایسه، تمایز قائل شدن بین دیگران همراه با احترام لازم از طریق کلمات و رفتار، نشان دادن قدردانی خود از تلاش و مشارکت افراد و ایجاد فضایی مثبت از همکاری و ابراز علاقه با دیگران حتی در ذهن، بخشی از ویژگی‌های این مؤلفه ‌می‌باشد (دیویس و همکاران، ۱۹۹۸، نقل از علیزاده، ۱۳۸۴).

تحقیق فریدمن نشان می­دهد افرادی که این مهارت هیجانی را دارند بهتر قادر به حرکت دادن و تحت تأثیر قرار دادن دیگران و در اختیار گرفتن تصوراتشان هستند.

مهارت‌های اجتماعی ضروری برای کنترل هنرمندانه هیجانات فرد دیگر به چند شایستگی نیاز دارد که عبارتند از:

    • تأثیرگذاری: راه کارهای مؤثر متقاعد سازی.

    • ارتباط: ارسال پیام­های واضح و متقاعد کننده.

    • مدیریت تعارض: تبادل نظر و حل و فصل مخالفت ها.

    • رهبری: تأثیرگذاری و راهنمایی افراد و گروه ها.

  • تسریع کننده تغییر: آغازگری، ارتقاء و مدیریت تغییر، (گلمن، ترجمه ابراهیمی و جوینده، ۱۳۸۳، ص ۲۳۳).

این مهارت در نوع مسئولیتی که افراد بر عهده دارند قابل تشخیص است زیرا اینگونه افراد در محیط کار خیلی سریع با گروه هماهنگ می­شوند که خود نشانه توان بالای همدلی آنان می­باشند (ولف و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).

مهارت­ های اجتماعی از نظر گلمن (۱۹۹۵) باید با درک هوشمندانه از احساسات و نیازهای فرد هماهنگ بوده و از خودشناسی وی ناشی شده باشد. همچنین حاکی از عزت نفس بالای فرد باشد نه تبحر در به کارگیری افکار مردم با ایجاد جذابیت آنی در آن ها. (گلمن، ۱۹۹۵، ترجمه پارسا، ۱۳۸۰)

طی دوره رواج و پذیرش عمومی هوش هیجانی گلمن پنج مؤلفه هوش هیجانی را چنین بیان نمود:

۱-آگاهی از عواطف خود ۲- مدیریت عواطف ۳- برانگیختن از عواطف خود ۴- شناسایی عواطف دیگران ۵- تنظیم روابط خود با دیگران

نمودار ۲-۳- مؤلفه­ های هوش هیجانی از نظر گلمن

با این تغییر، انگیزش و به طور کلی تنظیم روابط اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته و توانایی درک و پردازش اطلاعات هیجانی با تعدادی خصایص دیگر ترکیب ‌شده‌اند که در نهایت از آن یک شاخص عددی تحت عنوان «ضریب هوش هیجانی» [۵۱] به دست می ­آید (الیاس و همکاران، ۲۰۰۰، نقل از علیزاده، ۱۳۸۴).

۲-۴-۳- چارچوب چهار وجهی استنتاجی هوش هیجانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]




نکته دیگر آنکه پرداخت دیه به خانواده مقتول گاهی به پدر، یا همسر و یا فرزند پسر است و گاهی به مادر و دختر که آنان از این طریق جبران خسارت می‌شوند و در این صورت همیشه پرداخت دیه به مرد نیست که گفته شود جبران آسیب در حد مرد یا زن بودن آن است، به اندازه آسیبی است که از فقدان فردی به وجود آمده که چه بسا نان آور خانواده بوده، چه زن باشد و چه مرد، ازاین رو، ممکن است گفته شود، ملاک جبران آسیب است، و نه جنسیت، و اگر معیار جنسیت شد، در موارد بسیار به خانواده آنان ظلم شده و بر طبق قاعده عدالت هر حکمی که بر خلاف عدالت باشد، تخصیص می‌خورد.

پیامبر اکرم(ص) در زمان خود و با توجه به مقتضیات وضع محیط و موقعیت اجتماعى و عرف رایج جامعه خویش، این حکم را که با صد شتر بوده تأیید کرده‌اند، در حالی که امروز این ناهمگونی در بسیاری از جوامع بلکه اکثریت جوامع وجود دارد و تنها راه تجدید نظر در حکم است. البته در تفسیر و فقه موارد بسیاری دیده می شود که به دلیل این ناهمگونی یا تغییر شرایط احکام و تفسیر موضوعات دچار تحول شده، مانند تفسیری که فقهای امروز از کلمه: «مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» اسبان سوارى در آیه: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ[۱۳۴] و در برابر آن ها تا مى‏توانید نیرو و اسبان سوارى آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود- و جز آن ها که شما نمى‏شناسید و خدا مى‏شناسد- را بترسانید. و آنچه را که در راه خدا هزینه مى‏کنید به‏تمامى به شما بازگردانده شود و به شما ستم نشود استفاده کرده‌اند و امروز چون مسئله آمادگی و بالا بردن توان مسلمانان با داشتن اسب حاصل نمی گردد، به لفظ قرآن تکیه نمی کنند، هر چند که لفظ خیل(اسب)آمده، و به سراغ ابزار و وسایل دیگر می‌روند. زیرا همه می دانند که اسب برای پیشگیری از هجوم دشمن با این همه جنگ افزارهای پیشرفته کارایی ندارد و اسب مثال خوبی برای امروز در بالا بردن قدرت دفاع، نیست و ملاک جمله بعد: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» است، هر چند که قرآن آن را بیان کرده باشد، و این مثال را به حساب مخاطب زمانی می‌گذارند که اسب بهترین وسیله تحرک و دفاع بوده است. و از این جمله به لفظ آن تکیه نمی کنند و صورت ظاهری آن را ملاک قرار نمی دهند.
نمونه دیگر در عصر رسالت خرید و فروش خون ممنوع بود، بدون آنکه در متن دلیل قید فایده و منفعت حلال و حرام آمده باشد، و در آن زمان تنها منفعت حرام رایج بوده است. زیرا مهم ترین استفاده اى که از خون مى شد، براى خوردن بود، اما در زمان فعلى، استفاده هاى دیگرى مطرح گردیده، مانند انتقال خون به بیمار، استفاده از خون حیوانات در صنعت داروسازى، رنگ سازى و کودسازى، در اینجا این سئوال مطرح است: آیا در دلیل حرمت معامله خون به طور مطلق حرام شده، یا مقید به صورت منفعت حرام است؟ از آنجا که این امور تعبدی نیست، اگر منفعت حلالى پیدا شود، آن حکم حرمت برداشته می شود. ازاین رو فقهای معاصر خرید و فروش خون را برای کارهای عقلایی جایز می شمرند و مشخص می شود که ملاک حرمت معامله خون منفعت محرمه است. در اینجا با دگرگون شدن مصرف و تفاوت پیدا کردن موضوع عقلا چنین تغییری ایجاد شده و به خوبى مى توانند دریابند چرا شارع به جعل حکم روى آورده، و اکتشاف ملاک ضرورى به نظر مى رسد و اگر دقت و تأملى در ادله و شرایط تاریخى عصر وضع این قوانین شود، معیار و مبنای حکم روشن می‌گردد.

از این رو اصل حاکم بر احکام غیر تعبدی، تعیین ملاک حکم است و کشف معیار تفاوت (در منصوص العله، یا مستنبط العله ) با توضیحات ارائه شده در کتاب ملاکات احکام نشان داده ام، که مستنبط العله و یا تخریج مناط حجیت دارد و می‌تواند مانند منصوص العله به فقیه کمک برساند تا کشف علت کند و بر مبنای آن حکم جدید را بر اساس روش کشف و تفسیر متن، به دست آورد[۱۳۵]. و تطابق معیار عدالت. چون عقل این نامساوی بودن را قطعاً نمی پسندد و عرف آن را براى جبران خسارت کافی نمی داند. ازاین رو، از روش های دیگری پیشنهاد می‌دهد که یکی از آن ها امروز تساوی دیه و یا تساوی دیه از راه بیمه تعیین شده است.

۶- چون زنان امروز عضو بزرگ جامعه انسانی هستند و در فعالیت‌های اجتماعی نقش مؤثر و سازنده ای دارند، عقلاً و منطقاً این توقع را ایجاب می‌کند که همانند مردان شایسته احراز شخصیت و حقوق انسانی برابر با مردان باشند. در گذشته وابستگى اقتصادى و نقش طفیلی زن، می‌توانست نقش مهمى در این عدم تساوى حقوقی ایفا می کرده و ملاک برترى، که در قرآن براى مرد نسبت ‏به زن بیان شده، تکلیف مرد به دادن نفقه و تأمین معیشت او بوده است. ولى امروز در شهرها و حتی روستاها در بخش وسیعی شرایط دگرگون شده و اساس تقسیم کار بین زن و مرد بر اساس مسئولیت ‏شخصى و توانایی و دانش و تخصص و تجربه آنان است و ‌به این دلیل زنان نظیر مردان مسئولیت‌ها و مشاغل اجتماعى را به عهده می گیرند، از این رو شرایط دگرگون شده و باید حقوق اجتماعی مساوى با مردان داشته باشند.

۷- نیز گفته شد: در قرآن کریم بر خلاف فقه اسلامی، قصاص مرد برابر زن شناخته شده و آمده است: «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ». جان در برابر جان است. در حالی که در حدیث آمده بود: «إِنْ شَاءَ أَوْلِیَاؤُهَا قَتَلُوهُ وَ غَرِمُوا خَمْسَهَ آلَافِ دِرْهَمٍ لِأَوْلِیَاءِ الْمَقْتُولِ وَ إِنْ شَاءُوا أَخَذُوا خَمْسَهَ آلَافِ دِرْهَمٍ مِنَ الْقَاتِلِ». اگر اولیای مقتول خواستند، مرد را می کشند و ۵۰۰۰درهم غرامت می پردازند. و این بر خلاف آیه است که نفس را در برابر نفس می‌داند: أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ (مائده: ۴۵). پس در حالی که قصاص مرد در برابر زن منوط به پرداخت نیمی از دیه به مرد شده، و سوره بقره(آیه ۱۷۸) به اصل قصاص و ضرورت آن اشاره می‌کند، ولی در آیات سوره مائده که آخرین سوره نازل شده می‌باشد، به برابری نفس با نفس و جان با جان توجه شده است.
اما ممکن است کسی چنین پاسخ دهد: اگرچه در بدو امر تعارض میان آیات و روایات دیده می شود و بین آیه ۴۵ سوره مائده و روایات بیان کننده تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه، تعارض دلالت استعمالی و استفاده از ظاهر الفاظ است، لیکن با توجه به قرینه موجود، باید اخباری را که می‌گوید روایات را بر قرآن عرضه کنید را، تنها به صورتی که مخالفت تباینى است و یا صورت عموم و خصوص من وجه است محدود کرد. اما در جایی که از قبیل عموم و خصوص مطلق و یا در جایی که قرینه بر خلاف ظاهر عام است، همان معصومانى که اصل اخبار عرضه را بیان فرموده اند، به ضرورت فقه، عموم و اطلاق آیات قرآنى را در صدها مورد تخصیص و تقیید زده‏ و مخالفت جدی میان این دو کلام ندانسته اند. بدین‏سان معلوم مى‏شود، روایاتى که قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف دیه مرد مى‏کند، تعارضى با آیه ۴۵ سوره مائده ندارد و تنها اطلاق آن ‏را مقید مى کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]




طرحواره‌ها توسط سه ساز و کار اولیه تداوم می‌یابند: تحریف‌های شناختی[۱۳۲]، الگوهای زندگی خود- آسیب‌رسان[۱۳۳] و سبک‌های مقابله‌ای (که در بخش‌های بعدی با جزئیات بیشتر بحث خواهند شد). فرد از طریق فرایند تحریف‌های شناختی، موقعیت‌ها را به گونه‌ای سوء تعبیر می‌کند که باعث تقویت طرحواره می‌شود. فرد از طریق تحریف، بر اطلاعات همخوان با طرحواره انگشت می‌گذارد و اطلاعاتی را که با طرحواره منافات دارند، نادیده می‌گیرد و یا کم ارزش می‌شمرد. از نظر عاطفی، فرد ممکن است هیجان‌های مرتبط با یک طرحواره را بلوکه کند. وقتی که عاطفه بلوکه شود، طرحواره به سطح آگاهی نمی‌رسد، لذا نمی‌توان در جهت تغییر یا بهبود آن، گام‌های مؤثری برداشت. از نظر رفتاری فرد، درگیر الگوهای خود- آسیب رسان، انتخاب ناهشیارانه و ماندن در موقعیت‌ها و روابطی می‌شود که باعث برانگیختگی و تداوم طرحواره می‌شوند و در عین حال از برقراری که روابطی منجر به بهبود طرحواره می‌شوند، اجتناب می‌کند. از لحاظ بین فردی، بیماران به گونه‌ای با افراد ارتباط برقرار می‌کنند که پاسخهای منفی آن‌ ها را برمی‌انگیزاند، لذا این کار منجر به تقویت طرحواره خودشان می‌شود.

۲-۱۳- بهبود طرحواره

هدف نهایی طرحواره درمانی، بهبود طرحواره است. از ‌آن‌جایی که طرحواره، مجموعه‌ای از خاطرات، هیجان‌ها و احساس‌های بدنی، ‌شناخت‌واره‌هاست، بهبود طرحواره به کاهش تمام این موارد مربوط می‌شود: شدت خاطرات مرتبط با طرحواره، فعال شدن هیجانی طرحواره، نیرومندی احساسهای بدنی و ناسازگاری شناخت‌واره. بهبود طرحواره همچنین یک سری تغییرات رفتاری به دنبال خواهد داشت به طوری که بیماران یاد می‌گیرند سبک‌های مقابله سازگار را جانشین سبک‌های مقابله ناسازگار کنند. ‌بنابرین‏، فرایند درمان دربرگیرنده مداخلات شناختی، عاطفی و رفتاری است.

همان طور که طرحواره بهبود می‌یابد، شدت و تعداد دفعات فعال شدن آن به طور قابل توجهی کاهش پیدا می‌کند. با این حال اگر طرحواره فعال شود، بیمار درماندگی کمتری تجربه می‌کند و خیلی سریع به حالت عادی باز می‌گردد.

اغلب روند بهبود طرحواره، دشوار و طولانی است. طرحواره‌ها به سختی تغییر می‌کنند، چون عمیقاً با باورهای فرد راجع به خودش و محیط پیرامونش گره خورده‌اند. طرحواره‌ها، اغلب تمام چیزهایی هستند که بیمار می‌داند و علی‌رغم آن‌که ممکن است مخرب باشند، اما برای بیمار، احساس ایمنی و پیش‌بینی‌پذیری به ارمغان می‌آورند. بیماران در برابر از دست دادن طرحواره‌ها، مقاومت می‌کنند، زیرا طرحواره‌ها هسته اصلی هویت آن ها را تشکیل می‌دهند. دست کشیدن از طرحواره برای آن ها بسیار ناگوار است. از این‌رو، مقاومت در درمان، نوعی صیانت ذات[۱۳۴] محسوب می‌شود، زیرا مقاومت، تلاشی است برای حفظ کنترل و یکپارچگی درونی. دست کشیدن از طرحواره به معنای صرف نظر کردن از دانشی که فرد نسبت به خود و جهان دارد.

بهبود طرحواره، نیازمند داشتن اراده قوی برای جنگیدن با طرحواره است. مسلماًً این کار احتیاج به انضباط دقیق و تمرین فراوان دارد. بیماران باید هر روز به طور نظام‌مند، علایم فعال شدن طرحواره را مورد مشاهده قرار دهند و برای تغییر آن، تلاش کنند. طرحواره تا زمانی که اصلاح نشود، همچنان به بقای خودش ادامه می‌دهد و درمان چیزی شبیه جنگیدن با طرحواره است.

درمانگر و بیمار با هدف شکستن طرحواره، با یکدیگر متحد می‌شوند. این هدف معمولاً یک ایده‌آل تحقق ناپذیر است، چرا که اکثر طرحواره‌ها به طور کامل بهبود نمی‌یابند و نمی‌توانیم خاطرات همراه با آن‌ ها را به طور کامل ریشه کن کنیم. طرحواره‌ها هرگز از بین نمی‌روند، در عوض وقتی که بهبود پیدا کنند. از میزان فعال شدن و شدت عاطفه همراه آن‌ ها کاسته می‌شود. همچنین مدت زمان فعال سازی آن‌ ها در ذهن نیز زیاد به طول نمی‌انجامد. پس از بهبود طرحواره‌ها، بیماران به محرک‌های برانگیزاننده طرحواره‌ها به شیوه‌ای سالم پاسخ می‌دهند، دوستان مطلوب‌تری انتخاب می‌کنند و نگرش آن ها نسبت به خودشان مثبت‌تر می‌شود.

از نظر رفتاری، فرد خود ر در الگوهای رفتاری خود-آسیب‌رسان درگیر می‌سازد، موقعیت‌ها و رابطه هایی که را بر می گزیند و حفظ می‌کند که تداوم طرحواره مورد نظر را در پی داشته باشد. در مقابل، از رابطه هایی که به احتمال زیاد موجب ترمیم طرحواره وی می‌گردد، اجتناب می‌کند. از نظر رابطه های بین فردی، فرد را به گونه‌ای با دیگران ارتباط برقرار می‌کند که آن‌ ها را به سمت پاسخ‌هایی سوق دهد که طرحواره مورد نظر را تقویت کند.

۲-۱۴- پاسخ‌ها و راهبردهای مقابله‌ای ناسازگار

بیماران از همان دوران کودکی مجموعه‌ای از پاسخ‌ها و راهبردهای مقابله‌ای ناسازگار را به منظور سازگار شدن با طرحواره‌های خود می‌آموزند. ‌بنابرین‏ هیجان‌های شدید و افراطی ناشی از طرح‌های ناسازگار اولیه را تجربه نمی‌کنند. باید توجه اشت اگر چه راهبردهای مقابله‌ای به بیمار کمک می‌کنند تا از یک طرحواره خاص اجتناب کنند، ولی کمکی به ترمیم آن طرحواره نمی‌کنند. ‌بنابرین‏، تمامی این راهبردهای مقابله‌ای ناسازگار به عنوان فرآیندهای تداوم‌بخش طرحواره عمل می‌کنند.

به طور کلی سرشت هر فرد، در انتخاب نوع شیوه مقابله‌ای، بسیار تعیین کننده است. در حقیقت، به احتمال بسیار زیاد سرشت فرد بیشتر از طرحواره وی در تعیین راهبرد مقابله‌ای نقش دارد. عامل دیگری که در تعیین راهبرد مقابله‌ای فرد دخالت دارد، درونی‌سازی و الگوگیری (یا سرمشق‌گیری) انتخابی فرد است. اغلب، کودکان رفتار مقابله‌ای را از پدر یا مادری که با او همانندسازی کرده‌اند، سرمشق می‌گیرند.

۲-۱۵- اجتناب از طرحواره

به کارگیری اجتناب از طرحواره مستلزم آن است که فرد بکوشد به گونه‌ای زندگی کند که طرحواره‌ها هرگز فعال نشوند. اجتناب از طرحواره اشاره به راهبردهای شناختی، رفتاری و هیجانی دارد که فرد توسط آن‌ ها از پیامدهای یک طرحواره و حالت عاطفی درونی شدید، اجتناب می‌کند.

از جمله این راهبردها می‌توان به پرت‌کردن توجه از فکر کردن به موضوعات مرتبط با طرحواره‌ی اجتناب از موقعیت‌‌هایی که طرحواره را برمی‌انگیزاند، اشاره نمود. این افراد زندگی خود را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که طرحواره‌های آن ها هرگز فعال نشود. مثلاً از روابط عاطفی نزدیک و چالش‌های کاری می‌پرهیزند. آن‌ ها سعی می‌کنند که زندگی «بدون آگاهی از طرحواره» داشته باشد، و هر گونه فکر و تصویر ذهنی‌ای را که ممکن است طرحواره آن ها را برانگیزاند، بازداری می‌کنند. رفتار آن ها در درمان نیز اجتنابی است، مثلاً فراموش می‌کنند تکالیف خانگی را بیاورند، از بیان عاطفی می‌گریزند، دیر در جلسات حاضر می‌شوند و دوره درمانی خود را زود به پایان می‌برند.

۲-۱۶- تسلیم شدن در برابر طرحواره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ق.ظ ]




  • انواع هموارسازی سود

هموارسازی سود به دو دسته عمده هموارسازی طبیعی و هموارسازی طراحی شده (هموار شده به صورت عمدی و توسط مدیریت) تقسیم می‌شود.

هموارسازی طبیعی: در هموارسازی طبیعی فرایند ایجاد سود جریان همواری از سود ایجاد می‌کند. (ایکل[۱۱۶] ۱۹۸۱)

هموارسازی طراحی شده: در این نوع هموارسازی فرایند هموار کردن سود توسط مدیریت و به صورت عمدی صورت می‌گیرد (ایکل ۱۹۸۱).

هموارسازی طراحی شده خود به دو نوع هموارسازی حسابداری و هموارسازی اقتصادی یا معاملاتی تقسیم می‌شود.

هموارسازی حسابداری: و یا هموارسازی مصنوعی، که به صورت دستکاری‌های حسابداری توسط مدیریت و با هدف هموارسازی سود تعریف می‌شود (ایکل ۱۹۸۱).

هموارسازی اقتصادی: و یا هموارسازی معاملاتی که هموارسازی واقعی است و از فعالیت‌های مدیریت در جهت کنترل رویدادهای اقتصادی ناشی می‌شود (ایکل ۱۹۸۱)

  • مدل‌های شناسایی هموارسازی سود

الف) مدل‌های سنتی

محور اصلی اکثر مدل‌های سنتی بر این اصل استوار است که هرگاه نوسان پذیری سود از طریق یک متغیر هموار کننده ‌بر اساس یک مدل مورد انتظار کاهش داده شود، می‌توان چنین استنباط کرد که سود هموار شده است. مشکل اصلی این مدل‌ها طراحی یک مدل مورد انتظار است که پیچیده و ذهنی است.

ب) مدل ایمهاف

در این مدل هموارسازی سود زمانی اتفاق می‌افتد که علاوه بر وجود جریان هموار سود، رابطه‌ای ضعیف بین سود و فروش وجود دارد و یا در صورت وجود جریان هموار سود، جریان ناهموار فروش مشاهده می‌شود.

ج) مدل ایکل

این مدل الگوی رفتار هموارسازی را طی دوره زمانی بررسی می‌کند. در این مدل تغییرپذیری سود با تغییرپذیری فروش مقایسه می‌شود. و این امر منجر به تفکیک هموارسازی مصنوعی از هموارسازی واقعی می‌گردد. هرگاه شاخص ایکل کوچک‌تر از یک باشد هموارسازی سود رخ داده است.

  • مدیریت سود

تلاش برای حداکثر و یا حداقل نشان دادن سود گزارشی، این جنبه از مدیریت سود را نشان می‌دهد که آن را از رفتار هموارسازی سود به عنوان تلاش برای کاهش نوسانات سود گزارشی متفاوت می‌سازد. از این جنبه از مدیریت سود در تحقیقات با نام مطالعات «مدیریت سود» یاد می‌شود.

در غالب تحلیل‌های مدیریت سود بر استفاده مدیریت از اقلام تعهدی اختیاری تمرکز می‌شود. لذا تخمین اجزای اختیاری اقلام تعهدی ضروری به نظر می‌رسد. اقلام اختیاری تعهدی به صورت اقلامی که مدیریت بر آن‌ ها کنترل دارد و می‌تواند آن‌ ها را به تأخیر اندازد، حذف کند و یا ثبت و شناسایی آن‌ ها را تسریع کند؛ تعریف می‌شوند. از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان شاخصی برای کشف مدیریت سود استفاده می‌شود. (صفری، ۱۳۸۶).

۲-۸-۸ اندازه‌گیری مدیریت سود

‌بر اساس تعریف مدیریت سود، مدیران سودهای گزارش شده را با هدف هماهنگ کردن با اهدافشان دستکاری می‌کنند. با توجه به تحقیقاتی که تاکنون انجام شده، یکی از بهترین معیارها برای نشان دادن مدیریت سود بررسی اقلام تعهدی اختیاری است. در واقع سه روش برای مدیریت سود وجود دارد. (کامیاب تیموری،۱۳۸۹)

■ مدیریت اقلام تعهدی

■ زمان بندی برای اتخاذ سیاست‌های اجباری حسابداری

■ تغییرات حسابداری اختیاری

مدیریت اقلام تعهدی به تغییر برآوردها مانند برآورد عمر مفید، احتمال بازیافت طلب از بدهکاران و دیگر اقلام تعهدی پایان سال، به منظور دستکاری سود گزارش شده در جهت یک هدف مطلوب برمی‌گردد.

زمانبندی برای پذیرش سیاست‌های اجباری حسابداری، شکل دوم مدیریت سود خصوصاًً ‌در مورد احتمال پذیرش یک سیاست جدید است.

روش سوم مدیریت سود، تغییر حسابداری از روشی به روش دیگر است( سیدی، ۱۳۸۶).

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که روش اول یعنی مدیریت اقلام تعهدی کاربرد بیشتری داشته است البته به دلایلی نظیر وجود برخی محدودیت‌ها برای استفاده از روش‌های دیگر. برای مثال در کشورهایی که استانداردهای حسابداری تغییرات حسابداری زیادی توسط مدیران انجام می‌شود استفاده از روش بررسی تغییرات حسابداری اختیاری نتایج چندان درستی به بار نمی‌آورد. از طرف دیگر انگیزه های بساری برای مدیریت سود در مقالات عنوان شده است که بیشتر آن ها روی انگیزه پاداش مدیران متمرکز شده است، این می‌تواند برای مدیران انگیزه‌ای برای دستکاری سود ایجاد کند. اگرچه تا حد زیادی رویه‌های مناسب گزارشگری توسط هیئت استانداردهای حسابداری تجویز شده‌اند، اما هنوز زمینه‌هایی وجود دارند که به تشخیص مدیریت می‌توان رویه‌های دیگری به کار برد. این رویه‌های گزارشگری بستگی به قراردادهای آشکار و پنهان بین سرمایه‌گذاران، مشتریان، مدیریت، کارکنان، اعتبار دهندگان و سایرین دارد: (کامیاب تیموری،۱۳۸۹)

الف) قرارداد بین مدیریت و مالکان

ب) قرارداد بین مدیریت و اعتبار دهندگان

ج) قرارداد بین مدیریت و جامعه

مطالعات موجود درباره مدیریت سود عموماً متوجه اقلام تعهدی بوده است. اقلام تعهدی از تفاوت بین سود و وجوه نقد حاصل از عملیات به دست می‌آید که شامل تغییرات در هزینه استهلاک، حساب‌های دریافتنی، موجودی کالا، حساب‌های پرداختنی و… می‌باشد. در نتیجه، با این فرض که جریان وجه نقد دستکاری نمی‌شود، تنها راه باقیمانده برای دستکاری سود، افزایش یا کاهش اقلام تعهدی است.

امّا سؤال این است که: «افزایش یا کاهش از چه سطحی؟ سطح نرمال اقلام تعهدی چیست؟»

بسیاری از مطالعات دهه ۹۰ به بعد، از نظر متدولوژی به مطالعه جونز (۱۹۹۱) برمی‌گردد. اولین مشکل این است که کدام قسمت از اقلام تعهدی مربوط به سطح فعالیت است (غیر اختیاری) و کدام قسمت می‌تواند دستکاری گردد (اختیاری).

مطالعات پیشین بر روی اقلام تعهدی خاصی که بیشتر از بقیه در معرض استفاده برای اهداف مدیریت سود بودند، متمرکز شده‌اند. جزء اساسی هر تحقیق مدیریت سود، اندازه‌گیری اختیار مدیریت ‌در مورد سود است. در ابتدا، مطالعات زیادی تلاش کردند اقلام تعهدی اختیاری را ‌بر اساس ارتباط بین کل اقلام تعهدی و متغیرهای توضیحی، اندازه‌گیری کنند. در این مطالعات که اولین بار توسط هیلی (۱۹۸۵) و دی آنجلو (۱۹۸۶) انجام شدند، کل اقلام تعهدی و تغییرات در آن را به عنوان مقیاس اختیار مدیریت ‌در مورد سود به کار بردند.

جونز (۱۹۹۱) یک روش رگرسیون برای کنترل عامل‌های غیراختیاری مؤثر بر اقلام تعهدی معرفی کرد که در آن یک ارتباط خطی بین کل اقلام تعهدی و تغییر در فروش و اموال و ماشین آلات و تجهیزات، تخمین زده می‌شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ق.ظ ]